یک نظام مردمسالار دینی میخواهد در کشورش جذابیتها و قابلیتهای ظاهری زنان پوشیده باشد، تا قابلیتها و ارزشهای انسانی آنها آشکار و به نمایش گذاشته شود. حفظ قابلیتها و جذابیتهای ظاهری هم فقط متعلق به زن نیست، بلکه متعلق به مرد هم هست؛ بنابراین پوشش در ایران تنها معنای دینی ندارد، بلکه معنای انسانی هم دارد.
این یک توطئه است
خیلی از افراد بدحجاب هستند که ذاتا از برهنگی به این شیوه گریزانند و آزادی را مساوی با برهنگی نمیدانند. اصلا زن ایرانی، چه او که معتقد به حجاب است و چه او که این روزها روسری برداشته، هیچ نسبتی با این برهنگیها و اقدامات غیرمتمدنانه ندارد. مسأله نه حجاب است، نه آزادی و نه زن. مسألهای سازمانیافته از سوی دشمن است که به تجزیه ایران و ایجاد جنگ داخلی ختم میشود و باید مراقب بود. طرف حساب ما برهنگانی هستند که پیادهنظام دشمن محسوب میشوند. همین طیف قبلا اینجور میگفتند: بگذارید زن و مرد در جامعه روابط آزاد داشته باشند تا حرص هوس جنسی کم شود؛ عملا معلوم شد که قضیه برعکس است. هرچه آزادی روابط زن و مرد در جامعه بیشتر شود، حرص شهوانی بشر بیشتر و مسأله همجنسبازی مطرح میشود.
حرکات اسلامستیزانه
بهطور کلی در جامعه ما سه گروه طرفدار بیحجابی هستند. یک گروه بانوانی که تحت تأثیر سبک زندگی غرب، بیحجابی را از مقوله آزادی بهشمار میآورند. گروه دوم، بانوانی که در اثر محرومبودن از تربیت دینی میخواهند میل ذاتی خود به تبرج و خودنمایی را که خالق برای بقای نسل در او قرار داده است، ارضا کنند و سوم به تعبیر استاد مطهری، مردان شکارچی که میخواهند بانوان برای کامجویی آنها به آسانی در دسترسشان باشند. اسلام نمیخواهد ارزش و احترام زن در جامعه پایین بیاید و به آسانی در دسترس مردان شکارچی قرار گیرد. اسلام به خاطر مصلحت خانواده خواسته است که بانوان میل ذاتی خویش به تبرج و خودنمایی را مدیریت کنند. این سه گروه باید بدانند که جواز برهنگی از مقوله آزادی انسانی جداست. این یک حرکت اسلامستیزانه است و هیچ ربطی به آزادی ندارد.
بیحجابی برای حریم خانواده خطرساز است
پوشش زن، مهمترین مساله فرهنگی، دینی، حقوقی و امنیتی ایران بوده و در کشور ما از دیرباز از نظر شرعی و عرفی در مورد آن شکافی وجود نداشته و حتی در میان بخشی از مردم که التزام کمتری به برخی احکام دینی دارند، در قبال الزام قانونی حدودی از پوشش که مورد تأکید شرع، عقل و عرف است مقاومتی وجود ندارد و اگر مقاومتی در این زمینه در این بخش از مردم بهوجود آمده ناشی از تحریکات رسانهای و تهاجمات دشمنان اسلام است. اکثر این بانوان موافق یا تا حدودی موافق با این نکته هستند که بیحجابی برای حریم خانواده خطرساز است.
پوشش انتخابی نباید غیرمتعارف باشد
درهرجامعهای آنچه میتواند ملاک و معیار و میزان اعتدال بهشمار آید،عرف اجتماعی است. فاصلهگرفتن از عرف اجتماعی، نوعی افراط یا تفریط نام میگیرد. بهزاد اکبرآبادی، کارشناس ارشد حقوق جزا میگوید: لباس و پوشش انتخابی نباید نسبت به عرف زمانی و مکانی جامعه اسلامی غیرمتعارف باشد موجب انگشتنما شدن و جلب توجه دیگران نشود. بنابراین اگر زنی تمام بدن خود را به وسیله لباس ضخیمی بپوشاند اما لباس مورد استفاده چنان تنگ باشد که حجم بدن را آشکار کند یا چنان غیرمتعارف باشد که موجب انگشتنما شدن باشد، حجاب شرعی را رعایت نکرده مانند پوشیدن بلوز و شلوار یا مانتوهای بسیار کوتاه که متأسفانه امروزه در جامعه اسلامی ما رواج یافته است.
این نوع برداشت از آزادی درست نیست
امروزه مفهومی که برخی از خانمها از آزادی زن و احقاق حق درک کردهاند این است که مشابه ستارگان سینما و بلاگرها و شاخهای اینستاگرام، لباس بپوشند و از زنان فرنگی، فرنگیتر باشند، مثل عروسک آرایش کنند تا میتوانند طنازی و دلبری نمایند و آداب و سنن ملی و مذهبی وطنشان را به تمسخر و بازی بگیرند و اوقات گرانقدری که باید صرف پرورش نسلی برومند و جلا دادن به زندگی شود، برای خودآراییها و هوی و هوس صرف کنند. این نوع طرز تفکر و پوششها، از زنان و دختران جامعه ما عروسک و مانکن میسازد. حفظ سلامت و اخلاق جامعه، برای جلوگیری از تحریک غرایز و سرکشی جوانان، و مبارزه با روحیه مدپرستی، بیبندوباری و مانکنمآبی بین دختران جوان، اجرای قانون جهت پوشش خانمها لازم به نظر میرسد.
تقلید از تحفههای غربی
در جامعه امروز ما، پوشیدن لباسهای بدننما، جلو باز و شلوارهای کوتاه همراه با آرایشهای غلیظ، به نوعی نشانهای از لجامگسیختگی به شمار میآید. این نوع پوششها به عنوان تحفههای غربی تلقی میشوند و بهطور طبیعی با زندگی، آداب و رسوم و اعتقادات ایرانی همخوانی ندارند. عیب این کار بیشتر اینجاست که این پوششها به یک حد و مرزی بسنده نمیشود. این بدپوششیها به مدارس و دانشگاهها نیز راهیافته و بهجای رقابت در درس و تحصیل به رقابت در بیپروا لباس پوشیدن و آرایش کردن، بیحجاب در جامعه گشتن و... تبدیل شده است. هر چیزی حدی دارد که تجاوز از آن حد نتیجهاش جز بیبندوباری، سرگردانی و ابتذال نیست. سر و دست شکستن در تقلید از پوششهای بیضابطه هم از نظر اخلاقی و هم از جنبه اقتصادی برای خانوادهها و برای اجتماع زیانآور است. در زندگی باید به دو اصل مسلم توجه شود، یکی آداب و سنن مذهبی و دیگری رسوم و اعتقادات ملی که هردو بهدنبال هم محفوظند و حافظ یکدیگر.