دلیلش هرچه که هست، برای خودشان منطقی است و اولین تصمیمشان بعد از مثبت بودن جواب آزمایش بارداری، سقط جنین و پایان بارداری است. اما گاهی اولین تصمیمها، همیشه آخرین تصمیم نیست؛ این اتفاقی است که طرح «نفس» به همت اعضای بسیج جامعه پزشکی ایران رقم زده است! آنقدر میتوانند دربرگه افتخاراتشان، از برگرداندن ورق زندگی، بهنفع آن جنین تازه شکل گرفته، بنویسند.
اگر دقیق باشید، حتما عنوان نفس به چشمتان میخورد؛ تابلوی کوچکی که بر سردر اتاقها، گاهی روی بنر و گاهی در یک بروشور کوچک مطبها و کلینیکهای تخصصی زنان و زایمان و ناباروری حک شده است. عنوانی که قرار است حافظ نفسهای به شماره افتاده جنینهایی باشد که در آستانه سقط عمدی هستند. حالا اما اتاقهای کوچکی در برخی از این کلینیکها، به مشاوره زوجینی با چنین هدفی اختصاص پیدا کرده است؛ اتاقهایی که درهایشان احتمالا هر بار به امید درزدادن خبر خوشی و ادامه جریان یک زندگی، بسته میشود.حالا سهسالی میشود که اعضای تیم بسیج جامعه پزشکی، دست روی یکی از موضوعات چالشبرانگیز جامعه گذاشتهاند؛ جلوگیری از سقط عمدی جنین! اتفاقی که هرچند شاید در نگاه اول خیلی به چشم نیاید و فراگیر نباشد اما آمارهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد که با عدد کمی مواجه نبوده و نیستیم؛ عددی که برای یک کشوری با مختصات کشور ما، عدد بسیار بالایی است! این را دکتر محمدحسین زارعزاده، مسئول سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور میگوید و معتقد است که بالا بودن این آمارها باعث شد که موضوع جلوگیری از سقط عمدی جنین، در راس کار آنها قرار بگیرد: «نگاه ما به اتفاق سقط جنین، یک نگاه غیراخلاقی و غیرانسانی بود؛ یعنی فکر میکردیم که از رواج این تصمیم غیراخلاقی وغیرانسانی باید جلوگیری کنیم و اتفاقا همین کار را هم کردیم.»
تا دلتان بخواهد علت...
اولش شوکه میشود؛ شاید اشک بریزد، شاید فریاد بزند، شاید به زمین و زمان بد و بیراه بگوید و به آینده نامعلومی که از نظر خودش در انتظارشان است، فکر کند. حال و روزی که آنقدر بر یک تازهمادر غلبه میکند که او را به صرافت سقط جنیناش بیندازد. البته که هر زوجی، برای تصمیم سقط جنینشان، دلیل ظاهرا موجهی دارند؛ دلایلی متنوع با ریشههای فرهنگی، عرفی، اقتصادی و...!علتهایی که اگررفع شود، طبعا نتیجه آن، یعنی سقط عمدی جنین هم ناخودآگاه رفع میشود: «واقعیت این است که برخلاف تصور، بسیاری ازتصمیمها بر سر مسائل فرهنگی و عرفی و از سرناآگاهی بود؛ نمونه متعددش، زوجینی هستند که در دوران عقد،صاحب فرزند میشوند و به دلیل نگاه اشتباه خانوادهها بهخصوص در برخی از قومیتها، خودشان را مجبور به سقط جنین میبینند.» موضوعی که دکتر زارعزاده از آن بهعنوان یک فرهنگ اشتباه یاد میکند که همچنان در برخی از نقاط کشور وجود دارد و شروع نکردن زندگی مشترک در زیر یک سقف، دلیل موجهی برای نداشتن فرزند است؛ در حالیکه این باور نادرستی است: «اما با این حال، فارغ از ضرورت فرهنگسازی و اصلاح عرف جاافتاده در کشور که طبیعتا نیاز به زمان بسیار زیادی دارد، دوستان ما در بسیج جامعه پزشکی، تلاش میکنند تا هرچه زودتر، شرایط را فراهم کنند تازوجین درچنین موقعیتی، خیلی سریعتر از برنامههایشان، وارد زندگی و خانه مشترکشان شوند.» اما شاید لازم است که بعد از برخوردهای موردی، همه اعضای جامعه همت کنند و بهطور جدیتر در این زمینه فرهنگسازی کنند؛ آنقدر که جامعه یک زوج تازه عقد کرده راهمانقدر زن و شوهر بداند که زوجی که چندین سال در زیر یک سقف مشترک زندگی کردهاند، میداند.دراین میان سهم مسائل اقتصادی و نگرانی خانوادهها از ناتوانی در برابر مخارج فرزند جدید هم غیرقابلچشمپوشی است؛ مسائلی که برای حل آن، پای خیرین هم به طرح نفس باز شده و همه اعضای تیم تلاش کرده و میکنند تا بخش اعظمی از دغدغههای اقتصادی یک زوج در آستانه سقط عمدی جنین، فروکش کند و حل شود.
همه ضررها یکجا!
برخلاف تصور، راههای دسترسی به سقط عمدی جنین، حتی به شکل غیرقانونی، آنقدرها هم سخت و عجیب نیست! آن هم در شرایط فعلی و با وجود فضای مجازی که انواع راهها برای سقط را پیش پایتان میگذارد؛ معرفی کلینیکهایی که به شکلی غیرقانونی سقط جنین انجام میدهند، ارائه انواع داروهای گیاهی، راههای دسترسی آسان به آنها و... همه آن چیزی است که باعث شده فکر سقط جنین، بیشتر از تلاش برای نگه داشتن آن در ذهن آنهایی که در دوراهی هستند، شکل بگیرد. در چنین اوضاع و شرایطی است که اهمیت شکلگیری طرحهایی مانند نفس، خودش را نشان میدهد؛ نفسی که با صدای بلند فریاد میزند و یادمان میاندازد که سقط عمدی جنین غیراخلاقی است، ناامیدی است، قتلنفس است، به خطر افتادن سلامت روحی و جسمی مادر است؛ اگر گوش شنوایی وجود داشته باشد! البته که انگار هم وجود دارد. این را آمار فعلی طرح نفس میگوید؛ آماری که تا به امروز از پشیمان شدن۸۰۰۰نفر که در کلینیکها پا گذاشتهاند و ۶۲۰۰ فرزندی که به دنیا آمدهاند، میگوید.
فرزند هزینه نیست؛ سرمایه است!
«ما یکطرفه به قاضی نمیرویم.»دکتر زارعزاده این را میگوید و معتقد است که صبورانه، پای درددل زوجینی که مصمم به سقط جنین هستند، مینشینند؛درددلهایی که گاهی حق است و قانعکننده اماتهش چه؟تهش خواست و اراده خدایی است که به هرکس که بخواهد فرزند میدهدوبه هرکس که نخواهد نمیدهد؛ خدایی که خودش صریح گفته که به هرکس بخواهد دختر میدهد و به هرکسی که بخواهد پسر!پس چراسرنوشتمان رابه دست چنین خدایی نسپاریم؟انگار که تنها سلاح دکتر زارعزاده وهمکارانش برای منصرف کردن ومشاوره دادن به زوجینی که در آستانه سقط عمدی جنین هستند، رجوع دادنشان به ایمان قلبیشان است؛چنانچه سه قلوهایی راکه پیش از خودشان،دوخواهروبرادر دیگرداشتند همینطور نجات دادند: «فکر داشتن پنج فرزند، شب و روز را ازمادرگرفته بود امامجاب شدوحالا رضایت رااز صدایش در پشت تلفن هم میتوان شنید.» دروغ است اگر سختیاش را منکر شود اما انگار آن مادر،حالا چیزی را در زندگی پیدا کرده که قبلا نداشته است. یک اطمینان قلبی؛ اطمینان به داشتن فرزندانی که داشتنشان قوت قلب هر پدر و مادری میتواند باشد.