از فرازوفرودهای دفاع مقدس، انقلاب، مقاومت ودیگر رخدادها، افقهایی که کارهای نجابتی برابرمان گشوده، نگاهی نو اما ریشهدار است که آبشخور آن از بنیادهای دیرین هنر ایرانی ــ اسلامی برآمده است. سرشاری الهامها و پرتو الهامبخشی آثارش را میتوان اینگونه دید و بررسید و شناخت و بازشناسایی کرد که آثارش در خودشان تمام نمیشوند، بلکه نهتنها بر مخاطبان اثر میگذارند که این اثرگذاری به قدری مانا و دامنهدار است که همواره درجهان مخاطب سرزنده و پویا حضورمییابد. کارهای نجابتی بهراستی دست و دل مخاطبان را میگیرد واورابه فراتر ازخود به فرازمان سیرمیدهدومتعالی میسازد.تایپوگرافی و زیستن با الفبا برای هنرمندی که سپهر آثارش را فراجهان معناها و فراتر از الفبا رسانده و پیوند داده، چگونه میتوان چونانپرسش و پرسمان به میان آورد. به همین خاطر به جای پرداختن به چنین بحثهای گستردهای به کارویژه جدید این هنرمند نگاهی انداختیم و گفتوگویی دلی انجام دادیم اما در فضایی که توفیق رفیق راه بود.این «چهره هنر سال انقلاب» که هنرش بخشی از هویت و روحیه جبهه مقاومت اسلامی شده، این روزها کتیبه «همرزمان حسین» را پدید آورده با نامهای درخشان بزرگان سرفراز کربلا و همان یگانه عاشقان خدا را در ترکیب و بافتی خلاقه و دیگرسان به چشم آورده... این پدیدار هنری را با استاد به گفتوگو گذاشتیم.
وقتی بهعنوان یک طراح قرار میشود کاری برای محرم به انجام برسانید تا در هیأت و پشت سر سخنران و منبر نصب شود به چه نکاتی توجه دارید؟
چنین اثری بایستی اصطلاحا برای هیأت فضاسازی کندودرجمع عزاداران شوروحالی بیافریند، همچنین تصویری جدید و غیرتکراری در فضای رسانه مخابره کند؛ به عبارتی متمایز باشد، بهویژه از سایر مراسم و کوششهایی که در این ماه و مناسبت انجام میشود. این نگاه به ویژگی اثر محرمی، تا حدی کار را برای آفرینشگر دشوار میسازد. از انتخاب محتوا و استفاده از عناصر بصری شامل نوع خط و نقش و رنگ و ترکیب بگیرید تا نوع اجرا و اندازه و نورپردازی که در ایجاد آن حالوهوایی که باید ایجاد شود، موثرند. زیبایی و خلاقیت هم که در ذات هنر است و گریزی از آن نیست. یعنی بهاجبار باید اثر هنری هم زیبا باشد و سازگار با فطرت انسان از کار دربیاید، هم ترکیبی بدیع ارائه دهد تا مخاطب را جان تازهای ببخشد.
در این راستا چه نیکو حضرت مولانا فرموده که:
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان، بیحد و اندازه شوددر این موضوعات هم بسیار اتفاق میافتد که عناصر نوشتاری و انتزاعی (کتیبهنگاری) چنان به نظر میآید که یگانه گزینه یا حتی بهترین گزینه باشد برای شکلگیری یک ارتباط بصری؛ همچنین انتقال روحیه به مخاطبان که بسیار موضوع بااهمیتی است.
تجربه هنر ایرانی ــ اسلامی را بنگریم توجهشان به عناصر نوشتاری بسکه گسترده است، واقعا نتیجه میگیریم بزرگان ما چقدر فرزانه و زیرک بودهاند، زیرا رسایی معنا و ایجاد شور معرفتی و روحیه متعالی از فقط تصویرسازی صرف (مانند هنر واقعگرا) هرگز برنمیآید، چون نقاشی واقعگرا هرگز به روح اثر چنگ نمیزند و معرفتی به مخاطبان نمیافزاید؟
از چنین افقی که بنگریم، زبان نقاشی و تصویرسازی واقعگرایانه در انتقال این عظمت و شور و حماسه بهراستی عاجز و درمانده به نظر میرسد.ازطرفی بخش قابلتوجهی از میراث بهجا مانده ازتمدن اسلامی ــ ایرانی و آثار هنری مرتبط با آن، این قابلیت و زیبایی را در خود داشته و آن را در گذر سدههای متمادی به کمال رسانیده است.در این میان خوشنویسی به عنوان هنر تجسم کلام وحی بیشک شاخصترین آنهاست. البته همچنان بهعنوان زبان هنری مشترک برای تمامی مسلمانان جهان شناخته میشود. میماند خلق فضایی تازه با این عناصر به اضافه آن اکسیر، یعنی کیمیای نوآوری که به قول حکما «سخن نوآر که نو را حلاوتی دگر: است. خود موضوع هم البته به جای خود و فینفسه ظرفیت زیادی برای روایت هنری دارد.
در کتیبه «همرزمان حسین»، شما اسامی شهدای کربلا و اصحاب و یاران حضرت سیدالشهدا(ع) در یک قاب ثابت، بهگونهای خلق کردهاید که تداعیگر امواج دریاست، همانگونه که پیامبر از سید الشهدا با عنوان کشتی نجات یاد کردند؟
عاشورا چهره زیبایی دارد که کار سیدالشهدا(ع) و اصحاب ایشان است. هرچه دستگاه بنیامیه شیطنت و معصیت و خباثت کرد، این طرف اما خضوع، خشوع، بندگی، تسلیم و رضا را میبینید. با این که بالاتر از بلای عاشورا دیگر برای احدی رقم نخورده است و سید الشهدا(ع) در متن این بلا حضور داشتند و محور این ابتلا عظیم بوده و هستند، در عین حال در مقام رضای محض نسبت به تدبیر خدای متعال نمایان میشوند. لذا این چهره عاشورا در نهایت زیبایی خدایی است. اصحاب سیدالشهدا(ع) هم همینگونه هستند: «فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیراً مِنْ أَصْحَابِی وَ لَا أَهْلَ بَیتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیتِی» بهتر از اصحاب امام حسین(ع) پیدا نمیشود و هرگز در وفای به ولی خدا هیچکسی بر آنها سبقت نگرفته است. کار آنها زیباست.اینکه انسان تا کجا میتواند اوج بگیرد، زلال شود، خدایی گردد، فانی در خدا شود، در «میدان عمل » روشن میشود. کربلا نشان داد که سقف تعالی انسان و آستانه رفعت روحی و وجودی و ظرفیت کمالجویی و کمالیابی او تا کجاست. پرونده آن حماسه نشان داد «که تا چه حد است مقام آدمیت». این نکته برای جویندگان ارزشها بسی زیباست.
اگر هنرمندی بخواهد در این فضا با عالم خیال صحنهپردازی کند؟
دیگر از این لطیفتر و زیباتر نمیتواند مقاومت،استقامت و پایداری،خشوع و خضوع درمقابل خدا و ولی خدا را و اهلبیت پیامبر را به تصویر بکشد. اگر حضرت زینب(س)،حادثه کربلا رازیبایی خدایی میبیند،به خاطر بروز این شاخصه متعالی در عملکرد ولی خدا سیدالشهداست و یاران و دودمانش که آنجا از خدا جز زیبایی نمیبیند. سیدالشهدا(ع) و اصحابش واقعا پیمانه بندگی خدا را با وفای به عهد خودشان پر کردهاند. وَأَشَهَدُ أَنَّک وَفَیتَ بِعَهْدِ ا...وَجَاهَدْتَ فِیسَبِیلِ ا...و جَاهَدْتَ فِیا...حَقَّ جِهادِه
از زیباییهای دیگر عاشورا از نگاه شما هنرمند اهل بیت؟
همین که عاشورا مفهوم تازهای از «پیروزی» است. عاشورا نشان داد که در اوج مظلومیت هم میتوان «فاتح» بود؛ که با کشتهشدن هم میتوان دفتر و کتاب پیروزی را نگاشت و با خون هم ترسیم «تابلوی ظفر» شدنی است. این همان «پیروزی خون بر شمشیر» است که در سخن امام راحل (قدس سره) هم جلوهگر شد و فرمود: «ملتی که شهادت برای او سعادت است، پیروز است ... ماییم که در کشتهشدن و کشتن پیروزیم؛ زیرا توحید، روح این کوشایی است و عاشورا تجلی زیبای توحید و توحیدگرایان است.
گرچه از داغ لاله میسوزیم
ما همان سربلند دیروزیم
چون به تکلیف خود عمل کردیم
روز فتح و شکست پیروزیم
برای این اثر چرا سراغ خط ثلث رفتید؟
از میان اقلام خوشنویسی، براساس تجربه سالها کار با خطوط ایرانیاسلامی، خط ثلث را نگارش اسامی شهدای دشت نینوا برگزیدم که برای ایجاد این حال و هوا رسایی و تاثیر دیگری را رقم میزد.
با همان نگاه گزینشگری که سال گذشته خط رقاع را به تناسب موضوع برای کتیبه بانوان عاشورایی (برای هیات هنر و رسانه) مبنای کار قرار دادید؟
اصلا همه تنوع اقلام خوشنویسی برای همین بوده است. زیرا که هرموضوعی، شکلی ازحروف را برای ارائه میطلبد. همچنین میان فرم و محتوا نسبتی وجود دارد که اگر بهدرستی رعایت شود و اگر یک محتوای شگرف با فرم ناب بیامیزد، میتوان به ظهور اثری هنری امید داشت. به عبارتی میشود گفت اساس این کار همانا ریختشناسی حروف است به اضافه بررسی ربط وپیوند گویا و رسای این ریخت با محتواست. طبیعی است که هر نوع نگارشی باچهرهای و شکلی و قیافهای همراه است که این قیافه یا پیکره و شکل همان بیان تصویری کلام است. به بیانی دیگر نوشته نهتنها خوانده میشود، بلکه دیده هم میشود؛ همچنین به اعتبار استفاده از نمادها و نشانگان الفبایی است که خوانایی مییابد و خواناست. از سوی دیگر بهخاطر برخورداری ازریخت و فرمی خاص، بهخودی خود،یک تصویرانتزاعی است. از این رو در شکلگیری اثر،گاه اتفاق میافتدکه طراح براساس این منطق ناگزیراست به تصرفاتی درترکیب و مفردات خط در ضخامت و اندازه و...دست بزند که شاید درمنطق خوشنویسی[با تعریف جاافتاده سنتی]جایگاهی نداشته باشد یا حتی نادرست قلمداد شود!
با این سخن، نوآوری در نشانگان نوشتاری جایز است؟
در کار با عناصر نوشتاری لزوما نوآوری به معنای ایجاد تغییرهای بنیادین نیست یا فقط ابداع فرمهای جدید و بدون سابقه قبلی بهشمار نمیرود. زیرا گاهی ترکیبی جدید از همان عناصر آشنا و مورد استفاده یا حتی تلفیقکردن و پیوند عناصر مرتبط میتواند فضایی جدید خلق کند. البته این تغییرات به هیچ عنوان به نیت تفنن وسرگرمی یابرخاسته از حس تنوعطلبی نیست و نباید باشد. تمامی این تلاشها گسترش ظرفیتهای جدیدی در حروف و الفباست و تقویت ظرفیتهای تصویری نوشتار را رقم میزند.
هنر همگرا با حماسه و شهادت
کار کتیبه همرزمان حسین علیهالسلام با نگارش اسامی به خط ثلث تحریری و ترکیب فشرده، بافت منسجم، جایگیری اندیشیده و فکر شده با رنگآمیزی هماهنگ و همگرا با حماسه و شهادت،طرحریزی شد و دربازهای چهارروزه به صورت دیجیتال در نرمافزارهای گرافیکی اجرا و در ابعاد۶در۱۱متر چاپ و در هیات متوسلین به حضرت علیاصغر(ع) نصب شد.