موفقیت دو مستند «قویدل» و«خانواده خلج» در دورههای اخیر جشنواره فیلم مستند«سینما حقیقت» و اکران عمومی موفق قویدل که با استقبال چشمگیر منتقدان و مخاطبان سینما روبهرو شد، نشان داد که سینمای مستند اجتماعی به شرط دغدغهمندی، هم میتواند مخاطبان بسیاری داشته باشد و هم کاربردهای فراوانی برای رفع مشکلات اجتماعی و ارتقای عدالت.
پژوهشهای سرنوشتساز
مستندسازان فعال در این عرصه بهخوبی میدانند که برای ساختن یک مستند جذاب و مؤثر اجتماعی باید ابتدا خودشان بهعنوان یک هنرمند ـــ پژوهشگر، دغدغه کافی برای پرداختن به موضوع را داشته باشند. حالا اگر بهعنوان یک مستندساز مسلط بر ابزار مورد نیاز این سینما برای پرداختن به یک موضوع مبتلا به مسائل اجتماعی، دغدغه و علاقه کافی داشته و مصمم به انجامش هم باشیم، تازه نوبت به مهمترین بخش کار میرسد که پژوهش میدانی است. اکثریت قریب به اتفاق آثار مستند اجتماعی که جوایز معتبری از جشنوارههای گوناگون داخلی و خارجی دریافت کرده، معمولا در بخش پژوهش هم بهطور مستقل برگزیده شدهاند که نشاندهنده اهمیت بالای تحقیق درباره موضوع مورد نظر مستندساز است. چه بسیار مستندهایی که مراحل تحقیق و پژوهش کتابخانهای و میدانیشان حتی چند سال بهطول انجامیده ولی مراحل ساخت آنها در مدت چند ماه به پایان رسیده است. اگرچه اغلب مستندهای اجتماعی بهویژه آنهایی که به موضوعات ملتهب پرداختهاند بهدلیل برخورد با موانع مختلف اجرایی در مراحل گوناگون تولید با توقفهای ناخواستهای روبهرو میشوند ولی باز هم در مقایسه با طی مراحل پژوهشی اثر در مدت زمان کوتاهتری به سرانجام رسیدهاند. مستندسازانی که حاصل پژوهشهای میدانی دقیق، حساب شده و پرزحمت را برای تولید یک مستند اجتماعی در اختیار گرفتهاند درمرحله اجرا با دنیایی از اطلاعات و دادهها مواجه میشوند که گروه تولید را گاه با اتفاقات عجیب و غیرمنتظرهای روبهرو میکند. حتی ممکن است شخصیتهای اصلی مقابل دوربین مستندساز بهدلایلی از ادامه همکاری با گروه سر باز زده و مستندساز را با چالشی اساسی روبهرو کنند. حضور دوربین مستندساز در متن زندگی این افراد با ثبت فیالبداهه اغلب واکنشها، رفتارها و گفتوگوها همواره موقعیتهایی را برای ایجاد سوءتفاهم بهوجود میآورد.
دغدغههای زیباشناختی فیلمساز
بنابراین همیشه بخشی ازفضای ذهنی فیلمساز و دستیارانش معطوف به حراست از فضاهای ایجاد شده وتلاش حداکثری برای حفظ روند رو به جلوی تولید در شرایط دشوار وغیرمنتظره است.برخی ازمستندهای برگزیده اجتماعی دراین دسته قرار میگیرند که تعدادشان هم کم نیست اما برخی دیگر بهواسطه زاویه دید خاص فیلمساز به موضوع و تلاش مستندساز برای ورود به حیطه زیباشناختی مستند اجتماعی، از گزارش صرف ژورنالیستی فاصله میگیرند و دنیایی را مقابل نگاه مخاطب مستند قرار میدهند که حتی نوعی پرداخت دراماتیک هم در آن قابل مشاهده است و کارگردان بیآنکه دخل و تصرفی در اصل واقعیت جاری در مقابل دوربینش داشته باشد، دغدغههای زیباشناختیاش را در قالب معرفی آدمهای واقعی جلوی دوربین و حقیقت زندگیشان به تصویر میکشد.
کاربردهای متنوع مستند اجتماعی
مستندساز در جاهایی وارد دنیای ذهنی شخصیتهای واقعی میشود و انگار نقبی میزند به درون پریشان برخی از آنها که سعی میکنند حقیقت وجودیشان را آنگونه که هست در مقابل نگاه و قضاوت مخاطب قرار دهند. در چنین موقعیت جدیدی، مستند اجتماعی کاربردهای متنوعتری پیدا میکند. هم یک واقعیت اجتماعی را به نمایش گذاشته و گاهی اوقات روی برخی احکام و قضاوتها تأثیر میگذارد و ثبت واقعیت میکند و هم زندگی و سرنوشت آدمهای موجود در متن واقعیت اجتماعی را با مهارتی هنرمندانه در کنار موقعیت جاری در اثر بهعنوان شخصیتهای مستقل معرفی و پرداخت میکند. مخاطب چنین مستندهایی ابتدا خود را در برابر یک رویداد مستند اجتماعی با همه فراز و فرودهایش میبیند که ممکن است قضاوت شخصیاش را هم در پی داشته باشد و بعد با آدمهایی مواجه میشود که رویداد اجتماعی براساس رفتار و منش آنها رخ داده است. چنین مستندهایی بهدلیل کوشش مستندساز برای خلق اثری چندساحتی در کنار طرح و نقد یک معضل اجتماعی و ارائه چشماندازی از آن برای افکارعمومی جامعه، شخصیتهای حاضر در متن اثر را بهگونهای معرفی و همراهیشان میکند که مخاطب میتواند خود را در کنار آنها ببیند و با موقعیتهای دراماتیک حاکم بر اجزای زندگیشان ارتباط برقرار کند. حالا دیگر مستند اجتماعی میتواند زندگی جدیدی را آغاز کند و داستان زندگی شخصیتهایش را جذاب و مؤثر روایت کند و این اتفاقی است که در مستند اجتماعی خانواده خلج بهدرستی رخ داده است .
مستند چندساحتی
خانواده خلج همه خصوصیات یک مستند اجتماعی چندساحتی را که در مقدمهای طولانی به آنها اشاره شد در خود دارد و در جایگاه خودش، یک اثر نمونهای در سینمایی مستند ایران بهشمار میآید. زن و مردی فعال و پرتلاش، زندگی نسبتا مرفه شهری را رها میکنند و در سودای راه انداختن کسبوکاری متکی بر کشاورزی و تولید در بیابانهای اطراف گلپایگان مشغول کشاورزی میشوند. دریافت وام بانکی برای تأسیس مرغداری، آشفتگی بازار تخممرغ در پرداخت قرضها و وام بانکی و عاقبت به حراج گذاشته شدن سهم بانک و به خطر افتادن موضوع مالکیت خانواده خلج بر خانه و مرغداری، مادر خانواده را که نقطهثقل همه تلاشها برای احقاق حق خانواده خلج و حفظ مرغداری و تداوم تولید در شرایط بسیار دشوار است، برای شکایت از بانک و تغییر حکم صادره مصمم میکند. یک خانواده پرتلاش کارآفرین برای ادامه تولید با مشکل روبهرو میشوند و آبرویشان به خطر میافتد. آنها با یک معضل اجتماعی در عرصه حمایت از تولیدکننده روبهرو هستند. مستندساز با استفاده از فیلمهای گرفته شده توسط اعضای خانواده در مراحل آغاز تأسیس مرغداری و فرازونشیبهای تولید تخممرغ در آن و تلفیق آن با فیلمهای زمان حال، گزارشی از این تلاش برای زندگی و زندهماندن ارائه میکند و حتی در جاهایی که لازم است از فیلمهای زندگی خصوصی و خانوادگی خانواده خلج هم استفاده میکند که مخاطب مستنداحساس نزدیکی بیشتری بااتفاقها و شخصیتهای آن داشته باشد اما این گزارش، صرفا یک تلاش ژورنالیستی برای افشاگری نیست بلکه در لابهلای واقعنگاریهایش نقبی به درون آدمهایی میزند که هرکدام برای ماندن یا نماندن، ایستادگی کردن یا خالی کردن میدان، دلایل خاص خودشان را دارند. مادر خانواده که به کمک همسرش از صفر شروع کرده، در شرایط مختلفی ثابت میکند که اهل تسلیم شدن نیست و قصد دارد به هر قیمتی حقش را بگیرد. آقای خلج که با میل و انگیزه آغاز کرده و حالا پس از پشتسر گذاشتن یک دوره حبس، دیگر هیچ انگیزهای برای تلاش و مقاومت ندارد و حتی در جاهایی تصمیمهای دیوانهوار هم میگیرد. فرزند اول تشکیل خانواده داده و فقط نقش ناظر را ایفا میکند. فرزند دوم مهاجرت کرده و افشین فرزند سوم با کولهباری از مشکلات فکری و روانشناختی با پدر و مادر زندگی میکند.
حفظ فاصله منطقی
دوربین مستندساز آشکارا در کنار مستندنگاری با حفظ فاصله منطقی از اتفاقاتی که در خانواده رخ میدهد و بهویژه گفتوگوی اغلب تلخ خانم و آقای خلج در جاهایی با قرار دادن شخصیتها در موقعیت مکانی متناسب با احوالاتشان، سمتوسوی واقعهنگاری را بهسوی نوعی مستند بازسازی شده میبرد که البته توی ذوق نمیزند و بیشتر به یکجور تغییر میزانسن نامحسوس برای رسیدن به نتیجه بهتر شبیه است. حضور گاه و بیگاه مادر در مرغداری متروکه در زمان حال و لابهلای تصاویری که از زمان فعالیت مرغداری در اختیار مستندساز قرارگرفته، یا نماهای مکررو طولانی از فضای عمومی مرغداری در زمان حال، زمین و خانه جنب آن به همراه افکتهای صوتی متناسب با اوضاع محیط، تاکیدهای مکرر روی حرفهای مادر که مصمم به نگه داشتن مرغداری و تلاش متوالی برای ریختن مرغ و جمعآوری تخممرغ، تهیه دان و... از یکسو بیانگر تلاش زنی خستگیناپذیر است که در جایی جایزه تولیدکننده برتر تخممرغ را میگیرد درحالیکه مرغداریاش خالی و متروکه شده است! و مراحل سخت و مشقتبار حضور در دادگاه و تقاضای تجدیدنظر و... را پشتسر میگذارد و از سوی دیگر نگاهی دارد به زندگی شخصی افشین پسر کوچک خانواده که در تضاد با تفکر مادر، تنفرش را از حضور در مرغداری و ادامه تلاش برای نگهداشتن آن ابراز میکند. دوربین مستندساز حالا روی شخصیتی متمرکز میشود که بهنظر میرسد بهعنوان یک آسیبدیده از اجتماع خشمگین و بیرحم پیرامونش، دوری از آنرا انتخاب میکند و به طبیعت سبز و جاندارانش پناه میبرد .
نگاه عمیق به شخصیت ها
پرداختن به زندگی افشین برای کارگردان خانواده خلج نوعی فاصلهگذاری برای ورود به زندگی کسانی است که از بطن خانواده سختکوش خلج، خود را در قعر تنهایی خودخواسته رها کرده و گویی جوانی از دست رفته خود را جار میزنند.خانواده خلج در کنار واقعنگاری اجتماعی، نگاهی دغدغهمند و عمیق به شخصیتهایش دارد؛ امتیاز مهمی که در سینمای مستند اجتماعی ایران قابلتوجه است.
فراتر از مستند گزارشی
در پایان مستند خانواده خلج پس از آشنا شدن با مشکلات اعضای خانواده و تلاششان برای تغییر حکم صادره درباره مرغداری و احقاق حقشان درمییابیم که پس از نمایش فیلم در جلسه قوه قضاییه و حامیان تولید، رای نهایی به نفع خانواده خلج صادر میشود که نشاندهنده اهمیت سینمای مستند اجتماعی در روشنگری و رفع مشکلات اجتماعی است. تلاش وکیل خانواده خلج برای تهیه مستندات و اثبات اشتباه بانک و ضرورت تغییرحکم درخور تأمل است ولی نقش فیلم مستند رانمیتوانیم نادیده بگیریم؛ ضمن اینکه مستندساز در خانواده خلج نشان میدهد که در کنار دغدغههای اجتماعیاش در عرصه حمایت از تولیدکننده، تاکید لازم و روشنی روی شخصیت اعضای خانواده بهویژه مادر و فرزند کوچکتر بهعنوان انسانهای دردمند و سختی کشیده دارد که فیلم را در جایگاهی فراتر از یک مستند گزارشی قرار میدهد.