نگاه به شرق و آفریقا، راهی به‌سوی توسعه و امنیت

تغییرات شگرف و پیوسته در ساختار قدرت جهانی و مناسبات بین‌المللی، ضرورتی انکارناپذیر را پیش روی ما قرار می‌دهد. عدم توجه به این مهم، نه فقط موجب غفلت از فرصت‌های بی‌بدیل پیش‌رو خواهد شد، بلکه می‌تواند به اتخاذ تصمیماتی منجر شود که با منافع ملی ما در تضاد باشد. به همین دلیل، لازم است با نگاهی تحلیلی و ژرف‌نگر، ابعاد گوناگون این تحولات را بررسی کرده و راهکار‌های مناسب برای مواجهه با آن‌ها را تبیین کنیم.
تغییرات شگرف و پیوسته در ساختار قدرت جهانی و مناسبات بین‌المللی، ضرورتی انکارناپذیر را پیش روی ما قرار می‌دهد. عدم توجه به این مهم، نه فقط موجب غفلت از فرصت‌های بی‌بدیل پیش‌رو خواهد شد، بلکه می‌تواند به اتخاذ تصمیماتی منجر شود که با منافع ملی ما در تضاد باشد. به همین دلیل، لازم است با نگاهی تحلیلی و ژرف‌نگر، ابعاد گوناگون این تحولات را بررسی کرده و راهکار‌های مناسب برای مواجهه با آن‌ها را تبیین کنیم.
کد خبر: ۱۵۰۱۱۵۳
نویسنده ناصر ایمانی - تحلیلگر مسائل بین‌الملل

آنچه امروز در عرصه بین‌المللی شاهد آن هستیم، شباهت‌های قابل‌توجهی با دوران پس از جنگ جهانی دوم دارد. در آن دوران، ظهور آمریکا به‌عنوان یک ابرقدرت اقتصادی، همراه با طرح مارشال که اروپا را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داد و همچنین ظهور اتحاد جماهیر شوروی به‌عنوان قطب مخالف، نظام دوقطبی را شکل دادند و قواعد بازی به‌طور اساسی تغییر پیدا کرد. اکنون نیز شاهد تحولات بنیادین در ساختار قدرت جهانی هستیم که نیازمند بازنگری در مفروضات و رویکرد‌های پیشین ماست.

در جهان معاصر، قدرت اقتصادی به‌تدریج جایگزین قدرت نظامی به‌عنوان عامل تعیین‌کننده در مناسبات بین‌المللی می‌شود. در حالی‌که در دوران جنگ جهانی دوم، قدرت نظامی نقشی کلیدی در تعیین سرنوشت کشور‌ها ایفا می‌کرد، امروزه قدرت اقتصادی به ابزاری کارآمدتر برای تأثیرگذاری بر معادلات جهانی تبدیل شده است. ظهور قدرت‌های اقتصادی نوظهور همچون چین و هند، نظام تک‌قطبی پیشین را به چالش کشیده و به سمت جهانی چندقطبی سوق می‌دهد.

نگاهی دقیق به رویکرد آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، گویای این تغییرات عمیق است. در حالی‌که پیش از این، برخی ناظران نگران رویکرد خصمانه احتمالی ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا نسبت به ایران بودند، نه فقط این نگرانی‌ها به واقعیت نپیوست، بلکه ترامپ در همان ماه‌های نخست ریاست‌جمهوری مجددش از طریق ارسال نامه‌ای به مقام معظم رهبری، خواستار مذاکره با ایران شد. این رویداد خود به تنهایی نشان‌دهنده تغییرات اساسی در رویکرد آمریکا نسبت به ایران است.

اصرار کنونی آمریکا بر تسریع در روند مذاکرات با ایران، در حالی‌که همچنان تحریم‌های سنگین علیه کشورمان پابرجا‌ست و اتهامات مختلفی در زمینه‌های حقوق بشری، نظامی و منطقه‌ای متوجه ایران بوده، نشان‌دهنده تحولی چشمگیر در سیاست خارجی این کشور است. این تغییر رویکرد را نمی‌توان به عوامل داخلی آمریکا محدود کرد، بلکه باید آن را در چهارچوب تحولات کلان جهانی مورد تحلیل و بررسی قرار داد.

اظهارات اخیر مقامات آمریکایی در مورد تعلق شبه‌جزیره کریمه به روسیه، نمونه‌ای دیگر از تحولات شگرف و غیرمنتظره در عرصه بین‌المللی است. این تحولات، به‌وضوح نشان می‌دهند که جهان در حال ورود به دوره‌ای جدید از عدم قطعیت و تغییرات سریع است و ما باید آمادگی لازم برای مواجهه با این شرایط را داشته باشیم.

ریشه اصلی تمایل آمریکا به مذاکره با ایران و تغییر رویکرد نسبت به روسیه و اتحادیه اروپا را باید در مشکلات اقتصادی داخلی این کشور جست‌وجو کرد. آمریکا با بحران‌های اقتصادی متعددی مواجه است و تعرفه‌های تجاری اعمال‌شده توسط دولت این کشور، تا حد زیادی ناشی از همین مشکلات اقتصادی است. آمریکا در تلاش است با ایجاد یک بلوک جدید متشکل از کشور‌های تولیدکننده انرژی، شامل روسیه، ایران و کشور‌های خاورمیانه، کنترل اقتصاد کشور‌های نیازمند به انرژی همچون چین، اتحادیه اروپا و هند را به‌دست گیرد. 

با توجه به این تحولات شگرف، ضروری است جمهوری اسلامی ایران با تحولی بنیادین در سیاست خارجی خود، مناسباتش را با قدرت‌های نوظهور شرقی و کشور‌های در حال توسعه آفریقایی گسترش دهد. اتخاذ رویکردی متوازن و چندجانبه‌گرا، می‌تواند به تقویت جایگاه ایران در عرصه بین‌المللی و تامین منافع ملی کشور کمک شایانی کند. ما باید از نگاه سنتی و محدود به غرب فاصله گرفته و با دیدی باز و مبتنی بر منافع متقابل، به تعامل با تمامی کشور‌های جهان بپردازیم.

توسعه روابط با کشور‌های عضو سازمان همکاری شانگ‌های و گروه بریکس، سرمایه‌گذاری روی کشور‌های آفریقایی و ایجاد مشارکت‌های استراتژیک با قدرت‌های نوظهور شرقی، می‌تواند به تنوع‌بخشی به شرکای تجاری و سیاسی ایران، کاهش وابستگی به اقتصاد‌های غربی و تقویت استقلال و امنیت ملی کشور کمک کند. همچنین ضروری است از نگاه صرفا سیاسی به کشور‌های آفریقایی فاصله گرفته و با رویکردی اقتصادی و مبتنی بر منافع متقابل، به توسعه روابط تجاری و سرمایه‌گذاری با این کشور‌ها بپردازیم.

در پایان، تاکید می‌شود که درک صحیح از تحولات جهانی و انطباق سیاست‌های کلان کشور با این تحولات، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. ما باید با دیدی باز و آینده‌نگر، به جهان پیرامون خود بنگریم و با اتخاذ رویکردی متوازن و چندجانبه‌گرا، به تامین منافع ملی و ارتقای جایگاه کشور در عرصه بین‌المللی همت گماریم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها