سال ۲۰۱۲، ولید الحوری، پژوهشگر، مستندساز و خبرنگار لبنانی، پایاننامه دکتری خود در دانشگاه آمستردام هلند را به کتابی جذاب و خواندنی تبدیل کرد. او در این پژوهش راهبردهای رسانهای حزبا... را بررسی کرد تا عناصری را که به محبوبیت اجتماعی و موفقیت سیاسی آن منجر شده، معرفی کند. در این پژوهش به مفهوم مقاومت از دیدگاه گروه شیعه حزبا... و اقدامات آنها برای گسترش این تفکر در جامعه لبنان و اعراب پرداخته است. این مقاله خلاصهای از کتاب الحوری است.
حس مقتدرسازی در فرهنگ ناامید اعراب
با وجودی که در کشور لبنان سیاستهای چپگرایانه فعالتر و غالبا در راس بوده است، اما تفکر چپ هیچگاه نتوانسته فضای ضدسلطه و مخالفت با کاپیتالیسم جهانی را در اختیار خود بگیرد. این گروه در ایجاد هویت مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل و فساد سیاسی و اقتصادی سیستم موفق نبوده است. در عوض گفتمان مذهبی حزبا... توانست گفتمانی برتر را ایجاد کند که بر آزادی بهعنوان نیازی سرزمینی و سیاسی بنا شده است. در واقع حزبا... بخش زیادی از نیازهای اقتصادی چپگراها را به گفتمانی تبدیل کرده که مذهبی است. در تفکر حزبا... برتری مردم به حدی آشکار است که اگرچه حلقه اول طرفداران آن مردم مذهبی و شیعه هستند، اما در عین حال همه کسانی را هم که در دایره ایدئولوژی این جنبش نیستند، دربر میگیرد.
احساس ناامیدی و خشم در نتیجه جنگهای اسرائیل و حملات آمریکا در خاورمیانه از جمله عواملی است که عموم مردم لبنان و حتی اعراب منطقه را به سمت گفتمان مقاومت و رودررویی با قدرتهای متخاصم و حکومتهای خودکامه منطقه سوق میدهد. خشم اولین احساس سیاسی است که افراد را به سمت اقدام و حرکت میبرد. در حالی که تئوریسینهای چپگرا بهدنبال فهمی از سیاست هستند که در بطن خود حامل مقتدرسازی باشد، حزبا... توانسته در فضایی که گفتمان اعراب از بعد ۱۹۶۷ مملو از ناامیدی و شکست بوده، بهخوبی این حس مقتدرسازی را به دست دهد. نکته مهم و قابل توجه این است که حزبا... این حس را در کشوری ایجاد کرده که عملا هیچگاه ثبات سیاسی نداشته است.
فرهنگ مقاومت و پایگاه اجتماعی حزبا...
دهه ۸۰ میلادی آتش جنگهای داخلی و همچنین حضور اسرائیل در جنوب لبنان آشفتگی اجتماعی و سیاسی گستردهای در این کشور ایجاد کرده بود. از سال ۲۰۰۰ و اخراج اسرائیل از جنوب لبنان تا سال ۲۰۰۵ و ترور رفیق حریری مدت کوتاهی ثبات در این کشور حاکم بود و پس از آن دوباره دستخوش انواع بیثباتیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شد. حزبا... در چنین شرایطی مفهوم مقاومت را بهعنوان راهی برای به هم نزدیککردن این ملت ازهمگسیخته مطرح کرد. در ذیل این مفهوم زنجیرهای از مواردی را تعریف کرد و همه اقشار لبنان، اعم از شیعه و سنی و غیرمسلمان را دور هم جمع کرد. این زنجیره که عامل اتحاد همه گروهها بودند، عبارتند از: مقاومت، آزادی، فلسطین/ بیتالمقدس، عدالت و غرور. این واژهها هویتی محبوب برای حزبا... به وجود آورد.
مقاومت، مهمترین دلالت وجودی حزبا...، اگرچه متضمن اقدامات نظامی است، اما همزمان سبکی از زندگی نیز به حساب میآید. همچنین موقعیتی سیاسی در تضاد با سلطه غرب و اشغالگری و تهدیدهای اسرائیل است. از این جهت، مقاومت به گروههای سکولار چپ فعال در حقوق فلسطینیها، مخالفان هژمونی آمریکا و غرب در کشورهای عربی، جمعیت عرب خواهان آزادی فلسطین و همچنین مسلمانانی که از جنبه دینی منتظر آزادی قدس هستند هم مربوط میشود. در واقع به گفته لارا دیب، محبوبیت حزبا... به خاطر ترکیبی از ایدئولوژی، مقاومت و رویکرد آن نسبت به فرهنگ و توسعه سیاسی ــ اقتصادی است. به همین دلیل طرفداران حزبا... نهفقط قشر ضعیف شیعه [در جامعه لبنان]، بلکه بین طبقات متوسط جامعه و حتی طبقه تحصیلکرده و ثروتمند لبنان هم دیده میشود. این حرف به این معنی نیست که همه گروههای ذکرشده جذب گفتمان حزبا... میشوند، اتفاقا بسیاری از لیبرالها، مذهبیون و چپها با این گفتمان مخالفند، اما در هر حال این گفتمان توانسته گروههای متنوعی از مردم را خطاب قرار دهد.
گفتمان فرهنگی با رسانههای هویتبخش
حزبا... با اقدامات خود توانست جمعیت شیعه لبنان را از گروه محروم به گروهی منسجم تبدیل کند. شیعیان لبنان تا قبل از بروز جنبشهای سیاسی و اجتماعی شیعی در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی حتی جزئی از ملت لبنان هم محسوب نمیشدند و در روایتهای ملی از آنها یادی نمیشد. ظهور حزبا... در قامت نیرویی سیاسی و نظامی لبنانی در دهه ۸۰ و نیرویی منطقهای در دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ شیعه را به خط مقدم صحنه فرهنگی لبنان آورد. از این جهت حزبا... نهتنها توانست شیعیان را به قدرت و اقتدار برساند، بلکه آنها را در هویت ملی لبنانی هم گنجاند. بعدها آزادی جنوب لبنان و جنگ ۲۰۰۶ با اسرائیل به شیعیان لبنان حسی از غرور در حمایت از حزبا... داد.
هویت و فرهنگ مقاومت نتیجه استراتژی همهجانبه حزبا... در تشکیلات، فعالیتهایی مثل مراسم مذهبی و بزرگداشتهای شهدا، تولیدات رسانهای و آراستن محل زندگی و خیابانها به تصاویر شهدا، رهبران مذهبی و همچنین نمادهای فلسطینی است. در چنین شرایطی مردم دائم هویت خود و هویت محل زندگی خود را به یاد میآوردند و به آن احساس تعلق داشتند. حزبا... موفق شد با استفاده بجا و مناسب از رسانه و گفتمان فرهنگی برتری هویتی برای خود ایجاد کند و مقاومت را به عنوانی تبدیل سازد برای همه مردمی که لزوما عضوی از تشکیلات شیعه حزبا... هم نبودند. آنچه از مقاومت مدنظر حزبا... است، با آنچه غرب لیبرال میفهمد، متفاوت است. مقاومت آنها در بسیاری موارد فرهنگی و اجتماعی است و سپس سیاسی و نظامی میشود.
نقش فعالیت رسانهای در استراتژی حزبی
در کلام سیدحسن نصرا... که ۳۲ سال رهبر حزبی بود، مقاومت یک فرهنگ است و ماموریت حزبی این است که آن را ترویج کند. برای این هدف باید به آموزش نسل جوان همت گماشت و فعالیتها، نمایشگاهها و رویدادهایی را ترتیب داد تا به انتشار پیام کمک کند. این کار برعهده شبکه رسانهای حزبی بود. برای همین سیاستهای رسانهای حزبا... همیشه مهم و قابل بررسی بوده است.
اهمیت نقش رسانه در استراتژیهای حزبا... در جنگهای با اسرائیل بیشتر خود را نشان میدهد. این جنگها بین یک ارتش سازمانیافته و مجهز است با گروهی چریک که منابع بسیار کمی دارند. برای همین حزبا... به دست بالای اسرائیل در این جنگها واقف بود؛ بنابراین مثل هر گروه چریکی دیگر رفتار کرد: «باید کاری کند تا اشغالگری برای نیروی قدرتمند پرهزینه باشد و موازنه قدرت را از آنها به سمت خود جابهجا کند.» این روش پیش از این در مبارزات چریکی ویتنامیها، کوباییها و الجزایریها هم به کار گرفته شده است. چنین سبک مبارزهای در کشورهایی مثل ویتنام، کوبا، افغانستان و الجزایر با موفقیت همراه بوده است. اما در بعضی کشورها مثل یمن، بولیوی و کشورهای حاشیه خلیجفارس به نتیجه مطلوب نرسید. پس باید بررسی کرد که چرا حزبا... با همین روش توانست به موفقیت برسد؟ برای پاسخ به این سؤال باید از یک طرف به شرایط نظامی و عملیاتی جنگ نگاه کرد و از طرف دیگر عوامل دیگر مانند بسیج عمومی، جنگ روانی، رسانه و راهبردهای متغیر را در نظر گرفت.
تولیدات بصری؛ از فیلم تا بازیهای رایانهای
در مبارزه چریکی، رسانه میتواند ابزاری باشد برای نمایش مبالغهآمیز خشونت نظامی. در همین راستا میبینیم که حزبا... از عملیاتهای نظامی خود فیلم میگیرد و منتشر میکند. آنها میگویند ما در میدان یک سرباز اسرائیلی را اسیر میکنیم، اما فیلم گریه و التماس او برای کمک بر هزاران اسرائیلی تاثیر میگذارد. شبکه رسانهای حزبا... شامل ایستگاه رادیویی، ایستگاه تلویزیونی، نشریات، سایتهای اینترنتی، دانشگاهها، مدارس، مراکز تحقیقاتی، بازیهای ویدئویی، ژانرهای مختلف تولیدات بصری مانند کلیپهای موسیقی، فیلمها، سریالها، تاسیسات و موارد دیگری است که در خدمت گسترش گفتمان حرکت و حمایت از حزبا... در زمان جنگ و درگیری قرار میگیرد. این سبک کار نوع جدیدی از قدرت را به دست میدهد.
حزبا... خیلی زود فهمید که جنگ فقط سلاح و نیروی جسمانی نیست، بلکه کشمکش بین نشانههاست. اهمیت رسانه در این راهبردهای مقاومت و مبارزه با سلطه آنجا معلوم میشود که میتوان به کمک آن قدرت تولید مفاهیم را بهدستآورد و در ادامه این مفاهیم را همهگیر و حاکم کرد. با تعریف و تثبیت این مفاهیم میتوان بین خودی و غیر تمایز ایجاد کرد و برای خودی هویت ساخت. این هویت باعث برتری گروه در بین مردم میشود و در هدف نهایی گفتمان مقاومت را ارائه میدهد.
رسانهها و پدیده نصرا...
۲۲ سپتامبر ۲۰۰۶، یکماه پس از آتشبس جنگ ۳۳ روزه: دریایی عظیم از مردم را میبینیم در حال تکاندادن پرچمهای قرمز و سفید لبنان در کنار بنرهای زرد حزبا... و سایر گروههایی که مستقیم و غیرمستقیم در جنگ شرکت کردهاند. سیدحسن نصرا... قرار است بهزودی سخنرانی کند و جمعیت منتظرند تا به مردی سلام کنند که به آنها وعده پیروزی داده بود. بلندگوها با صدای بلند ترانهای حماسی پخش میکنند: «پیروزی شما دنیا را تکان داد» و در این لحظه رهبر در برابر جمعیت ظاهر میشود و با غرور لبخند میزند. لحظاتی بعد از محلی نامعلوم مجددا بر پرده ظاهر میشود تا برای صدهاهزار نفر در حومه تخریبشده جنوب بیروت سخنرانی کند. مخاطبان او لبنانیها، اعراب و همچنین اسرائیلیها هستند. سخنرانی از شبکه الجزیره و شبکههای ماهوارهای و محلی پخش زنده میشود. در این سخنرانی نصرا... یک بار دیگر بر پیروزی الهی مقاومت اشاره میکند.
بعد از آزادسازی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ و بهخصوص بعد از جنگ ۳۳ روزه جایگاه خود را بهعنوان رهبر موفقترین جنبش مقاومت مسلح در طول دههها محکم کرد. نفوذ او خارج از لبنان در فلسطین و اراضی اشغالی از جاهای دیگر عمیقتر بود. پس از سخنرانی معروف نصرا... در سال ۲۰۰۰، انتفاضه دوم رخ داد و حزبا... نماد مقاومت مسلحانه موفق علیه اشغالگری اسرائیل شد. برای همین عبارت پدیده نصرا... مطرح شد. این عبارت مربوط به ظهور دبیرکل حزبا... بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین چهرههای سیاسی در منطقه است. رهبری کاریزماتیک که از طریق تلویزیونهای ماهوارهای و سایر رسانههای موجود در لبنان و کشورهای عربی دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ به مردم دسترسی دارد. سیدحسن نصرا... رهبری سیاسی و دینی شد و نقشی مهم در رفتار شیعیان لبنان داشت. او علاوه بر نمایندگی حزبا...، نماد مقاومت علیه اسرائیل چه در لبنان و چه در جامعه عرب بود. اعتبار نصرا... در جامعه اعراب و حتی اسرائیلی یکی از عوامل اصلی برتری راهبردی حزبا... شد.
بازتولید گفتمان هویتی حزبا... با موسیقی و ترانه
از طرف دیگر، حضور کم و گزیده نصرا... در رسانهها باعث شد سخنرانیهای او جزو مورد انتظارترین رویدادهای رسانهای باشد. سخنرانیهای طولانی او با نظم و ساختاری دقیق تنظیم میشد که قبل از هر سخنرانی فهرستی از محتوای آن به مستمعین اعلام میگردید. نصرا... مثل یک آموزگار مباحث خود را با طرح درسی بهدقت طراحیشده ارائه میداد تا عقاید و ایدههایش به گوش طیف گستردهای همراهان و دشمنان، تحصیلکردهها و عوام و همچنین سیاستمداران و رایدهندهها برسد. او در سخنان خود از ترکیب عربی رسمی و عربی محلی لبنان استفاده میکرد تا جامعه گستردهتری از مخاطبان عرب را جذب خود کند و تصویر مردی از جنس مردم را برای آنها جا بیندازد.
سخنرانیهای نصرا... قطبنمای گفتمان فرهنگی ــ سیاسی حزبا... بود. در این سخنرانیها، تصمیمهای درون سازمان را بهطور خلاصه به عموم اطلاع میداد. سخنان او در همه رسانههای عربزبان و حتی غربی منتشر میشد؛ البته در رسانههای غرب معمولا یا تحریف میشد یا درست درک نمیشد. این سخنرانیها در انواع دیگر رسانه بارها استفاده میشدند. رایجترین مدل آن کلیپهای تصویری و ترانههایی است که در سایر رسانههای حزبا... بازتولید میشدند. درواقع سخنرانیهای نصرا... برای بازنمایی هویت حزبا... ضروری بود.
تاکید بر فرهنگ مقاومت در سخنرانیهای عاشورایی
با بررسی گفتمان سخنرانی او متوجه میشویم که سخنانش بر مباحث اخلاقی بنا نهاده شده است. یکی از اصلیترین این مباحث بحث خیر و شر بود. در سخنان سید حسن نصرا...، شر مطلقی که در اسرائیل بهعنوان نیروی اشغالگر، اعمالگر تبعیض نژادی و شهرک سازیهای غیرقانونی نمود پیدا کرده است، دربرابر خیر مطلقی قرار میگیرد که در مقاومت و مبارزه عادلانه حزبا... و گروههای مبارز فلسطینی دیده میشود. روایتهای نصرالله سرشار از وعدههای حتمی پیروز خیر در برابر شر بود. این وعدهها برمبنای منطقی دینی ارائه میشد. در واقع نصرا... با استفاده از تمایل فطری آدمها به پیروزی خیر بر شر، تفکر شیعی مبتنی بر پیروزی نهایی و قطعی نیروهای الهی بر نیروهای شیطانی را تبیین میکرد. او از این راهبرد در سخنرانیهای معروف خود در سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ پس از غلبه بر نیروهای اسرائیل استفاده کرد و این پیروزیها را نه فقط برای جمعیت شیعه لبنان که برای همه مردم این کشور دانست و آن را به لبنان قوی پیوند داد.
وی هر سال در روز عاشورا دیدگاههای سیاسی حزبا... را دررابطه با وقایع روز مطرح میکرد. اگرچه بهظاهر این سخنان برای مخاطب شیعه بود، اما از سال ۲۰۰۶ و با افزایش محبوبیت وی، مخاطبین عربزبان منطقه را هم درمقابل خود مینشاند. در این سخنرانیها او هم چهرهای سیاسی بود و هم روحانیای مذهبی و به مخاطبین خود بهخصوص گروههای مختلف سیاسی و قومی لبنان یادآور میشد که باید به فرهنگ مقاومت وفادار بمانند. او با تکیه بر مفهوم ما و لزوم اتحاد در همه لبنان به مستمعین خود یادآوری میکرد که دشمن چه کسی است.
مفهوم فرهنگی ملت در برابر خانه عنکبوت
این تاکید نصرا... بر ملتبودن لبنانیها از هر قومیت و مذهبی در سخنرانی معروف او در ۲۶ می ۲۰۰۶ هم دیده میشود. درست یک روز پس از عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان و پایان ۲۲ سال اشغال، نصرا... سخنرانی معروف آزادی یا خانه عنکبوت را ارائه کرد، آن هم در شهر بنتجبال و چند کیلومتری مرز لبنان و سرزمین اشغالی. اسرائیلیها یک روز قبل با عجله آن منطقه را ترک کرده بودند، بهطوری که حتی فرصت تخلیه تجهیزات و سلاحهای خود را نداشتند و همه این تجهیزات به دست نیروهای حزبا... افتاد. درکنار این مسئله، تصاویر چریکهای ارتش جنوب لبنان (SLA) و خانوادههایشان که تا دیروز با رژیم جعلی همکاری میکردند و حالا به اسرائیلیها التماس میکردند آنها را به اسرائیل راه دهند، پیروزی حزبا... را پررنگتر کرده بود. نصرا... در سخنرانی خود اعلام کرد نیروهای باقیمانده SLA و خانوادههایشان در امان هستند. همه اینها جزو روایت ملت لبنانی و با نگاهی به کشورهای عرب منطقه بود.
اما سخنرانی آزادی (خانه عنکبوت) سیدحسن نصرا... چه داشت که توانست نهتنها شیعیان بلکه همه لبنان و اعراب منطقه را به خود جذب کند؟ او در ابتدا از همه نیروهای حاضر در مبارزه علیه اسرائیل از جمله جنبش امل، نیروهای ملی لبنان، ارتش لبنان و سوریه تشکر کرد و بعد از همه شهدای حزبا...، خانوادههای شهدا و مبارزین، چهرههای مذهبی مهم مثل امام خمینی (ره) و امام موسی صدر، ساکنین مناطق مرزی، گروههای سیاسی لبنان از جمله امیل لهود رئیسجمهور وقت سخن گفت و در نهایت از دو کشور همراه حزبا... یعنی ایران و سوریه و رهبران آنها یاد کرد. درانتها تشکر خود را به طیف گستردهتری از مخاطبین تعمیم داد: همه لبنانیها، اعراب، مسلمانها و هر انسان آزادهای که با کلام، نیت، قلم، دعا، تایید و حتی لبخند خود در کنار مقاومت بود. یعنی در این سخنرانی نهتنها بعد مذهبی که بعد ملی و منطقهای هم در نظر گرفته شده بود. او در ادامه با معرفی چندباره آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن، مقاومت را نیرویی معرفی کرد که در برابر سلطه اسرائیل و غرب بر ملت میایستد. همچنین این پیروزی را با عبارت شیعی پیروزی خون بر شمشیر توصیف کرد چرا که پیروزی مظلوم در برابر ظالم زمانه بود.
نصرا...، شخصیت رسانهای بدون تعطیلی
در جنگ ۳۳ روزه (۲۰۰۶) اسرائیل همان روز اول ساختمان مرکزی المنار را در هم کوبید. اما تا پایان جنگ و تمام ۳۳ روز المنار از جایی نامعلوم فعالیت خود را ادامه داد و مشغول ارائه گزارش زنده میدانی، برگزاری میزگرد و نشست و مناظره و پخش کلیپهایی از صحنههای جنگ بود. در این مدت سخنرانیهای نصرا... از المنار و ایستگاههای تلویزیونی ماهوارهای در منطقه پخش میشد. بهطور متوسط هر ۵ روز یک سخنرانی داشت و اسرائیلیها هم به این سخنرانیها دسترسی داشتند. در خلال این برنامهها نصرا... چه در میان اعراب و چه برای اسرائیلیها اصلیترین روایتگر جنگ شد. مطالعهای در اسرائیل نشان داد که دبیرکل حزبا... معتبرترین و صادقترین منبع اطلاعات برای جامعه اسرائیل بود و به حرفهای او بیش از سخنان مسئولین خود اعتماد داشتند.
نصرا... از طیف متنوع موافق و مخالف در میان مخاطبین عرب و اسرائیلی و غربی خود مطلع بود و آگاهانه همه آنها را خطاب قرار میداد. گاه میگفت به مردم لبنان عرض میکنم... و گاه به دولت اسرائیل میگویم... یا خطابم به ملت عرب است... و از این طریق پیامهای خود را به گروههای مختلف ارائه میداد.
رهبری که صادقترین منبع اطلاعات بود
نکته مهم و جذاب دیگر حضور زنده او در شبکهها در دوران جنگ بود. آخرین تحولات سیاسی و پیشرویهای نظامی را بیان میکرد و به مخاطب لبنانی وعده پیروزی قریبالوقوع را میداد. در تحلیلهای سخنرانیهای او میگویند سخنان نصرا... در چهار سطح عمل میکرد: بسیج عمومی، اطمیناندهی، انتقاد سیاسی و جنگ روانی. دو مورد اول برای مردم لبنان بود تا هویت فرهنگی آنها را منسجم کند که از شرایط جنگی خسته و ناامید نشوند و بدانند که این مقاومت و صبوری آنها پایانی خوش دارد.
در بخش انتقاد سیاسی سخنان خود، آمریکا را بهخاطر حمایت از اسرائیل و مخالفت با آتشبس محکوم میکرد. اما به کشورهای عربی هم که جنگ را بهصورت زنده از شبکههای مختلف میدیدند و واکنشی نداشتند، میتاخت. با اینکه حکومتهای کشورهایی مانند عربستانسعودی، اردن و مصر، حزبا... را محکوم کرده بودند و بهطور مخفیانه طرف اسرائیل بودند، مردم آنها از کشتار و تخریب گسترده در لبنان خشمگین بودند. در این شرایط حزبا... و بهخصوص سیدحسن نصرا... تبدیل به چهرهای آشنا برای مخاطبان عربزبان شد و پایگاهی مردمی در جهان عرب پیدا کرد. نصرا... اوایل جنگ، حکومتهای عرب را دعوت به بیطرفی میکرد، اما در مراحل نهایی جنگ، آنها را بهخاطر پوشش سیاسی و دیپلماتیک حمله اسرائیل توبیخ کرد. با این حرکت مردم این کشورها را تشویق کرد تا مخالفت خود را با سیاستهای دولتهایشان اعلام کنند. این تحریک مردم عرب علیه استعمار کشورهایشان توسط آمریکا و اسرائیل از او چهرهای کاریزماتیک ساخت و بعد از جمال عبدالناصر اولین کسی بود که باعث طغیان ملت عرب علیه حکام شد.
نفوذ رسانهای نصرا... در دل خانه عنکوب
پخش زنده سخنرانیهای نصرا... در شبکههای اسرائیلی با ترجمه و زیرنویس عبری برای اولینبار به استراتژی حزبا... کمک زیادی کرد. نصرا... در این سخنرانیها ساکنان سرزمینهای اشغالی را مستقیم مورد خطاب قرار میداد تا آنها را تحریک به مخالفت با حضور دولت در جنگ کند. همچنین از اعتبار ایجادشده برای خود استفاده میکرد تا ترس را در جامعه اسرائیلی گسترش دهد. مثلا به آنها وعده غافلگیریهایی را داد که باعث تغییر در شرایط جنگ میشد. وقتی این غافلگیریها رخ میداد، اعتبار نصرا... از قبل هم بیشتر میشد و پایگاه اجتماعی ارتش اسرائیل را تضعیف میکرد. یکی از معروفترین این غافلگیریها اشاره او به کشتی جنگی اسرائیل در ساحل بیروت بود. او اعلام کرد الان این کشتی که خانههای ما را خراب کرد و مردم ما را کشت در آتش خواهد سوخت و همراهش نظامیان اسرائیلی زیادی هم از بین خواهند رفت. درست بعد از بیان این حرف، موشکی زمین به دریا به سمت کشتی شلیک شد. این لحظه نقطهعطفی در جنگ ۳۳ روزه شد. همچنین خطاب به رهبران و مسئولان اسرائیلی از ناتوانی آنها در بردن جنگ میگفت و به آنها توصیه میکرد از تجربیات تلخ گذشتگان خود درس بگیرند.
جنگ و رسانه از ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۶
مقایسه کارکرد رسانهای عرب ناسیونالیست دوران جمال عبدالناصر در جنگ ششروزه اعراب (۱۹۶۷) و جنگ ۲۰۰۶ حزبا... به ما کمک میکند بفهمیم چرا در جنگ ۲۰۰۶ حزبا... توانست از طریق رسانه حس سرخوردگی اعراب را از بین ببرد. مسأله دقیقا به هماهنگی بین عملیات میدانی و عملیات رسانهای برمیگردد. موفقیت رسانهای حزبا... در امتداد موفقیتهای میدانی آنها، روایتهای درست و دقیقشان از جنگ وعدههای پیروزی بود که دادند.
در جنگ شش روزه اوضاع کاملا برعکس بود و فارغ از موفقیتهای میدانی اسرائیل، اعراب مقهور کار رسانهای رژیم جعلی هم شدند و خود را باختند. اعراب که از ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ امید و حتی باور داشتند در نهایت پیروز جنگ با اشغالگران خواهند بود بهناگاه دیدند در عرض یک هفته علاوه بر تلفات زیاد، زمین از دست دادهاند و وعدههای ناسیونالیستی ناصر و بقیه دولتهای عرب پوچ از آب درآمده است. این آسیب جدی به حیثیت اعراب و تخریب چهره کاریزماتیک ناصر تا پیروزی حزبا... در سال ۲۰۰۰ ترمیم نشد. حزبا... از طریق رسانههای خود بهخصوص فیلمهایی که از میدان جنگ به شبکهها مخابره میکرد تصویر شکستناپذیری ارتش اسرائیل را درهم شکست. حزبا... حتی از کوچکترین و جزئیترین شکستهای ارتش اسرائیل هم نگذشت و آنها را در معرض دید دنیا گذاشت. در نهایت روز عقبنشینی اسرائیل از مرزهای لبنان در سال ۲۰۰۰، سیدحسن نصرا... در شهر مرزی بنتجبال اسرائیل را به اندازه خانه عنکبوت سست و شکننده نامید و این صفت را در سال ۲۰۰۶ بهطور عملی به همه نشان داد.
نصرا... بازیابنده آبروی ازدسترفته اعراب
در جنگ ۳۳ روزه، حزبا... به اهداف نظامی اعلامی خود رسید که خود به نوعی پیروزی این گروه در زمین جنگ محسوب میشد. اما دستاوردهای سیاسی و اجتماعی آن هم برای حزبا.. قابل توجه است. حزبا... توانست دو سرباز اسرائیلی را که اسیر گرفته بود – و بعدها معلوم شد تمام مدت مرده بودند- با اسرای زنده خود و در راس آنها سمیر قنطار معامله کند. به علاوه اسرائیل نتوانست توان موشکی حزبا... و پایگاههای این حزب را از بین ببرد.
از نظر سیاسی هم پس از جنگ ۳۳ روزه، حزبا... قهرمان کلیت جامعه عرب شد و سیدحسن نصرا... محبوبترین چهره منطقه نام گرفت. این محبوبیت در شرایطی رخ داد که سیدحسن یک چهره شیعه و بدون هیچ وابستگی خونی و نسبی به خاندانهای معروف و قدیمی عرب بود. وی از خانوادهای معمولی و فقیر در لبنان برخاسته بود. در همان لبنان هم فرد شیعه محلی از اعراب نداشت چه رسد به اینکه در جوامع عرب عمدتا سنی و متعصب بر روابط قومیتی بخواهد سربرآورد. همچنین در آن دوره کشورها و ایالتهای عرب یا زیرمجموعه حمایت آمریکا بودند یا شوروی. بعد از جنگ ششروزه هم بهمرور و در سطح حکومتی (و نه مردمی) تبدیل به همپیمانان اسرائیل شده بودند.
در شرایطی که مصر و عربستان سعودی با اسرائیل چای میخوردند و قراردادهای مختلف میبستند، رژیم وقت سوریه و بعدها ایران پس از انقلاب ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) علم مبارزه با اسرائیل را بلند کردند. برای مقابله با نفوذ ایران، کشورهای عربی با پررنگکردن تفاوتهای مذهبی، هویت اعراب سنی را در برابر ایرانی شیعه و همه متحدان و همراهان ایران اعم از حزبا... شیعه، حماس سنی و سوریه سکولار قرار میداد. اما این جمع شیعه و متحدانش علاوه بر مخالفت با اسرائیل و مقاومت در برابر آن، نه به آمریکا و نه شوروی/ چپها وابسته نبود. در نهایت هم همین گروه عزت و آبروی ازدسترفته اعراب را برایشان بازیابی کرد. گفتمان مقاومت شیعه با ارزشهای عمیقا مذهبیاش پاسخی برای چالشهای جهانی در ارتباط با مسأله فلسطین و اشغالگری اسرائیل شده بود.
نصرا... قصهگو
از دیگر ویژگیهای سخنرانیهای نصرا... این بود که سلطه روایت غربی را ــ که همیشه به نفع اسرائیل بود ــ میشکست. حضور رسانهای نصرا... و سخنانش این عدم موازنه را به چالش میکشید. این سخنان به نوعی عملی بود برای اقتدارسازی از طریق معرفی خود. او در هر سخنرانی راهبردهای متفاوتی را در پیش میگرفت و به همان نسبت انواع مختلف سکوهای رسانهای حزبا... در خدمت انتشار سخنان او بودند.
ــ سخنرانی عمومی محلی بود برای هشدار دادن و ارائه تحلیلی از وضعیت سیاسی، راهبردی و نظامی وقت. این سخنرانیها بار عاطفی بالایی داشت، برای جمعیت زیاد حاضر در محل و بهطور زنده برای همه بینندگان در جهان ارائه میشد.
ــ سخنرانی و وعظ مذهبی مخاطبان و کارکردی متفاوت داشت. این وعظها برای مخاطبین شیعه با هدف ارائه پیامی اخلاقی یا سیاسی درباره ارزشها و با لحنی سنگینتر و اختصاصیتر صورت میگرفت.
ــ سخنرانیهای زمان جنگ بخشی از راهبرد نظامی و البته جنگ روانی بود. هدف این سخنرانیها تهییج و بسیج عموم، حفظ روحیه طرفداران حزبا... و مردم لبنان و تضعیف روحیه اسرائیلیها بود. مصاحبههای تلویزیونی در محیط و ساختاری متفاوت و آرام صورت میگرفت. نصرا... یک قصهگو و راوی بود که همه تلاشش را میکرد با وجود محدودیتهای رسانههای غربی روایت خود را به مخاطبین هدف خود برساند.
پس نصرا... در سخنرانیهایش سه هدف را دنبال میکرد:
*به عنوان چهره و نماینده حزبا... صدای این گروه بود.
*با ایجاد گفتمان ما برای همه لبنانیها و اعراب ملتی ورای دستهبندیهای قومی و مذهبی ساخت.
*فرهنگ مقاومت را راهی برای بازیابی آزادی و غرور ملتهای سرکوبشده منطقه معرفی کرد.
جنگ رسانهای حزبا... از کجا شروع شد؟
چند چریک از بین بوتههای و درختها عبور میکنند، رو به دوربین لبخند میزنند و علامت پیروزی نشان میدهند؛ آنها قرار است اولین نمایش خود را اجرا کنند. اینجا سال ۱۹۸۶ و روستای سجود در جنوب لبنان اشغالشده است. دوربین به سمت ساختمانی روی تپه میچرخد و پایگاه مرزی اسرائیل را میبینیم. بعد همان چریکها را میبینیم که شلیک میکنند و غریو ا... اکبر سر میدهند. دوربین بلافاصله دو جسد از دشمن را نشان میدهد. چریکها تانک دشمن را میگیرند؛ دستها به علامت پیروزی بالا میرود. ماموریتشان انجام شده؛ پاسگاه مرزی را گرفتهاند و اولین ویدئوی نظامی حالا آماده انتشار است.
این ویدئو اولین مورد از مجموعه فیلمها و کلیپهایی بود که حزبا... از عملیاتهای خود در جنوب لبنان پخش میکند. فیلمهای عملیات اول در تلویزیونهای لبنان، کشورهای عرب و اسرائیل پخش میشدند و بعدها روی نوار ویدئویی، سیدی و دیویدی و سایتها در دسترس قرار گرفتند. حزبا... با این روش میکوشید بر افکار عمومی تاثیر بگذارد، پیامش را برساند و اهداف نظامیاش را پیش ببرد. هیچکس نمیتواند از این فیلمها و کلیپها صحبت کند و به زمینه بزرگتری از گفتمانی پیچیده بیتوجه باشد؛ گفتمانی که از اواخر دهه ۱۹۸۰ و ظهور حزبا... شروع شد: فرهنگ مقاومت. حزبا... با این ویدئوها گفتمانی مسلط و برتر را در حوزههای مختلف ارائه داد.
الگوسازی رسانهای مقاومت با فیلمهای چریکی
این رفتار حزبا... بعدها الگویی شد برای گروههای چریکی و مبارز فلسطینی. ارائه فیلمهایی از پیروزیهای مبارزین فلسطینی، تحرکات مردم عادی در انتفاضهها و همچنین طوفانالاقصی در کنار لحظات خواری و شکست سربازان اسرائیلی جزئی لاینفک از مبارزه میدانی بود. این کار موازنه جدیدی از قدرت را ارائه میکند؛ درگیری تبدیل به مناقشهای از تصاویر و روایتها بین دو رقیب است که سعی میکنند نبرد نمایشها را ببرند. تصاویر با حداقل دو مخاطب حرف دارد: مخاطب همراه لبنانی/ فلسطینی و مخاطب مخالف اسرائیلی. همچنین نوع فیلمبرداریها که به فیلمهای چریکی معروف است حس حرکت و هشیاری را به مخاطب القا میکند. این حس با ترانهها و آهنگهای حماسی که روی فیلمها گذاشته میشود ترکیب شده و حس هیجان را هم برای مخاطب همراه و موافق به همراه دارد.
اولویتبخشی به فعالیت رسانهای پیش از اقدام نظامی
رسانه نظامی حزبا... از همان اولین موارد استفاده از VHSهای اولیه همواره بهدنبال جدیدترین فناوریهای رسانهای و پخش برنامه بوده تا تولید و پخش رسانهای بهروزی داشته باشد. وقتی اینترنت رایج شد، هم در سایتهای رسمی خود و هم در سایتهای اشتراک ویدئو مثل یوتیوب تولیدات رسانهای متعددی را در اختیار همگان گذاشت. این ویدئوها وقتی برای مخاطب اسرائیلی نمایش داده میشود جنبه تادیب و ترساندن دارد. تادیب هم نوعی اعمال قدرت است و با مجموعهای از ابزارها، تکنیکها، فرآیندها و اهداف یا به عبارت دیگر آناتومی قدرت انجام میشود. در نتیجه دوربین فیلمبرداری یا سلاح شناختی به اندازه اسلحه جنگی یا سلاح تخریبی اهمیت دارد. برای همین بود که حزبا... میگفت ما در فیلم گریه یک سرباز را نشان میدهیم، اما همان فیلم روی هزاران سرباز اثر میگذارد. آنها از تاثیر کارهای آماتوری خود بر روحیه اسرائیلیها خبر داشتند.
انواع مختلف فعالیتهای رسانهای
فعالیتهای رسانهای حزبا... فقط محدود به ضبط ویدئویی عملیات نبود. اداره مرکزی اینترنت حزبا... بازیهای ویدئویی نیروی ویژه (۲۰۰۳) و نیروهای ویژه ۲ (۲۰۰۷) را هم تولید کرد. بازی اول داستان آزادسازی لبنان در سال ۲۰۰۰ را میگوید و بازیکنان باید عملیاتی را بازی کنند که در واقعیت رخ داده بود. بازی دوم مربوط به جنگ ۳۳ روزه است و بازیکنان باید آموزشهای نظامی ببینند و جنگهایی را بازی کنند که سال ۲۰۰۶ رخ داد. این بازیهای اول شخص به بازیکن امکان میدهد عملیات نظامی خود را در محیطی نظامی اجرا کند و در قامت سرباز حزبا... فقط با پیروزی علیه اسرائیل هر مرحله را رد میکند. در زمانه دیجیتال و بازیهای ویدئویی که رسانهای فراگیر هستند حزبا... با این دو بازی همان کاری را علیه اسرائیل کرد که آمریکا با بازیهای جنگی اول شخص خود علیه کشورهای عرب و مسلمان انجام میدهد.
اما در این میان یکی از ویژگیهای انحصاری کارهای رسانهای حزبا... این است که ویدئوهای نظامی حزبا... فقط القاکننده پیروزی و غلبه بر مرگ نیست؛ بلکه این تفکر شیعی را هم القا میکند که پیروزی در مرگ است. این همان روایت مبتنی بر عاشوراست که ارزشهای پایه حزبا... را نشان میدهد. مفاهیم شهادت، افتخار، حریفطلبی، مقاومت و ازخودگذشتگی هم در روایت عاشورا و هم در بازنماییهای حزبا... مطرح هستند. اصولا شیعه همواره از عاشورا بهعنوان محمل و استعارهای برای تحمل رنجهای دوران خود استفاده کرده است. بارزترین نمونه آن در ایران دوران معاصر دیده میشود. حزبا... هم شرایط عاشورا را به همان نسبت تجربه میکند؛ دشمنی دارد که هم از نظر نفرات و هم تجهیزات به مراتب قویتر از اوست. اما مردانی که در فیلم میبینیم خود را لشکر حسین مینامند که مرگ را به حقارت ترجیح میدهند. این سربازان در فیلمهای آخر خود با خانواده و دوستان و سایر مخاطبان احتمالی با هر تفکری از عقاید خود صحبت میکنند و مرگ پرافتخار یکی از کلیدواژههای مشترک سخنان همه آنهاست.
موسیقی در تبلیغات حزبا....
اما در کنار سخنان سیدحسن نصرا... و فیلمهای مبارزان حزبا... نباید نقش موسیقی و استفاده درست این گروه از این امکان را فراموش کرد. از دهه ۹۰ میلادی، حزبا... ترانهها و موزیکویدئوهایی تولید کرده که در موقعیتهای مختلف فروخته، پخش یا شنیده شده است. اصلیترین مخاطبان این نوع موسیقی هواداران حزبا... یا شبکههای رسانهای آنها مانند المنار یا شبکهها و سایتهای اینترنتی است. اما حزبا... در همه آنها ملت لبنان و پیروز ملت عرب را هم لحاظ کرده تا محدوده نهضت مقاومت را گستردهتر کند.
موزیک ویدئوهای حزبا... ژانری با سازوکار خاص برای تولید مفاهیم و همچنین کارکردی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که هر دو نقش رسانه را ایفا میکند: هم جنبه سرگرمی دارد و هم راهبردهای تبلیغاتی رسانه جنگ را دنبال میکند. موزیک ویدئوهای حزبا... ترکیبی از تصاویر و فیلمهای آرشیوی عملیات علیه اسرائیل در جنوب لبنان، سربازان زخمی اسرائیلی در حال گریه و التماس و قسمتهایی از سخنرانی رهبران حزبا... به خصوص سیدحسن نصرا... بود.
برای نمونه میتوان از شش موزیک ویدئوی معروف نام برد. موزیک ویدئوی لک البیعه که پیش از آزادسازی جنوب لبنان در خرداد ۱۳۷۹ برای مخاطب شیعه ساخته شد. نمادهای کلامی و تصویری آن همه برگرفته از عقاید شیعه است. شهادت از مفاهیم کلیدی آن است و در کنار اشاره به آزادی جنوب لبنان، از بیتالمقدس هم میگوید. این ترانه هرگونه نبرد با اسرائیل را از جنبه مذهبی مینگرد و سربازان این راه سربازان خدا هستند.
مستندسازی در راستای هویت ملی
اما پس از آزادی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ و سخنرانی سیدحسن در سال ۲۰۰۶ لازم بود از نمادهای عمومیتری استفاده شود. اگر در کلیپها قبلی سینهزنی برای امام حسین و شور حسینی برای یادآوری روحیه شیعی لازم بود، اما حالا نمیشد برای مخاطب سنی یا مسیحی از همان نمادها استفاده کرد. این بار نمادهای ملی لبنان و همچنین جشن و سرور به موسیقی و کلیپهای آن اضافه شد تا حزبا... را بخشی از ملت لبنان نشان دهد. ترانهها به جای طرح مفاهیم مذهبی به مفاهیم و نمادهای ملی میپرداخت.
این تاکید بر ملیت لبنان به خصوص بعد از ترور رفیق حریری در سال ۲۰۰۵ و نسبت دادن اتهام آن به حزبا... مهمتر از پیش بود. تا جایی که در سخنرانی سال ۲۰۰۶ و کلیپهای بعد از آن بیش از پیش بر ملی بودن این پیروزی تاکید میشد. ویدئوی کلّنا للوطن سال ۲۰۰۵ و زمانی ساخته شد که حزبا... مخاطبان مسیحی هم پیدا کرده بود. کلنا للوطن مقاومت را حول محور دو نماد مهم برای مسیحیان لبنان مطرح میکند: لبنان و ارتش ملی لبنان. در این کلیپ مقاومت و ارتش دو عنصر مکمل هم معرفی شدهاند که با دشمن مشترک یعنی صهیونیستها میجنگند.
بازتولید هویت عربی با کلیپسازی
دو کلیپ نشید ا... اکبر و خلّی السلاح ساهی بازتولید ترانههای ناسیونالیستی و قدیمی عربی دوران جمال عبدالناصر بود که در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ ساخته شد. ترانه خلی السلاح ساهی ترانهای سرودهشده در سال ۱۹۷۳ و پس از مرگ جمال عبدالناصر بود که حزبا... بازخوانی کرد و با خطاب قرار دادن ملت عرب، مفهوم مبارزه با اسرائیل و امپریالیسم غرب را به آنها یادآوری نمود. این رویکرد در دوران جنگ ۳۳ روزه شروع شد. حزبا... با یادآوری این ترانهها آنهم پس از پیروزی در برابر اسرائیل، گفتمان شکست را که از سال ۱۹۶۷ بر ملت عرب چیره شده بود شکست. در نتیجه آن عربهای دچار خمودگی و ناامیدی حس کردند میتوانند بر مشکلات خود اعم از رژیمهای حاکم بر کشورشان یا دخالت خارجی یا دستدرازیهای اسرائیل غلبه کنند.
این دو کلیپ به علاوه کلیپ نصر العرب که یک سال بعد تولید شد رویکرد جدید پانعرب حزبا... در زمان جنگ سال ۲۰۰۶ و بعد از آن را نشان داد که منتهی به آن چیزی شد که حزبا... پیروزی الهی نامید. موزیک ویدئوی ا... اکبر یک مرحله فراتر رفت و این بار با همه مسلمانان جهان صحبت کرد.
ویترین قوی رسانهای حزبا...
به طور کلی رویکردهای حزبا... و به خصوص سیدحسن نصرا... در حوزه رسانه را میتوان این طور خلاصه کرد:
حزبا... به اهمیت رسانه برای بازنمایی خود و ارزشهایش پی برده بود. سیدحسن نصرا... به عنوان چهره و نماد حزبا... از این ظرفیت نهایت استفاده را برد. عمده موارد ارتباطات او با عموم مردم اعم از شیعه، سنی و مسیحی، عرب و غیرعرب صورت میگرفت. به عنوان یک روحانی شیعه منبرها و سخنرانیهای خود را از طریق رسانههای جمعی بهروز پیگیری میکرد. در سخنرانیها عواطف و احساسات مخاطب را درگیر میکرد تا با او همراه شوند. برای این همراهی از زبان مردم کف جامعه استفاده میکرد و زبان بدن و مهارتهای سخنرانی را هم فراموش نمیکرد. در خلال این سخنرانیها، جملات و عباراتی را مطرح میکرد که قابلیت برجستهشدن در کلیپها و متنها و شعارنویسیها را داشت. مثال معروف آن لبیک یا حسین یعنی... و اسرائیل از خانه عنکبوت سستتر است بود. سخنان سید حسن نصرا... با اقدامات عملی و ملموس و البته غرورآفرین حزبا... درهم تنیده بود. این ترکیب حرف و عمل به اعتبار حزبا... و شخص دبیرکل آن در بین دوست و دشمن میافزود به طوری که حتی ساکنان اسرائیلی سرزمینهای اشغالی هم در دوره جنگ حرفهای او را باور داشتند و میدانستند اگر وعدهای بدهد حتما به آن عمل میشود. مجموعه این ویترین قوی از حزبا... هم روحیه جامعه اسرائیلی را تخریب و هم غرور ملت لبنان و عرب مسلمان وآزاده را تحریک میکرد. این طور شد که در ماههای اخیر و پس از بیعملی یکساله حکام عرب در برابر نسلکشی غزه، فلسطینیها بیش از پیش شاهد حمایت حزبا... شیعه از خود بودند و تصاویری از شهادتین گفتن آنها برای شیعهشدن در فضای مجازی پر شد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد