شعر کودک و نوجوان از سال گذشته در جایزه ملی ادبیات کودک و نوجوان بررسی میشود که قرار است سال آینده بخش بینالملل آن برگزار شود. در مورد این جشنواره و چند و چون برگزاریاش، بحثهای مختلفی در میان شاعران و منتقدان ادبی به راه افتاده است. بسیاری بر این نظرند که شکل فعلی برگزاری جشنواره که بیشتر به یک جایزه انتخاب کتاب سال میماند، نمیتواند در تحقق اهدافی که این جشنواره برای آن ایجاد شده، ثمربخش باشد. در این زمینه دیدگاه بسیاری از اهل ادب این است که آییننامه جشنواره بعد از حدود دو دهه از برگزاری آن، نیاز به تجدیدنظری اساسی دارد. دبیر علمی جشنواره، فریبا یوسفی هم این دیدگاه را تأیید میکند و در گفتوگویی که با هم خواهیم خواند، معتقد است زمان تجدیدنظر در برخی بخشهای جشنواره و چگونگی اجرای آن رسیده است.
مجموعه شعرهای این دوره جشنواره شعر فجر را بررسی کردهاید و امروز قرار است به بهترینهایشان جایزه بدهید. سطح کیفی آثار جشنواره را چگونه دیدید؟
اگر بخواهیم به این پرسش پاسخی فراتر از سطح بررسی کتابهای موجود بدهیم و به شعر به شکل بنیادین آن توجه کنیم، باید بگویم من همیشه فکر میکنم که ما نباید پایه و ریشهای از شعر را که به امروز رسیده، فراموش کنیم یا از آن جدا شویم و نباید ارتباطمان با آن پیشینه قطع یا ضعیف شود؛ زیرا آن ریشه و اصل باعث شده که شعر فارسی به درختی استوار تبدیل شود و بار و ثمری که امروز از آن بهرهمند میشویم، بهوجود بیاید.
با این نگاه، من فکر میکنم که شعر روزگار ما نسبت به گذشته از بعضی ویژگیهای لازم، ازجمله اندیشه و نگاه عمیق به انسان و برخی موضوعات ازلی و ابدی انسانی فاصله گرفته است. به نظر میرسد این موضوعات در مجموعه شعرهایی که امروزه منتشر میشود و ازجمله در کتابهای شعری که امسال در جشنواره بررسی شدند، ضعیف و کمرنگ شدهاند.
این درحالی است که با توجه به شرایط روز و امکانات و ویژگیهایی که شاعران امروز به آنها دسترسی دارند، این توقع وجود دارد که این نگاه بنیادین تقویت میشود که چرا ما با این همه امکانات نسبت به نسلهای پیشین ضعیفتر عمل میکنیم. بخشی از این موضوع به ویژگی روزگار ما مربوط میشود. بههرحال همانطور که در روزگار ما استفاده از ظروف مسی و مقاوم که سالها و قرنها دوام داشت، به ظروف یکبار مصرف رسیده است، این نگاه یکبار مصرف و روزمره و این تغییر در نوع نگاه ما به جهان هم تأثیرگذار است و ما گرفتار گذر سریع از همه موضوعات شدهایم. شرایط روز به شاعر این نگاه را تحمیل میکند که بهراحتی و سریع از مسائل بگذرد و آن نگاه عمیق و خاص انسانی که نیاز به تعمق بیشتری دارد، در نسل امروز ضعیفتر دیده میشود.
اگر بخواهم بهطور خاص درباره شعرها و کتابهای شعر امسال صحبت کنم، براساس شرایط امروز و آنچه که شاعران با آن درگیر هستند، هم شاعران جوان و هم شاعران باتجربهتر، یک وضعیت مقبول براساس شرایط روز وجود دارد؛ هرچند ممکن است این نگاههای سنتی را برآورده نکند اما تا حدی مقبول است، چرا که بههر حال این محصولات، محصولات جامعه و ویژگیهای روز شاعران هستند.
یک بخش قابل توجه از کتابها، آثار نسل جوانی است که به میدان شعر آمدهاند و کارهای ارزشمندی تولید میکنند. این نسل جوان امیدهای روشنی هستند که نشان میدهند، میتوانند انتظارات را برآورده کنند. در کتابهایی که امسال بررسی شد، چند نمونه از این کارها را دیدیم که نقطه روشنی هستند اما کتابهای دیگر، آثاری طبق معمول هستند. یعنی اگر کتاب امسال شاعر را با کتاب پنج سال پیش او مقایسه کنید، تغییری در آن نمیبینید، نه از نظر زبان، نه قالب و نه افکار و نشانههای اندیشهای. تقریبا تکرار میشود و شگفتی یا پیام تازهای برای مخاطب شعر در آن وجود ندارد. اگر هم بوده، در همان کتابهای قبلیاش؛ مثلا آثار چند سال قبل دیده شده و چیز تازهای در آنها نیست.
اگر هدف این باشد که این نگاه و آسیبی که از آن حرف میزنید در شعر کم شود، به نظرتان خود جشنواره میتواند کاری کند؟ یعنی حداقل بتواند از طریق دورههای آموزشی و انتخاب کتابها، این توجه و رویکرد را منتقل کند.
به نظرم اگر خود جشنواره با توجه به سیاستها و اساسنامهای که دارد، ناگزیر بیشتر روی انتخاب کتابها متمرکز شود، انتخاب کتابها میتواند این جریانسازی را ایجاد کند. شاعری که کتابش انتخاب میشود، بههرحال شعرش بهطور خاص دیده میشود، کتابش دیده و خوانده میشود و تأثیر میگذارد. اگر کتاب خیلی ویژهای باشد، حتما میتواند تحولی ایجاد کند اما مسأله این است که ما هنوز کتابهایی انتخاب میکنیم که نمیتواند آن انتظار عظیمی را که از شعر داریم، برآورده کند. ما از نسل امروز و شاعر امروز توقع داریم که شعر را از قلهای که تا امروز فتح شده، بالاتر ببرند. این توقع با شکل فعلی برآورده نمیشود و شاید بشود به جریانسازیهای دیگری فکر کرد که رسیدن به آنها زمان میبرد. من در حد تجربه این یکی دو ماهی که در جریان نوزدهمین جشنواره فجر بودم، ایدههای زیادی به ذهنم رسید اما اکنون که اختتامیه برگزار میشود، همهچیز تمام میشود و من دفترم را میبندم و میروم.
سال آینده نزدیک جشنواره فجر، یک عزیز دیگر میآید و شروع به کار میکند و تا راهکار دستش بیفتد، جشنواره به پایان رسیده است. من پر از طرح و ایده هستم و به ذهنم میآید که چه کارهایی میشود کرد اما اختتامیه برگزار شده و جشنواره تمام شده و کاری از دستمان برنمیآید. در حین برگزاری هم مشغول اجرای برنامههایی بودیم که از قبل تعیین شده بود و باید آنها را اجرا میکردیم. اگر میخواستیم تحولی ایجاد کنیم، زمان و امکانات نداشتیم. برای مثال من پیگیری زیادی کردم که فهرست کتاباولیها را به من بدهند تا از بین کتاباولیها چند انتخاب داشته باشیم و شاعرانی که اولین بار است کتاب چاپ میکنند و کتابهای خوبی هم دارند، تشویق کنیم تا آنهایی که کتاباولی بودند و کتابهای ساده و معمولی چاپ کردهاند، بدانند که باید درست کار کنند.
این لیست تا همین لحظه به دست من نرسیده و چند بار پیگیری کردم. عذرشان البته موجه است چون مشغول تهیه بلیت برای مهمانان خارجی و تدارکات جشنواره هستند و فرصت ندارند. اما اگر قرار بود بعد از پایان جشنواره به من بگویند چه طرحی داری، من میتوانستم از ظرفیت شاعران حاضر، دبیران و داوران دورههای قبل جشنواره و کسانی که واقعا دلسوز شعر هستند و تجربههایی دارند استفاده کنم. ما میتوانستیم از آنها تجربههای سالهای قبل را بگیریم و یک اساسنامه جدید بنویسیم. اگر تحولی ایجاد کنیم اما باید به هر حال بخواهند.
بهنظرم این موضوع که آییننامه جشنواره شعر نیاز به بهسازی دارد و شکل فعلی برگزاری جشنواره در شأن شعر و تأثیرگذار نیست، در میان شاعران خیلی مطرح میشود. بالاخره ارشاد هزینه سنگینی میکند اما جشنواره آن تأثیری که لازم است، ندارد و ضعیف است. بهعنوان کسی که این دوره دبیری را داشتید و از نزدیک در جریان برگزاری جشنواره هستید، به نظرتان چقدر لازم است این اساسنامه تغییر کند؟
من علاوه بر اینکه در این دو ماه تجربه دبیری علمی جشنواره را داشتم، سالهاست در حوزه هنری و در دفتر شعر خدمت میکنم و مستقیم با شاعران جوان، میانسال و پیشکسوت در ارتباط هستم. درخواستها و انتظارات آنها را میبینم و فکر میکنم نیاز به تغییر وجود دارد. واقعا باید کاری کرد، چون بههر حال زمانی که این اساسنامه نوشته شد، حاصل فکر و تجربهای بود که سالها قبل اتفاق افتاده بود اما مگر جریان شعر راکد است؟ این جریان پویاست، حرکت دارد و مرتب با روز خودش را وفق میدهد. لازم است که تغییراتی برای اثرگذارتر برگزار کردن جشنواره در روند برگزاری آن ایجاد شود.
پرسش دیگر من درباره بخش محاوره است. به نظرتان در این بخش واقعا به اندازهای کتاب داریم که با مجموعه شعرهای کلاسیک و نو رقابت کند یا اصلا لازم است چنین بخشی وجود داشته باشد؟ چون هر سال وقتی نامزدهای جشنواره اعلام میشود، میبینیم که کتابهای این بخش شاید حدود یکپنجم یا کمتر از کتابهای دیگر بخشهاست.
من دقیقا با شما همنظرم. فکر میکنم زمانی که پیشنهاد داده شد یک بخش مستقل بهعنوان شعر محاوره در جشنواره فجر دیده شود شاید تصور بر این بود که در این زمینه میشود کارهای قابلملاحظهای عرضه کرد. همانگونه که برای مثال من الان احساس میکنم در بخش بینالملل لازم است که ما بخش شعر ترجمه را اضافه کنیم تا وجه بینالمللی جشنواره را تقویت کند و به ترجمه شعر از فارسی و به فارسی کمک کند، آن زمان هم شاید این ضرورت احساس میشده اما وقتی که در ادامه دیدیم این بخش، کارایی ندارد و کارهایی که تولید میشود، اصلا قابل دفاع نیست، فکر میکنم دیگر از یک جایی باید جلویش گرفته میشد.
همین حالا هم ما چند نامزد معرفی کردیم و بالاخره کسانی که در این بخش بهعنوان کارهای شاخصتری دیده شدند، در مقایسه با شعر کلاسیک و شعر نو واقعا در یک سطح خیلی متفاوتی قرار دارند. این از جمله کارهایی است که فکر میکنم لازم است که حتما صورت بگیرد و حتی امسال هم صحبتهایی شد تا تجدیدنظری صورت بگیرد اما از آنجا که فرصت کم بود، با همان روال ادامه دادیم.
بخش دیگری در جشنواره داریم به نام «درباره شعر» که به آثار پژوهشی در حوزه شعر معاصر میپردازد. این بخش معمولا برگزیده ندارد و تقریبا هر سال با شایسته تقدیر تمام میشود. آیا امسال برگزیده داریم یا نه؟ کتابهای این بخش در چه سطحی بودند؟
اتفاقا روی این موضوع صحبت شد و یکی از داوران میگفتند که کارهای قابل دفاع و خوبی داشتیم. یعنی در موضوعهای تازه، اثر برگزیدهای داریم که از میان آثار آبرومندی که وجود داشت، انتخاب شده بود و انتخاب خوبی بود که هم رضایت داوران را داشت و داوران کیفیت آثار این بخش را همگی تأیید کردند. اینگونه نبود که بخواهیم از میان آثار یکی را انتخاب کنیم که فقط برگزیده داشته باشیم بلکه انتخابی بود که به نظر داوران قابل دفاع و آبرومند است.