این ظرفیتهای قدرتسازی، هزینههای جنگ و تصور از معادلات قدرت را نیز متحول کرده و به عرصههای بازدارندگی نیز گسترش یافته است. کارویژه این اهرم، با اثرگذاری بر افکار عمومی و نخبگان و نهادها و مسئولان کشورها، بر رویکرد، تفکر و مزاج سیاسی و فرهنگی و حتی محاسبات در راهبردهای کشورها اثر میگذارد و آنها را مدیریت میکند؛ یکی از وجوه کارکردی این اهرم، وارونهنمایی در تمامی سطوح و عرصههای مطلوب است. یعنی تلاش میکند تا قوی را ضعیف و ضعیف را قوی و حقایق را وارونه و معکوس نشان دهد.
آنچه در کمتر از دو سال اخیر در غرب آسیا و بهویژه در غزه و منطقه رخ داد، یا آنچه در جنگ پرشدت در اوکراین شاهد بودیم، یا در مواضع و رویکردهای ترامپ نسبت به همه جهان ابراز میشود، به شکل گستردهای از کارکردهای جنگشناختی شامل وارونهنمایی، تحریف و دستکاری اطلاعات در اذهان افکار عمومی جهانی تأثیر پذیرفته است. در همین رابطه نباید از یاد برد اگرچه آمریکا یک ابرقدرت در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی و نظامی و تکنولوژیهای متنوع است، ولی بدهکارترین دولت جهان نیز است و بسیاری از شاخصهای قدرت ملی و جهانی این ابرقدرت، در سراشیب افول بوده و مورد اعتراف مقامات این کشور نیز است. آمریکای امروز، نهتنها براساس شاخصهای قدرت خود نسبت به ۲۰ سال گذشته افت کرده، بلکه در بسیاری از عرصههای داخلی و جهانی فرسودهتر نیز شده است، ولی در عین حال با تاکید بر اهرمهای جنگشناختی، تصویری دیگر از خود نشان میدهد. همانگونه که مناسبات و نظام جهانی در حال تحول و دوره انتقالی را سپری میکنند، جامعه آمریکا نیز مانند بسیاری از جوامع دیگر جهان در مرحلهای انتقالی و تحول قرار گرفتهاست. این در حالی است که قدرتهای شرقی جهان و جوامع آنها، از ثبات و پایداری و منحنی رشد و اقتدار بیشتری برخوردارند، ولی امپراتوریهای رسانهای و مجازی غربی با همین اهرم جنگشناختی از آن قدرتهای غربی، تصویری ناقص، معیوب، ناتوان و وارونه را به اذهان عمومی جهان تزریق میکنند.
رژیم صهیونی در طی کمتر از دو سال گذشته، شوکت، قدرت، انسجام ساختارهای قدرت و جامعه خود را از دست داده و به شکست راهبردی در طوفانالاقصی اعتراف خجولانه میکند و نخبگان این رژیم نیز تاکید دارند که بدون چتر حمایتی همهجانبه آمریکا و غرب، تابآوری، استحکام و ماندگاری چندانی نخواهد داشت. اگر آمریکای ترامپ بهدلیل بحرانهای عمیق مالی و اقتصادی ناچار به سیاستهای فرار به جلو و جنگ اقتصادی با جهان و حتی صهیونیستهاست و اگر اروپا، برای بازیابی استحکام اقتصادی دوران استعماری و تلاش با چنگ و دندان، برای احتراز از تلاطم بحرانهای اقتصادی است، چشمانداز مناسبات حمایتی از خود و رژیمصهیونی، نمیتواند پایدار و مستمر باشد و افق تحولات قدرت، برخلاف نمایش قدرت متکی به رفتار وحشیانه و عربده، تهدید و نسلکشی فاقد پشتوانههای لازم خواهند بود.
آمریکا در آستانه قرن جدید میلادی با دو جنگ همزمان و از زبان رامسفلد به پایهگذاری نظام تکقطبی مباهات کرد، ولی هزینههای جنگ، آنها را وارد بحران اقتصادی مهلک در دهه اول قرن جدید کرد که هنوز در کابوس گسترش آن است. در عین حال، جنگشناختی، تصویر هیولایی و قدرقدرتی از خودشان و ناتوانی و ضعف از دیگران میسازند. روسیه در جنگ اوکراین شکست خورده و متجاوز و ناتوان و رو به نابودی نشان دادند و امروز، میپذیرند که یکسوم اوکراین را به آنها بدهند و شروط هرگونه مذاکرهای را پوتین تعیین میکند و اروپا از وحشت روسیه، کنارهگیری ترامپ از جنگ اوکراین را برای خود کابوس میداند و اقتصاد روسیه از اقتصاد آمریکا و اروپا، باثباتتر و قویتر است. پس از جنگجهانی دوم هیچ کشور و قدرتی، اراده و توان حمله تلافیجویانه به پایگاهها و نیروهای آمریکا را نداشته، ولی حزبالله در سال ۱۹۸۱، مقر آمریکایی در بیروت را ویران کرد و ایران در سیلی اولیه در قبال حمله تروریستی و شهادت سردارسلیمانی پایگاه عینالاسد را به زلزله کشید و رژیمصهیونی را در دو عملیات وعده صادق ۱ و ۲، که همین چند روز پیش سالگرد شماره یک آن بود، شخم زد و این در حالی بود که آمریکا، ناتو و چند کشور عربی، با ایجاد لایههای متعدد پدافندی کار دفاع از رژیمصهیونی را بهعهده داشتند.
ترامپ خارج شده از برجام که فقط زبان تهدید و عربده در مقابل ایران و اتهام بمب هستهای را جاری میکرد، به زبان ویژهای خواهش مذاکره و دیپلماسی دارد و بهخوبی میداند رویای ماجراجویی علیه ایران، هزینه هنگفتی روی دست وی میگذارد و نهتنها ۵۰هزار نیروی نظامی و پایگاههایش، بلکه منافع اقتصادی آن و شرکای منطقهای و هرگونه حضور منطقهای آن، بر باد میرود؛ لذا با وجود حفظ ظاهر و تکرار زبان تهدید، شروط مذاکراتی ایران را پذیرفته تا جبران تمامی پروندههای ناکام و نیمه شکستخوردهاش در چند ماه گذشته را با توافق با ایران ثبت کند. اگرچه بنا به فرمایش مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با مسئولان ارشد سه قوه، هیچ اعتمادی به ترامپ در مذاکره نیست و نباید جامعه و کشور را به روند مذاکرات پیوند زد و نباید با خوشبینی آن را دنبال کرد، اما شواهد فعلی حاکی از آن است که ترامپ برخلاف وزیرخارجهاش، بحث را به احتمال ساخت بمب هستهای از سوی ایران محصور کرده و دنبال یک توافق فوری در مکانیسمهای نظارتی است. البته او باید بداند که اولا باید حسننیت خود را نشان دهد و اعتمادسازی کند و ثانیا در ازای مکانیسمهای نظارتی بر برنامه هستهای ایران نیز امتیازات نقد و متناظر بدهد و وعده حلوای نسیه در توافق برای ترامپ، یک رویا و توهم بیش نخواهد بود. امروز آمریکای ترامپ، در دریای سرخ نیز با ناوهواپیمابر و کشتیهای جنگیاش به گل نشسته و دنبال راهحلی آبرومندانه است و در یکماه گذشته یک میلیارد دلار هزینه در یمن را متحمل شده و ادامه آن را قابل تحمل نمیداند و خسارت جنگی و شکست حیثیتی در انتظار اوست. با این شرایط، لفاظی و تهدید شاید مصرف داخلی برایش داشته باشد، ولی ناچار است از مواضع خودشیفته بپرهیزد و در دیپلماسی هم در جایگاه بدهکار ظاهر شود. ترامپ درک میکند که امروز در قبال روسیه و چین نیز، دست برتر گذشته را ندارد و نهتنها آمریکا، بلکه ماجراجوییهای نتانیاهو هم در غزه و تحریک جنگ علیه ایران، برای او باتلاقی از شکست و سرافکندگی است و موجب خواهد شد آمریکا از مسابقه جهانی با چین بازخواهد بماند.
چیزی که نتانیاهو و ترامپ، باید در افق نزدیک و برخلاف وارونهنمایی از قدرت جبهه مقاومت منطقهای، انتظار داشته باشند، این استکه پس از استراحت مجاهدین و آمادهسازیهای انجام شده، باید تاوان نسلکشی و اقدامات فراقانونی و تجاوزات و نقض حاکمیتهای منطقهای را بهسختی بپردازند و آثار تغییر معادله قدرت واقعی به نفع مقاومت را که با تحریف و وارونهنمایی و جنگشناختی آن را به ضرر مقاومت تبلیغ کردهاند، با تمام وجود درک کنند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان