آنچه روشن است اینکه گفتوگوها هنوز در مرحله تعیین چارچوب و دستور کار قرار دارند اما همین گام مقدماتی، با توجه به وضعیت تنشآلود منطقهای و سردی روابط تهران وواشنگتن طی سالهای اخیر، حائزاهمیت تلقی میشود.در گفتوگویی اختصاصی با ۵ نفر ازکارشناسان ارشد مسائل بینالملل، چشمانداز این مذاکرات را مورد بررسی قرار دادهایم.
ذوقزدگی ممنوع!
محمدسعید احدیان، دستیار سیاسی و رسانهای رئیس مجلس شورای اسلامی ضمن استقبال ازآغاز مذاکرات غیرمستقیم، تأکید میکند که نباید این روند را با خوشبینی مفرط تحلیل کرد.به اعتقاد او،عقبنشینی ایالات متحده از برخی مواضع سختگیرانه اولیه از جمله موضوع خلع سلاح هستهای نشانهای مثبت است اما کافی نیست: «این تحول گامی مثبت و عزتمندانه در مسیر دیپلماسی تلقی میشود. با این حال نباید دچار ذوقزدگی شد. دستیابی به توافقی که ضمن رفع تحریمها، تضمین کند ایران دنبال سلاح هستهای نیست و همزمان صنعت هستهای کشور حفظ شود فرآیندی بسیار پیچیده است.»احدیان در تحلیل خود به نقش عوامل متعددی ازجمله مواضع ناپایدار دولت ترامپ، فشار لابیهای ضدایرانی در آمریکا و رژیم صهیونیستی اشاره دارد و میافزاید: «مخالفان چنین توافقی در آمریکا و منطقه، از جمله رژیم صهیونیستی، مانعی بزرگ در مسیر توافق خواهند بود. در چنین شرایطی باید برای هر سناریویی آماده بود؛ از موفقیت در توافق تا بنبست کامل.»
او همچنین احتمال اقدام نظامی درصورت شکست مذاکرات راضعیف ارزیابی میکندومیگوید:«آمریکا بهخوبی میداند که اقدام نظامی علیه ایران،با واکنش شدید مواجه خواهدشد وتبعات آن برای امنیت انرژی واقتصادجهانی قابلپیشبینی نیست.»
کلید توافق؛ تعیین دقیق دستورکار
حسن بهشتیپور، از تحلیلگران باسابقه روابط بینالملل، رویکردی تحلیلی به موضوع دارد و معتقد است گفتوگوها هنوز به مرحله مذاکره نرسیده و در مرحله تعیین دستور کار قرار دارد: «توافق بر سر دستورکار، نقطه عطفی در گذار از فضای تنش به مسیر دیپلماتیک است اما موفقیت آن نیازمند زمان، صبر و تعامل مستمر است.»او با اشاره به تجربیات گذشته در مذاکرات برجامی، این فرآیند را زمانبر میداند: «تعیین چارچوبی جامع برای مذاکرات در برجام، نزدیک به دو سال و نیم زمان برد. در شرایط امروز که تحولات منطقهای و بینالمللی پیچیدهتر شده، نمیتوان انتظار داشت مسیر سریعتری طی شود.»بهشتیپور هشدار میدهد که تحلیلهای رسانهای، گاه بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند و نباید آنها را مبنای قطعی ارزیابی قرار داد: «هر یک از طرفین تلاش میکنند با کنترل روایتها در رسانه، چهره مطلوبتری از خود نشان دهند. آنچه مهم است، متن واقعی توافق بر سر دستور کار و تعهدات طرفین است، نه صرفا اظهار نظرهای رسمی.»
سناریوها؛ از توافق محدود تا توافق جامع
فردین قریشی، استاد دانشگاه تهران نیز دیدگاه خود را درباره سناریوهای پیش روی مذاکرات بیان میکند. او معتقد است چند سناریوی اصلی برای ادامه مذاکرات قابل تصور است که هرکدام ویژگیها و چالشهای خاص خود را دارند: «سه سناریوی اصلی برای این مذاکرات وجود دارد: اول توافق محدود و گامبهگام که در آن دو طرف به توافق موقت یا مرحلهای دست مییابند. دوم شکست مذاکرات و افزایش تنش که میتواند به تشدید لفاظیها و حتی اقدامات نظامی محدود منجر شود. سوم توافق جامع جدید (برجام۲) که نیازمند اراده سیاسی بالا و انعطاف از هر دو طرف است.»قریشی بیشتر احتمال میدهد که سناریوی اول (توافق محدود و گامبهگام) با توجه به نیاز هر دو طرف به کاهش تنش، محتملتر باشد: «توافق محدود و گامبهگام بهدلیل هزینه کمتر و نیاز فوری دو طرف به کاهش تنش، بهترین گزینه برای مدیریت بحران در کوتاهمدت است. این مدل، مشابه توافق موقت ژنو در سال ۲۰۱۳، میتواند زمینهساز مذاکرات جامعتر در آینده باشد.»او همچنین اشاره میکند که ساختار مذاکرات غیررسمی و مرحلهای نشاندهنده طراحی گفتوگوها به منظور اعتمادسازی و کاهش ریسک است، نه دستیابی به توافق نهایی و بزرگ.
آمریکا؛ در موقعیت ضعف
جعفر قنادباشی، دیگر تحلیلگر باسابقه روابط بینالملل، نگاهش را از زاویهای ساختاریتر بیان میکند و معتقد است ضعفهای چندگانه آمریکا– از ناکامیهای بایدن در سیاست خارجی تا بحرانهای اقتصادی و فشارهای داخلی– زمینهساز نوعی نیاز به موفقیت دیپلماتیک شده است: «ایالات متحده در حوزه دیپلماسی و اقتصاد در وضعیت نامناسبی قرار دارد. جنگ اقتصادی با چین، فشار داخلی به بایدن، بحرانهای غزه و اوکراین و نارضایتی گسترده از سیاست خارجی آمریکا، همه نشانههای این ضعف هستند.»
از نگاه قنادباشی، این ضعف ممکن است آمریکا را به امتیازدهی در مذاکرات سوق دهد اما همزمان، خطراتی نیز در کمین آن است: «رژیم صهیونیستی و شخص ترامپ ممکن است از این وضعیت بهرهبرداری کرده و مسیر را به سمت تنش نظامی سوق دهند. هوشیاری در برابر این تهدیدات، از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.»قنادباشی توصیه میکند که مسیر دیپلماسی باید با آمادگی همهجانبه نظامی و رسانهای همراه باشد تا بتوان با تهدیدات احتمالی مقابله کرد.
آزمون واقعی هنوز فرا نرسیده
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا، فضای مذاکرات را «مثبت اما ناپایدار» توصیف میکند. به گفته او، اجتناب طرفین از ورود به مسائل چالشبرانگیز در دور نخست، زمینه را برای ادامه گفتوگوها فراهم کرده است: «در نشست اولیه، طرفین سعی کردند از طرح مباحثی که منجر به تنش میشود پرهیز کنند. همین مسأله، فضای آرامتری برای تعیین زمان ادامه مذاکرات ایجاد کرد.»او با این حال تأکید میکند که آزمون واقعی مذاکرات، از زمانی آغاز میشود که گفتوگوها وارد مسائل جزئی و چالشی شوند: «ورود به جزئیات میتواند مسیر مذاکرات را هموارتر یا دشوارتر کند. برای ارزیابی دقیقتر باید چند دور دیگر از گفتوگوها برگزار و بررسی شود.»
روزنهای گشوده، اما نه بدون ابهام
آنچه از مجموع دیدگاههای کارشناسان برداشت میشود، این است که مذاکرات در مرحلهای حساس اما مقدماتی قرار دارد. پذیرش اصل گفتوگو، عقبنشینی نسبی از مواضع اولیه از سوی آمریکا، تعیین زمان برای دور دوم مذاکرات و عدم طرح مطالبات تنشزا، همگی نشانههایی مثبت هستند اما تضمینکننده موفقیت نهایی نیستند.چالشهای بزرگ همچنان پابرجا هستند. اختلافات بر سر ساختار تحریمها، نحوه راستیآزمایی تعهدات، آینده صنعت هستهای ایران و البته فشارهای خارجی از سوی رژیم صهیونیستی و مخالفان داخلی در آمریکا از جمله آنها هستند. فرصتهایی نیز ازجمله نیاز آمریکا به موفقیت دیپلماتیک، شرایط پیچیده اقتصادی جهانی و تمایل نسبی برای کاستن از تنشها شکل گرفته که همگی میتوانند زمینهساز توافقی واقعبینانه باشند.
در نهایت، تا زمانی که دستورکار نهایی مشخص نشده نمیتوان پیشبینی دقیقی درباره سرنوشت این مذاکرات داشت.آنچه مسلم است اینکه دیپلماسی باردیگر به جریان افتاده و این خود درمنطقهای که همواره درمعرض بحران و منازعه است، خود یک پیروزی محسوب میشود هرچند ابهامات در مورد آینده آن بسیار زیاد است.