ترامپ تعرفه ۱۰۴درصدی علیه پکن اعمال کرد

اوج‌گیری مصاف اژدها و عقاب

دونالد ترامپ، چهل‌و‌هفتمین رئیس‎ جمهور آمریکا در «روز آزادی» بالاخره سیاست اقتصادی مدنظر خود را در سطح بین‎الملل رونمایی کرد؛ نتیجه از چیزی که کارشناسان انتظار داشتند بدتر بود. مجموعه‌ای از تعرفه‌هایی با اعداد بسیار بالا را بر اعضای برجسته ساختار اقتصادی نظام جهانی اعمال کرد.
دونالد ترامپ، چهل‌و‌هفتمین رئیس‎ جمهور آمریکا در «روز آزادی» بالاخره سیاست اقتصادی مدنظر خود را در سطح بین‎الملل رونمایی کرد؛ نتیجه از چیزی که کارشناسان انتظار داشتند بدتر بود. مجموعه‌ای از تعرفه‌هایی با اعداد بسیار بالا را بر اعضای برجسته ساختار اقتصادی نظام جهانی اعمال کرد.
کد خبر: ۱۴۹۸۸۰۷
نویسنده سیدرضا حسینی - گروه بین‌الملل
 
تعداد قابل‌توجهی از کشورهای مورد تهاجم تعرفه‌ای کاخ‌سفید از متحدین راهبردی آمریکا طی هفت دهه گذشته نظیر اتحادیه اروپا محسوب می‌شوند که ترامپ بدون هیچ تخفیفی شلاق تعرفه‌ای خود را به جان آنها انداخته است.رئیس‌جمهور آمریکا بر تمامی کالاهای وارداتی ۱۰‌درصد تعرفه وضع کرد اما برای رقبای اقتصادی، ارقام تعرفه‌ای بالاتری را مدنظر داشت به‌گونه‌ای که اتحادیه اروپا ۲۰‌درصد، هند ۲۷‌درصد، ژاپن ۲۴‌درصد، ویتنام ۴۶‌درصد و چین ۳۴‌درصد عوارض گمرکی از سوی آمریکا مواجه شدند. 
به گزارش گاردین، تعرفه‌ ۳۴‌درصدی که بر واردات از چین اعمال شد علاوه بر تعرفه‌ ۲۰‌درصدی قبلی بود‌؛ پکن با وضع تعرفه‌ای متقابل ۳۴‌درصدی بر تمام کالاهای وارداتی از آمریکا پاسخ داد. این اقدام موجب شد تا ترامپ روز دوشنبه تهدید کند که در صورت عدم عقب‌نشینی چین، تعرفه‌ اضافی ۵۰‌درصدی بر کالاهای چینی اعمال خواهد کرد. 
ترامپ در پلتفرم «تروث سوشال» نوشت: «اگر چین تا فردا، ۸ آوریل ۲۰۲۵، افزایش ۳۴‌درصدی تعرفه‌ها را علاوه بر سوءاستفاده‌های طولانی‌مدت تجاری خود لغو نکند، آمریکا از۹آوریل تعرفه‌های اضافی ۵۰‌درصدی علیه چین اعمال خواهد کرد. علاوه بر این، تمام مذاکرات با چین در مورد درخواست‌های‌شان برای دیدار با ما متوقف خواهد شد!» ساعاتی پس از این اولتیماتوم کاخ سفید اعلام کرد که دونالد ترامپ تعرفه های واردات بر کالاهای چینی را به ۱۰۴ درصد افزایش داد.
درهمین راستا، یک سرمقاله تند در خبرگزاری رسمی چین «شینهوا» ترامپ را به «اخاذی آشکار» متهم کرد. 
به نقل از شانون ک. اونیل و جولیا هیوسا کارشناسان شورای سیاست خارجی (CFR)،چین نسبتا وابستگی کمتری به آمریکا دارد و به‌طور کلی کمتر به تجارت متکی است. طی دو دهه گذشته، این کشور به‌تدریج از اهمیت تجارت در اقتصاد خود کاسته است، زیرا پکن تولید داخلی را افزایش داده‌؛ واردات و صادرات تنها حدود ۳۷‌درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) چین را تشکیل می‌دهد، در حالی که این رقم در اوایل دهه ۲۰۰۰ بیش از ۶۰‌درصد بود. 
   
منطق سیاست ترامپ
رئیس‌جمهور آمریکا تحت تأثیر مکتب «نئومرکانتیلیسم» اقتصادی به‌دنبال استفاده از اهرم تعرفه‌ها برای ابتدا کاهش تراز منفی تجاری کشور در مقابل دیگر رقبا همچنین تقویت بنیه صنایع تولیدی داخلی اعم از بنگاه‌های تجاری راهبردی (کالا و خدمات با فناوری بالا) است. ترامپ امیدوار است که افزایش هزینه تولید کالاها در خارج از آمریکا به‌واسطه عوارض گمرکی به انتقال کارخانه‌های شرکت‌های چندملیتی از جنوب شرق آسیا به آمریکا منجر شود. حمایت از صنایع نوپا و راهبردی برای حفظ رشد اقتصادی مطلوب توسط کارشناسان اقتصاد سیاسی بین‌الملل همواره توصیه شده اما اعمال تعرفه بر تمام کالاها ظرفیت رکود اقتصادی، کاهش رقابت‌پذیری صنایع داخلی و کاهش قدرت خرید را افزایش می‌دهد. 
نکته حائز اهمیت در مرکانتیلیسم آن است که دولت از طریق مالیات و تجارت با تراز تجاری مثبت بر تقویت قوای نظامی سرمایه‌گذاری کند تا امیال توسعه‌طلبانه ملی را پیگیری کند‌؛ نماد تاریخی چنین دولتی،امپراتوری اسپانیا در قرون ۱۵تا۱۷ درنظرگرفته می‌شود که با غارت و استثمار آمریکای لاتین برای جنگ در اروپا صفوف نظامی خویش را تأمین می‎کرد‌؛ با توجه به تمایل ترامپ به تصویب بودجه یک تریلیون دلاری نظامی،محتمل است که هزینه‌های اضافی قوای رزمی آمریکا از تعرفه‌ها و موافقت‌نامه‌های تجاری مطلوب کاخ‌سفید (همانند تجارت استعماری مادرید با سرزمین سرخپوستان) تأمین خواهد شد. 
   
مدل اقتصادی چین
جمهوری خلق چین از دهه ۱۹۷۰ تحت رهبری دنگ شیائوپینگ مدل اقتصادی اشتراکی را کنار گذاشت و بر حسب مزیت نسبی در کارگر و منابع به سمت مدل اقتصادی مبتنی بر صادرات حرکت کرد. براساس این نظریه، برخی کشورها برای تولید کالاهای خاصی مناسب‌تر از دیگران هستند و تخصص‌یابی و مبادله امکان تخصیص کارآمدتر منابع را فراهم می‌کند. این تفاوت‌ها می‌تواند ناشی از برخورداری عوامل تولید (شامل دسترسی نسبی به سرمایه، نیروی کار و زمین)، تفاوت‌های فناوری (که نشان می‌دهد سیاست‌های تحقیق و توسعه نیز بر تجارت تأثیرگذارند‌) و سیاست‌ نهادها (مثلا نظام حقوقی قوی‌تر، کشورها را برای تولید کالاهای «مبتنی بر قرارداد» مناسب‌تر می‌سازد‌) باشد. چینی‌ها با تولید کالاهای دارای مزیت نسبی طی سه دهه اخیر بازار جهانی را تسخیر کردند‌؛ حجم تجاری پکن در سال ۲۰۲۳ با آمریکا «۶۹۵٫۳ میلیارد دلار» و با اتحادیه اروپا «۸۲۷٫۱ میلیارد دلار» نشان‌دهنده موفقیت مدل اقتصادی چین در یک نظام بازار آزاد بدون مداخله است‌ اما این شرایط با ظهور ترامپ و مخالفت او با نظام اقتصادی تجارت آزاد به دلیل کاهش قدرت نسبی واشنگتن نسبت به رقبای جهانی تغییر کرد. 
   
خطر تله توسیدید
دام توسیدید(Thucydides Trap) یک مفهوم در روابط بین‌الملل است که به تنش اجتناب‌ناپذیر بین یک قدرت مسلط (هژمون) و یک قدرت درحال ظهور اشاره دارد‌؛ این ایده توسط گراهام آلیسون، استاد دانشگاه هاروارد، براساس درس‌های جنگ پلوپونز (۴۰۴ ــ ۴۳۱ قبل از میلاد) که توسیدید، تاریخ‌نگار یونانی تحلیل کرد‌؛ مطرح شده است.طبق این مفهوم، تاریخ نشان داده که در ۷۵درصد موارد، رویارویی چنین قدرتی به جنگ منجر شده (مانند رقابت آلمان و انگلستان پیش از جنگ جهانی اول)‌؛ قدرت مسلط از دست دادن موقعیت خود رانمی‌پذیرد و هر دوطرف ممکن است واکنش‌های طرف مقابل را اشتباه تفسیر کنند، همچنین بحران‌های کوچک(مثل جنگ تعرفه‎ای) می‌توانند به درگیری بزرگ تبدیل شوند. سونگ ون ــ تی، پژوهشگر وابسته به مرکزچین شورای آتلانتیک به اصحاب رسانه گفت که آمریکا و چین دریک«بازی مرگبار»‌گیر کرده‌اند. او ادامه داد: «مثل دو ماشین مسابقه که مستقیم به سمت هم می‌روند، هرکس اول فرمان بچرخاند، اعتبار و سود خود را از دست می‌دهد.»منازعه‌های واشنگتن و پکن درحوزه اقتصاد سیاسی این خطر را دارد که دو طرف بدون آن‌که نیت درگیری تمام‌عیار با یکدیگر را داشته باشند‌؛ به رویارویی مستقیم وارد شوند. مبحث تعرفه‌ها که مستقیما با قدرت نسبی آمریکا و چین مرتبط است‌؛ ظرفیت ایجاد تقابل ناخواسته را افزایش خواهد داد. باید توجه کرد که ترامپ سیاست اقتصادی خود را به تئوری «مرد دیوانه» گره زده‌‌؛ بنابراین برقراری دیالوگ میان دو قدرت جهانی تحت تأثیر فشار و اجبار در دستور کار قرار گرفته است.

سیاست تجاری به مثابه میدان نبرد سیاسی
جفری جنگینز و جرد روبین در کتاب «اقتصاد سیاسی تاریخی»، ابزار اصلی سیاست تجاری را تعرفه واردات ارزیابی می‌کنند‌؛ تعرفه‌ای که مالیاتی بر کالاهای خارجی هنگام ورود به یک کشور محسوب می‌شود. این مالیات باعث افزایش قیمت کالاهای خارجی در بازار داخلی شده و میزان واردات راکاهش می‌دهد. تأثیر اقتصادی تعرفه را می‌توان به دو روش مختلف بررسی کرد. روش اول تأثیر تعرفه بر یک کالای خاص در یک بازار خاص را بررسی می‌کند (تعادل جزئی) و به اثر آن بر تولیدکنندگان داخلی، مصرف‌کنندگان داخلی ودولت می‌پردازد. تولیدکنندگان داخلی کالاهایی که با واردات رقابت می‌کنند، از افزایش قیمت سود می‌برند و تولید خودرا افزایش می‌دهند‌؛ مصرف‌کنندگان داخلی از افزایش قیمت این کالاها متضررشده ومصرف خود را کاهش می‌دهند‌؛دولت نیز از حجم کمتری از واردات که وارد کشور می‌شود، درآمد مالیاتی کسب می‌کند. روش دوم تأثیر تعرفه را از دیدگاه کلان اقتصادی (تعادل عمومی) بررسی می‌کند. 
در این دیدگاه، تعرفه منابع اقتصادی را از تولیدکنندگان صادراتی به سمت تولیدکنندگانی که با واردات رقابت می‌کنند، منتقل می‌کند و باعث ایجاد سود و زیان درآمدی برای عوامل مختلف تولید در این بخش‌ها می‌شود. این رویکرد همچنین نشان می‌دهد که تعرفه واردات به طور ضمنی مانند یک مالیات بر صادرات نیز عمل می‌کند. به بیان دیگر، اگر کشوری به طور نظام‌مند ارزش کالاهای خارجی خریداری‌شده از دیگر کشورها را کاهش دهد، ارزش کالاهای داخلی‌ای که به دیگر کشورها می‌فروشد نیز کاهش خواهد یافت. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها