روایت تاریخ از کارنامه روحانیت(بخش چهل‌وپنجم)

ریشه‌های ولایت فقیه در ایران

روایت تاریخ از کارنامه روحانیت(بخش چهل‌وچهارم)

بنیان‏‌های فقهی و اجتماعی ولایت فقیه

پیروان مکتب اهل‌بیت(ع) در دوران غیبت صغری (۳۲۹-۲۶۰ هجری قمری) و غیبت کبری (از ۳۲۹ هجری قمری تاکنون) با شرایط جدیدی مواجه شدند که مهم‌ترین محورش محروم‌شدن از حضور مستقیم امام معصوم‌(ع) بود، اما از سال‌ها پیش و از دوران حضرت امام حسن عسکری(ع)، با تدابیر امام، خود را برای دوران غیبت آماده ساخته بودند.
کد خبر: ۱۴۷۶۲۱۷
نویسنده سعید مستغاثی - مستندساز و کارشناس سینما
 
امامت اهل‌بیت(ع) توانسته بود از آغاز تمرین نوعی از رهبری جانشینی را در میان مردم مسلمان انجام دهد. در واقع طرح مرجعیت علما و روحانیون اسلامی از زمان حضرت امام جعفر صادق(ع) ترویج شد. امامان معصوم(علیهم‌السلام) حتی در زمان حیات خودشان به برخی شاگردان‌شان اجازه نوعی اجتهاد می‌دادند تا مشکلات دینی مردم را پاسخگو باشند. حضرت امام جعفر صادق(ع) با یک برنامه‌ریزی بسیار عالمانه، مرجعیت قضاوت را به اهل نظر یعنی همان عالمانی که بعدها به‌عنوان مرجع در فرهنگ اسلامی معروف شدند، واگذار کردند. این عمل علاوه بر استقلال از حاکمیت غیردینی موجود، به عالمان اسلامی نوعی مشروعیت می‌بخشید و همین مشروعیت موجب مقبولیت علما و روحانیون در میان مسلمانان می‌شد. حضرت امام صادق(ع) به هشام بن سالم فرمودند وظیفه ما این است که اصول را به شما یاد دهیم و وظیفه شماست که از این اصول، فروع و شاخه‌هایی کشف کنید. حضرت امام رضا(ع) نیز به شاگردانش همین دستور را صادر کردند. اجازه اجتهاد از طرف امامان معصوم(علیهم‌السلام) به علما و روحانیون، نوعی استقلال بخشید. علاوه بر پربار شدن فقه اهل‌بیت(ع)، علما نیز برای پاسخ به مشکلات دینی و اجتماعی مردم از مرجعیتی مشروع و مجاز بهره‌مند شدند و این خود در اصالت‌بخشیدن به نفوذ علمای اسلام در میان امت اسلام، تاثیر بسیار بزرگی داشت.مجموعه این عوامل موجب شد تا از زمان ائمه(علیهم‌السلام) یک قشر خاص علمی به نام علمای دینی در بین مسلمانان شکل بگیرند و امامان معصوم(علیهم‌السلام) همواره تلاش کردند تا آنها را از وابستگی به حکومت‌های غیردینی حفظ کرده و با صدور پی‌درپی احادیث، منزلت آنان را بالا ببرند. این قشر خاص توانست با نفوذ در بین مردم، موقعیت خود را به‌عنوان جانشین و نماینده امامان معصوم تثبیت کند. ریشه‌دار شدن علما در بین مسلمانان، یکی از عوامل بسیار مهم عبور اسلام از بحران غیبت امام معصوم بود.حتی در زمان حضرت امام حسن عسکری(ع) مسأله تقلید از فقهای شیعه مطرح شد. در حدیث معتبر و محکمی که از ایشان نقل شده، آمده است:«و اما من کان من الفقهاء، صائنا لنفسه، حافظه لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه و ذلک لا یکون الا بعض فقهاء الشیعه لا جمیعهم»(...هرکسی از فقها که خویشتندار، نگهبان دین خود، مخالف هوای نفسانی و پیرو امر ولی خود باشد، بر عامه مردم است که از او تقلید کنند...)بنابراین عالمان و روحانیون یعنی همان دانش‌آموختگان و فارغ‌التحصیلان حوزه‌های علمیه، بر اساس روایات محکم و تردیدناپذیری که از پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم‌(ع) نقل شده بود، نوعی مرجعیت دینی یافتند تا هنگام عدم دسترسی امت به امام، مرجع رسیدگی قرار گرفته و مسائل دینی و اجتماعی خود رااز آنها بپرسند. 
     
علما و روحانیون؛ نایبان عام امام عصر 
اعتقاد به مهدویت از زمان حضرت رسول اکرم(ص) آغاز شد و بر این قرار گرفت که روزی مردی از تبار علی(ع) و فاطمه زهرا(س) جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. به نوشته ابن‌خلدون، در میان مسلمانان به مرور زمان شهرت یافته که ناچار در آخرالزمان باید مردی از خاندان پیامبر(ص) ظهور کند و دین را تایید کرده و عدل و داد را آشکار سازد.انتظار ظهور مهدی موعود پس از شهادت حضرت امام حسین(ع) قوت گرفت. در قیام مختار چون محمد بن حنفیه، پسر حضرت امیرالمومنین علی(ع)، مختار را تایید کرده بود، عده‌ای از شیعیان می‌پنداشتند او مهدی آل‌محمد است. در اثر گسترش پیروی از اهل‌بیت(ع) در زمان حضرت امام محمدباقر(ع)، بعضی از دوستداران امام احتمال می‌دادند که ایشان، مهدی موعود باشند. این انتظار، شیعیان را همیشه در حالتی آماده برای قیام نگه می‌داشت. محمدبن عبدا... بن حسن علوی که از مبارزان معروف دوره منصور دوانیقی بود، پس از مدت‌ها متواری‌بودن، روزی به مدینه آمد. مردم تا او را دیدند، فریاد برآوردند: «...یا اهل المدینه! المهدی، المهدی...»
علت این بود که مسأله مهدویت با اسلام و دوستی اهل‌بیت(ع) عجین شده بود، به گونه‌ای که هر غیبتی، غیبت مهدی(ع) پنداشته می‌شد. از همین روی بعد از دستگیری حضرت امام موسی بن جعفر(ع) و زندانی‌شدن آن حضرت، پیروان ایشان گمان بردند که آن حضرت، قائم منتظر است؛ بنابراین مهدویت جزء آرمان اسلام بوده است. خصوصا که امامان معصوم(ع) از همان ابتدا، ظهور مهدی موعود را بعد از دوران غیبت اعلام کرده بودند. حضرت امام علی‌(ع) فرموده بودند: «...فرزند یازدهم من، مهدی است که زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد و برای او غیبتی است که گروه‌هایی به گمراهی کشیده خواهد شد و گروه‌هایی دیگر هدایت خواهند یافت...»
ازهمه امامان معصوم(علیهم‌السلام) روایاتی متعدد درباره ظهور و قیام حضرت مهدی صاحب زمان(عج) وجود دارد.غیبت صغری برای مسلمانان و پیروان اهل‌بیت(ع) در واقع به مثابه یک دوره تمرین برای انقطاع جدی از امام معصوم بود. در این دوره وکلای معروف و مورد اطمینان، واسطه بین دوستداران اهل‌بیت و امام‌شان بودند. این وکلا، سفرا و استادان صاحب کرسی فقه بودند و سوال‌های مسلمانان را به امام می‌دادند و پاسخ شفاهی یا کتبی امام را به آنان می‌رساندند. از این رهگذر، ده‌ها توقیع شریف موجود است که در کتب معتبر روایی و فقهی نقل شده است.سفرای حضرت در این دوره عبارت بودند از: «عثمان بن سعید عمروی، محمد بن عثمان بن سعید، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری.»
اما مجموعه عوامل ذکرشده از جایگاه علمای اسلام و اصالت‌یافتن آنان به‌عنوان کفیلان و مرزداران در اواخر امامت معصومین و اعتقاد شیعه به مهدویت و غیبت صغری و دوره سفارت به‌عنوان تمرینی برای انقطاع از حضور مستقیم امام(ع)، موجب شد که اسلام با بحران طولانی مواجه نشده و با آمادگی کامل، قدم به وادی غیبت کبری و انقطاع از رهبری معصوم بگذارد و آنچه به توصیه ائمه هدی(ع) در طول این دوران هجران، همواره مسلمانان را در مسیر امام(ع) و ظهور و قیام وی نگه خواهد داشت، همان علما و روحانیونی بوده و هستند که امروز وکلا، نایبان و سفیران حضرت حجت(عج) در عصر غیبت به‌شمار می‌آیند.
از همین روی هرچه زمان غیبت نزدیک‌تر می‌شد، ائمه معصومین(علیهم‌السلام) بیشتر و بیشتر بر اصالت‌بخشیدن علمای اسلام و حفظ احترام و تکریم آنان اصرار می‌ورزیدند. خصوصا حضرت امام حسن عسکری(ع) گفتاری بسیار مهم درباره علمای اسلام و روحانیون دارد که در آن به‌نوعی مسلمانان را برای انقطاع از امام معصوم و پیوستن به علما آماده می‌کند. 
در این گفتار حضرت بارها و بارها، امت منقطع از امام معصوم را به یتیمان تشبیه کرده و عالمان را با عناوینی مانند سرپرست ایتام، چراغ‌داران هدایت، کفیلان ایتام آل محمد(ص)، شمع‌داران روشنگر مردم، مرزداران دین، نجات‌دهندگان غریق، هادیان، ناجیان اسرای شیاطین و قوامون‌الضعفا توصیف کرده‌اند. تاثیر عمیق این سخنان موجب شد که نگاه مسلمانان به علما و روحانیون دین، با نگاه سرپرست و رهبر باشد و پس از ائمه معصومین(علیهم‌السلام) به سرای علم وعلما امیدوار باشند. از همین روی، ولایت فقیه نظریه‏ای است که ریشه در اعماق فقه سیاسی مکتب اهل‌بیت(ع) دارد. ولایت فقیه تنها ولایت و حاکمیت ذاتا مشروعی است که در دوران غیبت برای شیعیان قابل تصور است و هر نوع حاکمیتی غیر از آن مصداق حاکمیت طاغوت و یا به تعبیر آیت‌ا... نائینی همان موجود سیاهی است که در برخی شرایط می‏توان به محدود کردن آن اقدام کرد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها