فصل هفتم «پایتخت» جدا از داستانی جذاب که تاروپود آن بافته از فرهنگ ایرانی است، یافتههای دلپذیر دیگری را بهلحاظ رفتارشناسی بازیگران و کنشهای معنایی ایجاد میکند. این خردهروایتهای زیبا شاید همان راز و رمز اصلی توفیق این سریال ماندگار باشد.تعمیق را در قاموس فرهنگ و هنر به تقویت و گسترش رابطهها و پیوندهای انسانی و ریشه دواندن ارزشها و نمادها در دامن فرهنگ دینی و ملی معنا میکنند.هنر موفق زمانی در دایره تعمیق باور میشود که ضمیر ناخودآگاه جمعی را آینهگی کند، بیآنکه ادا دربیاورد یا ادعایی داشته باشد و پایتخت با آنکه نوعی طنز اجتماعی است اما لایههای زیرین آن چنان هنرمندانه رج خورده که نهتنها بیننده را پس نمیزند بلکه نوعی همذاتپنداری عمیق را ایجاد میکند.نقش حمایتی همسران در ماجرای واگویه هما در اعتراض به پرخاش بهتاش، ترویج فرهنگ ناگزیر فرزندخواندگی با اضافه شدن سالار به جمع خانواده معمولی، توجه به میراث مشترک فرهنگی با تاجیکان، ارائه الگوی ازدواج مجدد با حفظ حیا وکرامت زن درقالب ازدواج فهیمه، تجلی طبیعت و صیانت از محیطزیست، رواداری در مناسبات خانواده، توسعه فرهنگ کتابخوانی و شعر،همنشینی اقوام ایرانی، ارجاعات ظریف مذهبی، واقعبینی در زندگی، ستایش مقام مادر با بوسه بهتاش بر چادر مقدس مادرانه و دهها دلالت اخلاقی که از منظر نشانهشناسی سبک زندگی ستوده ایرانی را در بافت اجتماعی به نمایش میگذارد، از دلایل توفیق این سریال است. در چنین شرایطی است که یک سریال بهتنهایی یک رسانه میشود و بلکه در قامت یک نهاد فرهنگی، مخاطب را با خود همراه میکند و تابلوی زیبایی از فرهنگ و هویت ایرانی را در سپهر عمومی به نمایش میگذارد. این انگاره زمانی بیشتر نمایان میشود که بدانیم امواج ناموافق، هسته خانواده و شاکله هویتی جامعه را آماج آلایندههای ضدفرهنگی قرار دادهاند.