این رمان در طول سالهای حبس او بهتدریج نوشته شده و روان مردی که توسط دیوارها محصور شده بود را میکاود، داستان استقامت را روایت میکند و بینشهایی را درباره تفکر استراتژیک ارائه میدهد.درباره کتاب خار و میخک مشخصا دو مقاله نوشته شده که یکی به قلم هشام طاها است که بیشتر حالت مروری روی کتاب داشته اما مقاله «فلسفه حماس در نوشتههای یحیی السنوار» نوشتهشده توسط حنین عودتا... نوعی درونکاوی رمان است که ابتدا به زبان عربی منتشر شد. حنین عودتا... از رمان خار و میخک که نوشته رهبر حماس، یحیی السنوار است بهعنوان یک دریچه استفاده میکند تا ذهنیت مقاومت امروزی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و به مسائل خودکفایی، فداکاری و آگاهی امنیتی پرداخته شود. این مقاله به بررسی چگونگی نشأت این مفاهیم در افراد برای تقویت برتری سیاسی و رهایی جمعی میپردازد و ابعاد استراتژیک و وجودی حرکت مقاومت را نمایان میسازد. همچنین چشماندازی منحصربهفرد از ایدئولوژی حماس را ارائه میدهد. در این جستار ترجمه و تلخیصی از دو مقاله پیش روی خوانندگان آورده شده است.
خار و میخک داستان استقامت است
خار و میخک داستان استقامت را روایت میکند و بینشهایی را درباره تفکر استراتژیک ارائه میدهد. خوانندگان نقش السنوار در رهبری فلسطین را در راهروهای ذهن او دنبال میکنند، احتمالا جایی که بذر عملیات «طوفان الاقصی» در ۱۵ مهر ۱۴۰۲ (۷ اکتبر ۲۰۲۳) کاشته شده است. این روایت گواه بر روحیه مردمی است که در سایه درگیریها زندگی میکنند و فداکاریهای شخصی را که در السنوار و همرزمانش میپندارند، برجسته میکنند: رهایی و مقاومت؛ این دریچهای به روح یک جنبش و قلب یکی از مرموزترین رهبران آن است. ترجمه این مجموعه تضمین میکند که شدت و اصالت صدای السنوار دستنخورده باقی میماند و ثابت میکند که قدرت روایت از موانع زبانی فراتر میرود. این رمان که اکنون برای خوانندگان جهانی قابل دسترسی است، حاوی عمق احساسی و بینش سیاسی اثر اصلی است. از آنجایی که یحیی السنوار درحال حاضر استراتژیهایی را علیه اسرائیل از غزه تنظیم میکند، این رمان بهعنوان یک قطعه ادبی حیاتی برای کسانی که بهدنبال درک تنشهای جاری در خاورمیانه هستند ظاهر میشود. این کتاب بیش از یک داستان برشی از تاریخ و عزم مردی است که نقش خود را بر چشمانداز ژئوپلیتیکی فلسطین حک میکند. با آشکار شدن راهبردهای السنوار رمان او هم بهعنوان بازتابی از گذشته و هم بهعنوان دیدگاهی نبوی و پیشگویانه به آینده منطقه خودنمایی میکند.
سالهایی که بیهوده نگذشت
یحیی سنوار ۲۳سال از عمر خود را درزندان سپری کرد، ازجمله چهار سال در شرایط انفرادی، اما هیچکدام از این سالها را بیهوده نگذراند. او زبان عبری یاد گرفت و هرآنچه راکه میتوانست درباره دشمنش یاد بگیرد، آموخت؛ حتی یک طرح اطلاعاتی بلندمدت را از پشت میلهها تدوین و اجرا کرد که درآن زمان بسیار پیچیده بود.رمان درست قبل از شکست ۱۹۶۷ آغاز میشود که قبل از آن نوار غزه تحت مدیریت مصر بود. احمد، راوی، دیدگاهی دوستانه نسبت به سربازان مصری دارد و معتقد است ارتشهای عربی اسرائیل رادرهم خواهند شکست وفلسطین راآزادخواهندکرد. بااینحال، وقتی آنها شکست میخورند، شوکه میشود.
نمایندهای برای مردم فلسطین
او شروع مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل را بازگو و پرتاب بمبها علیه گشتهای ارتش اسرائیل را توصیف میکند که برای ورود به خیابانها و کوچههای باریک اردوگاه آوارگان الشطی، محل وقوع رمان، با مشکلات زیادی مواجه شد. با این حال پدر و عموی احمد هنگام جنگ با ارتش اسرائیل کشته میشوند. احمد از طریق محمود، برادر بزرگترش که حین تحصیل در مصر به ساف (جنبش آزادیبخش فلسطین میپیوندد، اما پس از بازگشت بازداشت میشود، آگاهی سیاسی پیدا میکند. پسرعموی او ابراهیم، نقش مشابهی را ایفا میکند، البته با رنگی کاملا اسلامی. ابراهیم مکررا با شخصیتی به نام شیخاحمد (یاسین) ملاقات میکند که یکی از بنیانگذاران حماس است که درسال ۱۳۸۳ (۲۰۰۴) توسط اسرائیل ترور شد.این دو شخصیت و تأثیر آنها بر احمد، در تضاد کامل با حسن، برادر ابراهیم قرار دارد.حسن که از کودکی رفتار بدی داشته، قبل از بازگشت به غزه بهدلیل جاسوسی برای اسرائیل به اسرائیل میگریزد و در آنجا با یک دختر اسرائیلی زندگی میکند، سرانجام به دست ابراهیم کشته میشود. نویسنده با این شخصیت نشان میدهد که فقط فرزند یک مبارز آزادیبودن، لزوما انسان را میهندوست و نجیب نمیسازد! نویسنده با بهتصویرکشیدن بحثهای داغ در خانه احمد بین ابراهیم و محمود، تفاوتهای بین اسلامگرایان و ساف (جنبش آزادیبخش فلسطین) را برجسته میکند. راوی ناامیدی شدید غزه را پس از تأثیر ناچیز موشکهای صدامحسین که علیه اسرائیل در جریان جنگ کویت در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) شلیک کرد، توصیف میکند.بهعنوان یک ابزار ادبی، سنوار از شخصیت احمد برای نمایندگی فلسطینی میهندوست استفاده میکند که به هیچ جناح سیاسیای تعلق ندارد. اگرچه او مانند اکثر اعراب بهطورکلی و غزهایها بهطور خاص دارای گرایش مذهبی است.
تحلیل آنچه در ۷ اکتبر روی داد
در سراسر رمان، زندگی غزهایها بهسادگی روایت میشود. این رمان همچنین پافشاری فلسطینیها برای اخذ مدارک دانشگاهی را حتی در سختترین شرایط زندگی نشان میدهد. راوی به پرسشی مبرم درباره بیمیلی ساکنان کرانه باختری به شرکت در اقدامات مقاومتی تا زمان وقوع اولین انتفاضه در سال ۱۹۸۷ پاسخ میدهد. توضیح ارائهشده این است که اگر ارتشهای سه کشور عربی نتوانند اسرائیل را شکست دهند، آنها چگونه میتوانند؟ ازاینرو، آنها سیاست زندگی کن و اجازه بده زندگی کنند را میپذیرند.این کتاب همچنین به بررسی شکاف بین فلسطینیها بر سر توافقنامه اسلو در سال ۱۹۹۳ میپردازد.این رمان را نباید رمانی به معنای سنتی آن دانست. متن شامل توصیفاتی از عملیات نظامی است که با رویدادهایی از زندگی اجتماعی شخصیت اصلی آن درآمیخته است. بااینحال، سنوار یک رماننویس نیست و میتوان از او بهعنوان وقایعنگار غزه پس از سال ۱۳۴۶ (۱۹۶۷) قدردانی کرد. علاوه بر این، سنوار دامنه تفکر و کار خود را تنها به غزه محدود نکرد، بلکه نوری نیز بر مردم کرانه باختری و اقدامات مقاومت در آنجا تاباند. در نهایت در سراسر خاطرات، تمرکز وسواسگونه و خلاقانهای بر پروژه ساختن زیرساخت مقاومت به دو مفهوم فیزیکی و نهادی وجود دارد. از خواندن خارها و میخکها، میتوان این احساس را بهدست آورد که وقایع ۷ اکتبر واقعا مدتها پیش مراحل تکوین خود را طی میکرده است.
رمان تاریخی؛ ظرفی برای ارائه فلسفه
این رمان شخصیتهایی تخیلی دارد، اما همه وقایع آن واقعی هستند؛ جنبه تخیلی از تبدیل این وقایع به اثری که شرایط یک رمان را برآورده میکند ناشی میشود. انتخاب نویسنده، عمدتا یک شخصیت سیاسی و نظامی برای مستندسازی این مرحله مهم در تاریخ مقاومت مسلح و انتقال آن به شکل خلاقانه و رماننویسانه، نشان میدهد این یک تلاش است که بهمراتب فراتر از تعریف تاریخ و رویدادهای آن میرود. رمان تاریخی فقط بازتابی از وقایع گذشته نیست؛ بلکه یک کاوش عمیق است از نیروهای فلسفی و اخلاقی که جنبشهای تاریخی را شکل میدهند. شخصیتهای رمانهای تاریخی، تجسم و درگیر مبارزات فلسفی در متن زمان خود هستند. بهعبارت دیگر، این رمان بهعنوان یک وسیله برای درک رابطه پیچیده بین باورهای شخصی و گستره وسیعتر تاریخ عمل میکند. سنوار، یکی از چهرههای پیشگام در حماس بوده که از جوانی تا به امروز شاهد پیدایش و شکلگیری و توسعه آن بوده است. خروج او از محدودیتهای تاریخنگاری سنتی برای پرداختن به مبارزات نمایشی بدیع در تاریخ به او اجازه میدهد تا ابعاد فلسفی آن را بررسی کند؛ بهطور خاص تأثیر باورها بر تاریخ. این امر به او اجازه میدهد تا فلسفهای برای جنبش مقاومت اسلامی تدوین کند.
سرگذشت پسری از اردوگاه پناهندگان
داستان از زاویه احمد، پسری از اردوگاه پناهندگان روایت میشود که برای اولینبار چشمانش را به دنیای سخت و بیرحم باز میکند. احمد شاهد تحولات سیاسی در اردوگاه، نوار غزه، کرانه باختری و در سراسر سرزمینهای اشغالی است. احمد ظهور حماس را با پیروی از شخصیتهایی که آن را شکل دادند، توسعه داده و تجسم بخشیده است؛ بهطور خلاصه، در پسرعمویش، ابراهیم، میبیند. ابراهیم که با او در یک خانه بایک مادر بزرگ شدتا به الگو تبدیل شود.ابراهیم اگرچه در پایان کتاب به شهادت میرسد، اما از همان ابتدا سرنوشت خود رامیداند وبدون دلبستگی به همسر و فرزندانش بهدنبال آن میرود. شاید ابراهیم نمادی از حالتی باشد که راوی در آرزوی آن است که این جنبش سیاسی را درجامعه بپروراند یا الگوی فرد فلسطینی که نویسنده امیدوار است حماس ایجاد کند؛ دستیابی به اهداف خود در شکلدادن به خودتعریفی و ایجاد یک نهاد سیاسی برای فلسطینیها.
نمادی از یک رهبر
ابراهیم نمادی از مفهوم «خودساخته بودن» است که در دو مورد ظاهر میشود؛ اولا، راوی اشاره میکند که طبیعت خودساخته ابراهیم به او نوعی حاکمیت بر خود و احساس هدف میبخشد.دردومین مورد،فردخودساخته یک رهبر واقعی هم هست. بنابراین خودساخته بودن پایه و اساس یک رهبر سیاسی است که قادر به مقابله با شرایط اشغال است. وقتی که ذات خودساخته ابراهیم با بعد سیاسی آن ادغام میشود، او را به یک رهبر تبدیل میکند؛ کسی که قادر است نهتنها خودش را، بلکه جامعه و مردمش را نیز رشد دهد و وضعیت جمعی آنها را بهبود بخشد. برای راوی، ابراهیم نماد این الگوی انسانی متعالی است که با یافتن معنای وجودی خود در تعهد به نقش سیاسی، خودش را بالا میبرد و دیگران را نیز بالا میبرد.
«ابرمرد» پیشبرنده مقاومت است
در فلسفه وجودگرایی، نیچه ایده «Ubermensch» یا فرد فوقالعاده یا ابرمرد را معرفی میکند؛ فردی که به تجسم آزادی واقعی پیوسته است و قدرت شکلدادن به سرنوشت خود را دارد. بهگفته نیچه، فرد متعالی کسی است که اهداف خود را انتخاب کرده و ارزشها و اصول خود را بدون تسلیم به فشارهای اجتماعی خارج از کنترل خودش انتخاب میکند. این مفهوم از افراد دعوت میکند که «اراده به قدرت» را بپذیرند، یعنی حرکت درونی برای آزادی و خودمختاری. بنابراین، ابرمرد یک مدل فکری از فردی است که ارزشها و استانداردهای اجتماعی را شکسته و ارزشهای جدیدی را خلق میکند.درمقابل فرد متعالی سنوار، فرد خودساخته سیاسی است؛ کسی که اهداف خود را بهگونهای انتخاب میکند که به رهایی سیاسی او کمک کند. بنابراین، آنها مشغول شکلدهی به هویت خود و تعریف ارزشهایشان در چارچوب اجتماعی و سیاسیای هستند که آنها را دربرمیگیرد. این فرآیند صرفا یک جستوجوی شخصی برای آزادی نیست، بلکه یک عمل سیاسی است که شامل چالشکردن و کمک به شکلگیری هویت جمعی به گونهای است که به آزادی کل جامعه خدمت کند.فرد متعالی سیاسی، از طریق فلسفه خودساخته، الگویی از فرد عملی است که با بهرهگیری از ارزشهای اجتماعی، اجتماعی-اخلاقی و مذهبی بهعنوان منابعی برای تقویت انگیزه جامعه. در این زمینه، فلسفه خودساخته فراتر از خودمختاری فردی میرود و به ابزاری برای تأثیرگذاری و شکلدهی به گفتمان سیاسی تبدیل میشود.
شکست ناسیونالیسم عربی
رمان در زمستان ۱۹۶۷، در موقعیتی قبل از نکسه (نتیجه نبرد ششروزه میان اسرائیل و عربستان در جنگ ششروزه) شروع میشود، زمانی که غزه تحت اداره مصر بود. احمد، که آن زمان پنج سال داشت، یکی از اولین خاطرات خود را شرح میدهد: «نیروهای اشغالگر در یک منطقه با مقاومت شدید روبهرو شدند و عقبنشینی کردند. بعد از آن، گروهی از تانکها و جیپهای نظامی با پرچمهای مصری ظاهر شدند.رزمندگان مقاومت فکر کردند که کمکی رسیده است و از مواضع و سنگرهای خود بیرون آمدند و با شلیک به هوا جشن گرفتند. آنها برای استقبال از نیروهای کمکی جمع شدند اما هنگامی که کاروان نزدیک شد، آتش سنگین به طرف رزمندگان باز شد و آنها کشته شدند. سپس پرچم رژیمصهیونیستی بهجای پرچمهای مصری روی تانکها و خودروها برافراشته شد». این صحنه نشاندهنده یک نقطهعطف ایدئولوژیک در مبارزات فلسطینی است: درک شکست ناسیونالیسم عربی یا ناکافی بودن آن بهعنوان یک جریان سیاسی در القای جدیت لازم در افراد نسبت به آرمان ملی فلسطین، بهویژه در مواجهه با مسائل روزافزون. فلسفه فرد خودساخته شرطی برای ارتقا یعنی جدیت و تعهد به دنبال دارد، «افراد خودساخته با احترام و اعتقاد به اهداف خود نگاه میکنند و با نهایت جدیت به امر دستیابی به آن میپردازند.
پیوند فلسطین و بهشت
وقتی فرد خودساخته سیاسی به وضعیت نگاه میکند، نظام اسلامی را در زمره آخرین نظامهای اجتماعی میبیند که در برابر نابودی اجتماعی، یا جامعهکشی که توسط اشغالگر انجام شده، ثابتقدم ماندهاند. آنها در درهمتنیدگی عمل سیاسی و ایمان، در انتقال ارجاع وجود وهدف فلسطینی به ا...اصلی رامییابند که دشمن نمیتواند آن رامتلاشی کند.فرد خودساخته در اماکن تاریخی اسلامی، بناهای سیاسی باثباتی در برابر تلاشهای اشغالگران برای ازبین بردن آگاهی و تحریف جهت مییابد. از این رو، ابراهیم را مییابیم که نبرد را «نبرد تمدن تاریخ و هستی» مینامد و برای جوانان سفری ترتیب میدهد تا با سرزمینهای پنهان و مکانهای اسلامی مقدس و تاریخی آنها آشنا شوند که مهمترین آنها مسجدالاقصی است. این مکانها جایی هستند که شکوفایی فرهنگ فلسطین، حاکمیت خود و شکلدهی به سرنوشت سرزمین آنها تجسم یافته است.در اینجا، معماری مسجدالاقصی و گنبد صخره باشکوه در تضاد کامل با معماری اردوگاه پناهندگان قرار دارد که مظهر وضعیت حبس برای فلسطینیان است. از این رو، حماس تأکید ویژهای بر الاقصی دارد تا معانی مقدس تاریخی را که آرمان فلسطین را جاودانه میکنند مانند «الاسراء و معراج» یا سفر شبانه حضرت محمد(ص) که نقطه ارتباطی بین این سرزمین است، برجسته کند؛ فلسطین و بهشت.