مهمتر آنکه در پیوست این یافتههای پژوهشی همه آنها سعی داشتهاند به چرایی این رسوب خلقیات هم پی ببرند. جالب اینکه یکی از فصول مشترک خلقوخوی جامعه ایرانی در همه این پژوهشها، نداشتن روحیه جمعی میان آنهاست. به این معنا که چنین استنباط شده است که ایرانیها در کارهای جمعی کارایی چندانی ندارند. چرایی آن را اگر بگذاریم کنار آمارها و دادههای موجود، نشان میدهد نظام اداری ایران نهتنها در انجام کارهای جمعی که به صورت فردی هم چندان کارا نیست. این مثال شاید اغراقآمیز به نظر برسد اما احتمالا این اغراق چیزی از حقیقت آن کم نمیکند، اینکه میگویند «در ادارات ما، ۲۰ درصد افراد ۸۰ درصد از کارها را انجام میدهند و البته که ۸۰ درصد افراد هم فکر میکنند خودشان جزو آن ۲۰ درصد هستند.» این گزاره در حالی مطرح میشود که بدانیم اساسا نظام اداری ایران هم در میان بسیاری از کشورها صاحب یکی از کشورهایی با بالاترین میانگین کارمند است. آنقدر که سبک زندگی کارمندی به نوعی برای بسیاری از خانوادههای ایرانی یادآور نوعی زندگی با مختصات آشنایی است.در این میان تناقضاتی هم وجود دارد که جالب توجه است، به عنوان مثال حداقل براساس دادهها، ایرانیها بیشتر از میانگین جهانی کار میکنند! به عنوان مثال در سال ۲۰۲۳، هر ایرانی شاغل به طور متوسط در هفته بیشتر از مردم۱۶۱ کشور جهان مشغول کار بوده است. همچنین هر ایرانی شاغل به طور متوسط دو ساعت و ۵۴ دقیقه بیشتر از میانگین جهانی کار کرده است. دادههای سازمان جهانی نیروی کار(ILO) نشان میدهد، در سال ۲۰۲۳ هر فرد شاغل در سن کار در جهان به طور متوسط درهفته۴۱ساعت و شش دقیقه مشغول به کار بوده است. البته این نرخ در کشورهای مختلف با یکدیگر تفاوتهایی داشته است. این در حالی است که هر فرد شاغل در ایران طی یک هفته به طور متوسط ۴۴ ساعت و شش دقیقه مشغول کار بوده است اما وقتی صحبت از کار مفید میشود، کارمندان ایرانی را باید صاحب یکی از رکوردهای منفی در این حوزه بدانیم. برای فهم بهتر از این موضوع همین بس که بدانیم کارمندان کرهجنوبی ۴۰ ساعت در هفته کار میکنند (یعنی چهار ساعت کمتر از ایرانیها) اما کار مفید آنها هم به شکل عجیبی نزدیک به ۴۰ ساعت است در حالی که ایرانیها با وجود ۴۴ ساعت کار در هفته تنها ۱۵ساعت کار آنها مفید انجام میدهند.