غیریت‌سازی از رهگذر سینما و رسانه

بازنمایی‌های غیریت‌سازانه در رسانه‌ها ازمحور مقاومت و به‌ویژه کشورهای خاورمیانه ناهمسو با رژیم اشغالگر به‌ویژه قدرت‌های منطقه‌ای درگیر با اسرائیل غاصب، محور این یادداشت است که با بررسی ابعاد این غیریت‌سازی و روشنگری درباره رویکرد رسانه‌های دشمن، در راستای‌ دیگری ‌نمایاندن خاورمیانه‌ای‌ها و تاکیدشان بر قوم‌مداری به ریشه‌های این رفتار رسانه‌ای پرداخته می‌شود.
کد خبر: ۱۴۹۲۱۲۶
نویسنده دکتر عباس اسدی - نویسنده و پژوهشگر
 
نگاه قوم‌مدارانه در رسانه‌های غربی، یک پدیده فرهنگی غالبی است که ریشه درگذشته‌های تاریخی دارد.با نگاهی گذرا به اندیشه‌ها و آثار فلاسفه‌ای چون ارسطو در می‌یابیم ارسطو مردم آسیایی را غلام [و غیر یونانی‌ها را بربر] می‌خواند و معتقد بود نباید به حکومت مستبد ایراد گرفت.از نظر ارسطو جایگاه و شان غلامان و برده‌ها همین حکومت مستبد است [که بایستی به آنها فرمان برانَد.]. حتی ایرانیان در نگاه ارسطو در زمره ملل وحشی و بربر یادشده‌اند.همین‌طور این قوم‌مداری در نگاه سفرنامه‌نویسان غربی هم به فراوانی قابل مشاهده است. این موضوع، سابقه دیرینی دارد و باید این سابقه تاریخی را در نظر داشت؛ به‌ویژه که قوم‌مداری توجیهی برای هژمونی در راستای استعمارگری و کشورگشایی جهت به بند کشیدن کشورهای ضعیف بوده است.بر اساس منطق قوم‌مداری، منطقه شرق جایی است که غرب مدرن نیست.یعنی شرق، جایی فاقد تاریخ، اندیشه، فرهنگ وتمدن است و عمدتا بر اساس ویژگی‌های سلبی، شناسایی وفهم شده است.این غرب است که درهمه شئونات، منحصر به فرد به شمار می‌رود. قوم‌مداری در یک کلام، نوعی القای فرهنگ برتری نژادی به منظور تداوم سلطه و بهره‌کشی برکشورهای ضعیف است.همانطور که ادوارد سعید درشرق‌شناسی یادآور می‌شود:مردمان شرق رانژادی خاموش،عقب‌مانده واستبدادخواه بازنمایی کرده‌اندونژادی کندذهن نشان‌ داده‌اند.بسیاری از اندیشمندان و فلاسفه غربی نیز انتساب به پیشینه و ژن یونانی را نوعی تفاخر می‌دانند و از این‌که به یونانیان نسبت داده شوند احساس سرفرازی می‌کنند.
     
نگاه قوم‌مدارانه در سینما
این نگاه‌فقط به اخبار وخبرگزاری‌هامنحصرنمی‌شود،بلکه درسینماوبه‌ویژه هالیوودحتی بیش ازخبرگزاری‌هابه غیریت‌سازی پرداخته شده است.فیلم‌های شیخ ( اثر جورج ملفورد)، بدون دخترم هرگز ( برایان گیلبرت)، خانه‌ای از شن و مه ( وادیم پرلمان کارگردان اوکراینی- آمریکایی)، ‌۳۰۰ (زاک اسنایدر)، اسکندر (الیور استون)، نیروی دلتا (مناهام گولان کارگردان یهودی)، محاصره ( ادوارد زوئیک)، تصمیم عملی (استوارت برد)، بابل (الخاندرو گونزالس ایناریتو)، همچنین مُلک خداوند (ریدلی اسکات) نمونه‌هایی از آثار سینمایی است که نگاهی بسیار منفی نسبت به مسلمانان و رویکردی سلبی به جهان شرق داشته‌اند.به دیگرعبارت، در همه رسانه‌ها این بازتاب‌ها و بازنمایی‌ها نسبت به شرق منفی بوده است.
     
خاورمیانه ناشناخته 
بر اساس نظرسنجی سال۱۹۶۷ از مردم اروپا وآمریکا در خصوص جنگ شش روزه‌؛ نبرد بین اسرائیل و اعراب به خاطر گرایش اعراب به کمونیسم دانسته شده و این امر، موید آن است که مردم غرب کمترین شناخت دقیقی از خاورمیانه ندارند. پس از جنگ جهانی دوم، بازنمایی قوم‌مدارانه و غیریت‌سازی اعراب و مسلمانان در هالیوود شروع شده بود، اما این جریان پس از جنگ یوم کیپور‌ (Yom Kippur War)اعراب علیه اسرائیل درسال۱۹۷۳ شدت یافت و از این تاریخ به بعد، همواره اعراب مسلمان در این آثار سینمایی به طرزی منفور بازنمایی و نشان داده شدند.اعراب دراین آثارهمان بادیه‌نشین، بدون فرهنگ وتاریخ و بدوی هستند.از رهگذر چنان تولیداتی، همواره القا می‌شود که این اعراب،موجب بسیاری ازمشکلات غرب هستند وارض موعود اسرائیل را غصب کرده‌اند.به طور کلی اعراب را چونان شبح مردگی و مرگ تصویر می‌کنند که در پی یهود است. این بازنمایی به‌ویژه با مسأله نفت ‌گره خورده است زیرا نفت اعراب برای غرب از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
یکی ازخاورشناسانی که آثار او الهام‌بخش رفتار قوم‌مدارانه بوده برنارد لوئیس است. لوئیس، نظریه‌پرداز خاورمیانه جدید همواره چراغ راهنمای مواجهه قوم‌مدارانه با اعراب و خاورمیانه است. آثار لوئیس که مبنای درک ومواجهه با مردم خاورمیانه می‌شود، نشان ازآن داردکه مردم غرب،ازآنچه درخاورمیانه می‌گذرد شناخت روشنی ندارندوهمواره باعینک بدبینی به موضوع نگاه می‌کنند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها