زمانی این انسجام در جامعه ما درونی میشود که آن نماد، محتوا، قالب و ساختار از ویژگیهایی برخوردار باشد که در جامعه اسلامی از آن بهعنوان ارزشها یا ویژگیهای الهی یاد میکنیم. سردار سلیمانی هم بهواسطه ارزشها و ویژگیهای الهیای که در خود، درونی کرده بود و بهواسطه وجود همین ویژگیهای الهی، توانست به معنای واقعی کلمه گفتمان الهی را نه فقط در جامعه بلکه در سطح منطقه و فرامنطقه ایجاد کند و تمام آزادیخواهان جهان، چه مسلمان و چه غیرمسلمان را دور این ارزش تجمیع و وحدت ایجاد کند. اینکه مقام معظم رهبری هم میفرمایند که نگاه شما به سردارسلیمانی باید یک نگاه مکتبگونه باشد هم همین است.زمانی که حرف ازمکتب میزنیم یعنی ازیک ایدئولوژی صحبت میکنیم. این ایدئولوژی هم به معنای جهانبینی ونگاه فرد که برگرفته از آن ارزشهای الهی است؛ بنابراین اصلیترین ویژگی حاجقاسم این است که ارزشهای الهی را در خود درونی کرده و درونی کردن این ارزشها فضایی ایجاد کرده که تمام افرادی که یک وابستگی ودلبستگی نسبت به آن ارزش الهی دارند،مجموعه اقداماتشان راحول این محور تعریف میکنند.
از دیگر ویژگیهای این سردار شهید میتوان به ولایتمداری ایشان اشاره کرد که به معنای ذوب شدن در ولایت و ولی خود بودن است. اینکه فرد در ولی خود ذوب میشود و حرفی بالاتر از او نمیزند و تمام دغدغهاش پیاده کردن یا ادغام برای اجرای دستورات ولی است. این هم ویژگیای است که عملا فضای انسجام و وحدت را ایجاد میکند. از طرفی حاجقاسم با زیرکی دغدغه دنیای اسلام را دغدغه ملی کرد. خیلیها به این مکتب توجه نداشتند و بر این باور بودند که عراق، یمن و... ارتباطی به آنها ندارد. اما حاجقاسم با هوشیاری تمام دغدغه منطقه و دنیای اسلام را به یک دغدغه ملی تبدیل کرد و حول این دغدغه یک انسجام اجتماعی و وحدت ایجاد کرد. همین انسجام منجر شد که سردار سلیمانی همیشه مورد حمایت تمام ارکان نظام و مردم باشد. در انتها هم میبینیم که این وحدت در روز شهادت سردار ظهور و بروز کرد. یعنی آن دغدغهای که درونی شد، در میدان و تشییع میلیونی حاجقاسم، خود را نشان داد. از سوی دیگر یکی از نقشهای سردار سلیمانی برای ایجاد انسجام اجتماعی، این بود که فطرتها را بیدار و انسانها را با خویشتن خویش آشنا کرد و دست بر یکسری ویژگیهای فطری افراد گذاشت. زمانی که این ویژگیها در جامعه بروز میکند، خروجی آن یک انسجام اجتماعی و وحدت ملی را رقم میزند.