متاورس با زندگی ما نوجوان‌ها چه خواهد کرد؟

برای «فراجهان» آماده شوید!

شبیه آخرین ورژن ماتریکس است و آن طور که به قول معروف بویش می آید، همین طور در حال پیشرفت است. احتمالا روزی می رسد که آنقدر قدرت تشخیص دو دنیا را از دست بدهیم که متوجه نشویم مثل شخصیت
شبیه آخرین ورژن ماتریکس است و آن طور که به قول معروف بویش می آید، همین طور در حال پیشرفت است. احتمالا روزی می رسد که آنقدر قدرت تشخیص دو دنیا را از دست بدهیم که متوجه نشویم مثل شخصیت "نئو" در "ماتریکس"، قهوه ای که میخوریم و محل کار ما و دنیایی که در آن زندگی می کنیم، همه اش در عالم ساخته دست بشر است. "متاورس" را میگویم که شاید بعضی از شما تا تجربه ورود به دنیای "دیسنترالن" را هم پیش رفته باشید یا حداقل درباره اش بیشتر بدانید. اما من همه اش را فقط تصور میکنم و آنقدر دور میبینمش که باور نمیکنم کمی آن طرف تر از مرزهای ما، کسانی هستند که متاورس کم کم دارد نیمی از زمان گذران وقتشان را پر میکند؛ دنیایی که احتمالا در چند سال آینده همگی در آن زندگی کنیم.
کد خبر: ۱۴۷۱۳۹۹
نویسنده زهرا قربانی

این گوشی های هوشمند که به جان مان بسته است، تا چند وقت دیگر از وسایل دورریختنی به حساب می آیند. همان طور که فهمیده ایم در دنیای متاورس یک آواتار سه بعدی از شما حضور دارد که وقتی هدست واقعیت مجازی خود را روی سر می گذارید، به شما این امکان را میدهد تا با محیط اطراف خود و به عبارتی با هر کسی که به دنیای مجازی دسترسی دارد، ارتباط برقرار کنید. اینجا دیگر گوشی شما نهایتا به درد همان تماس گرفتن با مادربزرگ پیرتان خواهد خورد که از این مسائل سر در نمی آورد. حالا هی فکرتان درگیر نشود که این دنیای مجازی کجا قرار دارد. اصلا مگر خود اینترنت و فضای مجازی کجا بود؟ در واقع اینترنت شبیہ یک خانه ای است که طرح آن چیده شده است، نقشه را روبه روی خود داریم و میتوانیم با دست نشان دهیم فلان اتاق در چه جایی قرار دارد، طبقه دوم کجاست و ... اما هنوز خانه رسما ساخته نشده است. بنابراین اتفاق بزرگ و هیجان انگیز از قبل رخ داده است، فقط باید با استفاده از آن دنیای یاد شده را خلق کنیم. این دنیا همان متاورس است. البته تا رسیدن به این جهان کمی باقی مانده است و نباید خیلی زود همه چیز را ببازیم و برخوردمان با این پدیده نامناسب باشد. یادمان نرود هر چقدر هم دنیای تکنولوژی پیشرفت کند، عشق، محبت، عدالت، تعالی و بسیاری از مفاهیم دیگر تنها در دنیای حقیقی معنا دارد.

 

هرچقدر پیاز داغش بیشتر، بهتر!

کم کم قدمت اولین کتاب بر می گردد به ۲۵۰۰ سال پیش و تا امروز یکی از ابزارهای شناختی انسان نسبت به پیرامونش است. هیچ کس هم نمی داند از کجای زمان کتاب خواندن همه گیر شده اما با وجود قد کشیدن تکنولوژی، همچنان یار مهربان جزء جدایی ناپذیر زندگی خیلی هاست. بعدها سینما وارد زندگی آدمها شد و در قدم بعدی تلویزیون شد از نان شب واجب تر خانواده ها و دیگرخوراک فکری و شناختی شان را بیشتر از جعبه جادو می دیدند و دریافت میکردند؛ هم فال بود هم تماشا! اینترنت و بعدها ابزارهای ارتباطات جمعی که به خانه ها رسید و پیشرفت کرد و شد تلفن همراه و گوگل و اپلیکیشن های چت و... . این بشر دو پا بیشتر تمایل داشت از واقعیت زندگی اش کنده شود؛ اصلا با این روزگار ناملایم، مردم ناسازگار، آدم هر چقدرپیاز داغ سرگرمی‌اش بیشتر باشد و از مشکلات و زندگی فراری تر، خوشحال تر است.

اگر تا قبل از آن، یکی دو ساعت داد و فریاد توی ورزشگاه برای برد تیم محبوب، کشیدن سیگار و اجداد قوی ترش و غرق شدن در دل دود، یا سفر به هپروت با گوش دادن موسیقی های خاص، تنها راه فرار از سختی های زندگی و به اصطلاح تخدیر بود و باعث می شد مدتی هرچند کوتاه افراد از دنیای حقیقی کنده شوند و بروند یک ناکجا آبادی؛ حالا اینترنت و فضای مجازی و به خصوص شبکه های مجازی هم این بساط را برای آدمی فراهم میکنند. ابزاری برای بی حسی که هر چقدر دائمی تر باشد و دز فراموشی اش بالاتر، بهتر است.

غوطه وری

دو ویژگی که پژوهشگران و فعالان حوزه کودک و البته نوجوان به سر زنان برایش ابراز نگرانی میکنند، غوطه وری در دنیای خیال و شکاف بین‌نسلی است که تصاعدی بالا می رود.

کودکی که تا همین یک دهه قبل، شب به شب منتظر داستانهای حکمت آمیز مادر و مادربزرگ بود تا خوابش ببرد، حالا درک و فهمش از مرگ و زندگی و مسائل جتماعی بعد از دیدن انیمیشنها و تولیدات "دیسی" و "مارول" تومنی دوزار با گذشته فرق کرده است و احتمالا همین طور که میگذرد، تشخیص دنیای حقیقی و مجازی آنقدر به مو می رسد که پاره میشود. نوجوانش هم همین است. تشنه غوطه ور شدن در دنیایی خیالی. آن وقت از یک جایی به بعد متوجه نیستند چشم که باز میکنند، آن عینک مجازی روی چشم شان هست یا نه!

مورد دوم گپ بین نسلی یا همان شکاف نسلی است که به دلیل تفاوت ابزار شناختی، بین مادرها پدرها و بچه ها فاصله انداخته بود و احتمالا با این تحول بزرگ در دنیای مجازی و متاورس، این شکاف به گسل و جزیره و قاره های جدید تغییر پیدامیکند. فکرش را بکنید پدر و مادری کہ نوجوانشان را در همین دنیای حقیقی به زور پیدا میکنند و حتی وقتی پشت میزش نشسته، دقیقا نمی دانند در چه حالی است و در چه فضایی سر میکند، حالا باید در دنیایی نامحدود و هزاران بار پیچیده تر او را پیدا کنند!

برای کسانی که مثل من از قافله تکنولوژی عقب هستند و تنها استفاده از گوشی تلفن شان خلاصه می شود در چت کردن با دوستان و سپردن متنها به تحریریه و خواندن پیامهای "فدایت شوم" گروه فامیلی برای میلاد با سعادت یکی از نوه نتیجه ها، متاورس یک دنیای دور از ذهن است. برای همین رفته ام سراغ ویکی پدیا ببینم اصلا این که گفتند یعنی چه! متاورس از دو واژه متا (Meta) به معنی فراتر و یونیورس (Universe) به معنی جهان تشکیل شده است. پس تیبش میشود "فراجهان" قدم بزرگ بعدی در تکنولوژی که ابزار ورودش OculusQuest است. همان عینک های گنده یوقور و دسته های خاص واقعیت مجازی که قیمتش هم چندان بومی نیست و میتواند شما را به دنیای بی انتهایی ببرد که غول های سرمایہ داری دنیا برایتان ساخته اند.

هر روز که چشم باز میکنیم یک جان به جان های تکنولوژی اضافه شده است. یک روز اسم کمپانی فیسبوک می شود متا، روز دیگر بیت کوین وارد چرخه نیمچه اقتصادی مردم دنیا می شود و ورژن به ورژن کنسول های بازی با فهم و شعورتر می شوند. هیچ کس فکرش را نمی کرد تلفن با آن سیم پیچ پیچی، نه تنها یک روز بی سیم و لمسی شود بلکه تا آنجایی پیشرفت کند که در آینده ای نه چندان دور وصل شود به ذهن آدمیزاد. حالا تنها چیزی که میماند این میشود که آدم هر کاری که دوست دارد در اتوپیایی که مطابق میلش ساخته است، انجام بدهد و کیف دنیایش را بکند. در متاورس از خرید و فروش زمین با واحد پول یکسان و دور از تحریم و ارزش ریال و یورو بگیر تا مبادله بیت کوین و بازی و هزار چیز جذاب دیگر وجود دارد که دلت نخواهد عینکش را از جلوی چشمهایت دور کنی از میدان جنگ بازی بپری در جزیره آدم خوارها و از محل کار تمام شیشه ای خودت در قلب کشوری که دوستش داری بروی روی تخت گرم و نرمت استراحت کنی. حالا فرق نمیکند در دنیای واقعی فقیر باشی یا از جنسیت و موقعیتت ناراضی، در متاورس همانی هستی که دوست داشتی باشی!

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها