میراث سینماتوگراف

سی‌ام فروردین‌ماه سالروز سفر تاریخی ناصرالدین‌شاه قاجار به اروپاست؛ سفری که پای ایرانیان را به کشورهای اروپایی که «فرنگ» نامیده می‌شدند باز کرد و زمینه‌ساز ورود فناوری‌ها و فرهنگ اروپایی گردید. یکی از ابزارهایی که در دوران قاجار و به‌طور دقیق‌تر در دوران مظفر‌الدین‌شاه قاجار پایش به ایران باز شد سینماتوگراف بود؛ ابزاری که تغییرات بنیادینی در فرهنگ ایران به‌وجود آورد.
سی‌ام فروردین‌ماه سالروز سفر تاریخی ناصرالدین‌شاه قاجار به اروپاست؛ سفری که پای ایرانیان را به کشورهای اروپایی که «فرنگ» نامیده می‌شدند باز کرد و زمینه‌ساز ورود فناوری‌ها و فرهنگ اروپایی گردید. یکی از ابزارهایی که در دوران قاجار و به‌طور دقیق‌تر در دوران مظفر‌الدین‌شاه قاجار پایش به ایران باز شد سینماتوگراف بود؛ ابزاری که تغییرات بنیادینی در فرهنگ ایران به‌وجود آورد.
کد خبر: ۱۵۰۰۰۸۹
نویسنده امیرحسین حیدری - گروه فرهنگ و هنر
 
این پدیده نوظهور، که ابتدا به‌عنوان یک سرگرمی اشرافی وارد ایران شد، به‌سرعت در تار و پود جامعه ریشه دواند و به عاملی دگرگون‌ساز در فرهنگ، اجتماع و حتی سیاست این سرزمین بدل گشت. از واپسین سال‌های قاجار تا پایان دوران پهلوی، سینما نه‌فقط قاب تصویر متحرک، بلکه آینه‌ای تمام‌نما از تحولات عمیق فرهنگی ایران بود؛ آینه‌ای که گاه واقعیت را بازتاب می‌داد و گاه آن را به چالش می‌کشید.

قاجار و مواجهه سنت با مدرنیته
در اواخر قرن نوزدهم میلادی، درحالی‌که مظفرالدین‌شاه از تماشای تصاویر متحرک در سفرهای اروپایی خود به وجد آمده بود، کمتر کسی تصور می‌کرد این «جعبه جادو» چه تحولات عظیمی را در جامعه سنتی ایران رقم خواهد زد. ورود سینما به ایران در دوره قاجار، همزمان با اوج‌گیری تب مدرنیته و تلاش برای نوسازی کشور، نه‌فقط یک اتفاق تکنولوژیک، بلکه یک رویداد فرهنگی مهم بود. نخستین سالن‌های نمایش فیلم، که بیشتر در تهران و شهرهای بزرگ برپا شدند، در ابتدا پذیرای اشراف و طبقات خاص جامعه بودند. اما جذابیت این رسانه تصویری به قدری بود که به‌سرعت اقشار مختلف مردم را نیز به خود جذب کرد.تماشای فیلم‌های صامت خارجی، که اغلب تصاویری از زندگی غربی، روابط نوین و سبک‌های متفاوت زندگی را به نمایش می‌گذاشتند، برای مخاطب ایرانی تجربه‌ای کاملا جدید و اغلب غافلگیرکننده بود. در جامعه‌ای که هنوز به‌شدت به سنت‌ها و هنجارهای دیرینه پایبند بود، سینما پنجره‌ای به دنیایی دیگر گشود؛ دنیایی که در آن مفاهیمی چون فردیت، آزادی‌های اجتماعی و سبک‌های زندگی مدرن به تصویر کشیده می‌شدند.این مواجهه با فرهنگ تصویری مدرن، واکنش‌های متفاوتی را در پی داشت. از یک‌سو، طبقات روشنفکر و بخشی از جامعه شهری که به‌دنبال نوسازی و تغییر بودند، از سینما به‌عنوان نمادی از پیشرفت و راهی برای آشنایی با فرهنگ جهانی استقبال کردند. از سوی دیگر، طبقات مذهبی و محافظه‌کار جامعه، با دیده تردید و حتی مخالفت به این پدیده نوظهور می‌نگریستند. آنها سینما را تهدیدی برای ارزش‌های سنتی و دینی می‌دانستند و نگران تأثیر آن بر اخلاق و فرهنگ جامعه بودند.با وجود این، سینما به‌تدریج جای خود را در جامعه ایرانی باز کرد و به بستری برای شکل‌گیری «اجتماعات مدرن» شهری تبدیل شد. سالن‌های سینما، فضاهای عمومی جدیدی را ایجاد کردند که در آن افراد از طبقات مختلف اجتماعی گرد هم می‌آمدند و به تماشای فیلم می‌نشستند. این تجربه جمعی تماشای فیلم، خود به‌نوعی تمرین زندگی مدرن ومشارکت دریک فرهنگ بصری جدید بود. سینما در این دوره، مفاهیمی چون زن مستقل، عشق آزاد، اهمیت فردیت و ارزش سرگرمی جمعی را به جامعه ایرانی معرفی کرد و بستری برای مصاف سنت و مدرنیته دربطن یک رسانه را فراهم‌آورد. در پایان دوره قاجار، سینما نه‌تنها یک رسانه سرگرم‌کننده، بلکه بسترساز تحول بنیادین در ذهنیت و سبک زندگی بخش‌های مختلف جامعه شد.
   
عصر پهلوی؛ صنعتی‌شدن سینما 
باآغاز دوره پهلوی،به‌ویژه در دوران پهلوی دوم، سینما وارد فازجدیدی شد. سیاست‌های مدرن‌سازی و غرب‌گرایی حکومت پهلوی، تأثیر عمیقی بر صنعت سینما گذاشت. سینما از یک سرگرمی نوظهور به یک صنعت فرهنگی و اقتصادی تبدیل شد و نقش پررنگ‌تری در جامعه ایفا کرد. گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها، نیاز به تفریحات و سرگرمی‌های مدرن را افزایش داد و سینما به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مظاهر مدرنیته، جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد. حکومت پهلوی با هدف ترویج مدرن‌سازی و ایجاد جامعه‌ای همگام با غرب، ازصنعت سینما حمایت کرد. سرمایه‌گذاری در ساخت سالن‌های سینما، تولید فیلم‌های داخلی و برگزاری جشنواره‌های سینمایی، نشان از توجه ویژه حکومت به این رسانه داشت. سینماها در شهرهای مختلف به‌عنوان نمادهای پیشرفت و مظاهر زندگی مدرن گسترش یافتند و تماشای فیلم به یکی از تفریحات اصلی مردم شهرنشین تبدیل شد. سینمای دوره حکومت پهلوی، خودآگاه یا ناخودآگاه، در روایت‌ها و تصاویر خود الگویی از جامعه مدرن ایرانی را ارائه می‌داد. این الگو، شامل بازتعریف ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی، تغییر نگرش نسبت به نهاد خانواده، تصویر جدیدی از زن ایرانی و تأثیرگذاری بر جوانان و نسل جدید بود.
   
نهاد خانواده در قاب سینما
سینمای پهلوی در دهه‌های ۳۰ تا ۵۰ شمسی، تصویر متفاوتی از خانواده ایرانی به نمایش گذاشت. در بسیاری از فیلم‌های این دوره، خانواده ایرانی اغلب به‌صورت واحدی آسیب‌پذیر و ناپایدار نشان داده می‌شد. ملودرام‌های خانوادگی با محوریت فروپاشی، خیانت، اختلافات نسلی و نقش متزلزل پدر یا مادر، به‌تدریج فضای ذهنی جامعه را از «خانواده بسته سنتی» به «خانواده مدرن سیال و پرتردید» سوق دادند. نمایش مضامین خیانت، مشکلات اخلاقی، بی‌اعتمادی بین اعضای خانواده و بحران‌های جوانان، تصویر «خانواده سنتی ایرانی» را به‌شدت به چالش کشید. در فیلم‌های این دوره، روابط خانوادگی دیگر آن استحکام و تقدس سابق را نداشت و سایه‌ای از تردید و ناپایداری بر آن افتاده بود. این تصویر سینمایی از خانواده، بازتابی از تغییرات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی در آن دوران بود. با گسترش شهرنشینی، تغییر سبک زندگی و ورود مفاهیم مدرن به جامعه، نهاد خانواده نیز دستخوش تحول شده بود. نوع پوشش بازیگران، مدل روابط بین شخصیت‌ها و حتی دیالوگ‌ فیلم‌ها، دیدگاه تماشاگران نسبت به زن و مرد و روابط خانوادگی را به گونه‌ای تغییر داد که بسیاری از والدین نسل قدیم، سینما و فیلم را عامل دین‌گریزی وبی‌فرهنگی نسل جوان معرفی کردند.آنها نگران بودند که سینما با ترویج ارزش‌های غربی و سبک زندگی مدرن، بنیان خانواده سنتی ایرانی را متزلزل کند.
   
الگوهای نو و شکاف نسلی
سینمای دوره پهلوی با جذابیت بصری خود، نسل جوان (به‌خصوص شهرنشین) را به‌شدت تحت تأثیر قرار داد. فیلم‌های این دوره، الگوهای رفتاری و سبک زندگی متفاوتی را به جوانان معرفی می‌کردند که با الگوهای سنتی و هنجارهای خانوادگی آنها در تضاد بود. فیلم‌هایی بامضامین جذاب و گاه غیراخلاقی یا خشونت‌آمیز، الگوهای جدیدی از رفتار را در اختیار جوانان قرار داد و فاصله نسلی را عمق بخشید. جوانان با تماشای این فیلم‌ها، با مفاهیمی چون آزادی فردی، روابط نوین و سبک زندگی مدرن آشنا می‌شدند و به‌تدریج از الگوهای سنتی فاصله می‌گرفتند. این امر، به بروز شکاف نسلی در جامعه منجر شد و والدین و نسل‌های قدیمی‌تر، نگران انحراف جوانان از ارزش‌های سنتی و دینی بودند.
   
سینما؛ ابزار نقد اجتماعی 
در سال‌های پایانی حکومت پهلوی، سینما به ابزاری اثرگذار در ایجاد فضای انتقادی اجتماعی بدل شد. «موج نوی سینمای ایران» و رشد فیلم‌های اجتماعی ــ انتقادی، اعتراض به وضعیت اجتماعی، فساد سیاسی، سیطره فرهنگ غرب‌زده و بیگانگی اخلاقی را به تصویر کشیدند.سینماگران با الهام از واقعیت‌های تلخ زندگی روزمره و تأثیرپذیری از فیلم‌های هنری اروپا، موضوعاتی مانند ظلم، فقر، فساد، فاصله طبقاتی و آشفتگی‌های اخلاقی را به پرده سینما آوردند. ورود این مفاهیم به سینمای آن دوره خود یکی از نشانه‌های آغاز تغییرات بنیادین فرهنگی در کشور بود، تغییراتی که در نهایت به انقلاب اسلامی منجر شد و گونه نو از فرهنگ ایرانی را در همه عرصه‌ها به‌خصوص سینما ارائه داد.
   
چالش‌ها و مقاومت‌های فرهنگی
مسیر سینما درایران، همواره با چالش‌هاومقاومت‌های فرهنگی روبه‌رو بود.مخالفت جناح‌های مذهبی، ملی‌گرا و محافظه‌کار با سینما، بارزترین این چالش‌ها بود. سالن‌های سینما گاهی هدف اعتراضات قرار می‌گرفتند و برخی از فیلم‌ها به‌دلیل محتوای غیراخلاقی یا مخالف ارزش‌های دینی و ملی، مورد انتقاد شدید واقع می‌شدند.نقش مخرب برخی فیلم‌ها در ترویج فساد، بی‌اخلاقی یا دوری از ارزش‌های دینی و ایرانی، بارها مورد نقد قرار گرفت. از ساخت فیلم‌های سفارشی دولتی تا آثار تجاری کم‌مایه، چالش بین «فرهنگ اصیل» و موج جدید زندگی مدرن همواره برقرار بود. در دهه‌های پایانی پهلوی، سانسور و توقیف فیلم‌ها به ابزاری برای کنترل محتوای سینمایی تبدیل شد. برخی از فیلم‌ها به‌دلیل انتقادهای اجتماعی یا سیاسی، منسوخ، سانسور یا توقیف می‌شدند. با وجود این چالش‌ها و مقاومت‌ها، جذابیت سینما به حدی بود که مخاطب خود را حفظ کرد. سینما به‌تدریج به بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی فرهنگی و اجتماعی ایرانیان تبدیل شد و نقش مهمی در تغییر نگرش‌ها و ارزش‌های جامعه ایفا کرد.

میراث پرده خیال برای فرهنگ ایرانی
از عصر قاجار تا دوران پهلوی، سینما محرک و محور مهمی در تحولات فرهنگی ایران بود.  میراث سینما برای فرهنگ ایرانی، میراثی پیچیده و چندوجهی است. سینما هم به مدرن‌سازی و تغییر نگرش‌ها کمک کرد و هم چالش‌ها و آسیب‌هایی را به همراه داشت. اما بدون شک، سینما به‌عنوان ابزار انتقال و تولید فرهنگ، نقش بی‌بدیلی در تاریخ فرهنگی ایران ایفا کرده است و تأثیرات آن تا امروز نیز در تولیدات فرهنگی وواکنش جامعه ایرانی قابل مشاهده است. بازتاب ریشه‌های سنت و تبلور دغدغه‌های مدرن، همچنان در سینمای معاصر ایران نیز ادامه دارد و این نشان ازعمق و پایداری تأثیر سینما بر فرهنگ و جامعه ایرانی است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها