پذیرش بدون قید و شرط
فکر میکنید شما میتوانید هر ویژگی را که دوست دارید، داشته باشید. یک آدم قدرتمند که حق مظلومان را از ظالمان میگیرد، یک آدم با ارتباطگیری قوی که میتواند با هرکس که میخواهد دوست شود یا حتی یک آدم تنها که درگیر یک خانواده سمی با مشکلات ریز و درشت شده است. خیلی هیجانانگیز است. نه؟ این قابلیت دقیقا همان چیزی است که در دیتهای مجازی به ما داده میشود. یعنی شما در معرض یک آدمی قرار میگیرید که از شما هیچ چیز نمیداند و صرفا با توصیف خودتان از خودتان قرار است شما را بشناسد. این فرصت باعث میشود که آدمها رها از واقعیت و بدون در نظر گرفتن بافت شما را مورد قضاوت قرار دهند. این مسأله هم میتواند یک فرصت و یک تهدید بزرگ باشد. فرصت (به شرط صداقت) این است که شما میتوانید طرف مقابل را بدون هیچ زاویهای شناخته و در مورد رابطه با آن آدم تصمیم بگیرید. نکته منفی این است که شما بدون پیشآگهی و وجود داشتن بافت ارتباطی واقعی درگیر یک نگاه مجازی میشوید و فرد مقابل میتواند مصداق بارزی برای گندمنمای جو فروش باشد.
رفتارهای اعتیادی
نقطه آغاز همه اعتیادها از یک هیجان شروع میشود. حال این اعتیاد میتواند از در رفتن خستگی با چایی بعد از ناهار گرفته تا اوج گرفتن با ماریجوانا و احساس خوابآلودگی بعد از مصرف زولپیدم باشد. هیجانهای ما در مسیر آزاد شدن یکسری از ناقلهای عصبی ایجاد میشوند. قرار نیست برای آزاد شدن این محرک یا مهارکنندههای عصبی، حتما یک ماده مصرف کرد؛ بلکه برخی از رفتارها نیز میتوانند باعث آزاد شدن این ناقلها شوند. ملاقات آدمهای جدید و توانایی در پذیرفتن یا رد کردن آنها باعث آزادسازی ناقلهای عصبی و در نهایت ایجاد حس لذت و سرخوشی میشود. بعد از مدتی که این ناقلهای عصبی دائم آزاد شدند بدن ما فکر میکند که یک جای کار میلنگد و در نهایت با تخریب گیرندههای عصبی از جذب بیش از حد آنها جلوگیری میکند، بنابراین ما برای این که از آن فعالیت لذت ببریم باید آن فعالیت را به صورت شدیدتر و همراه با بسامد بیشتری انجام دهیم. در نهایت وقتی که به خودمان میآییم، میبینم یک جای کار این فضا و این آدمها برای ما منبع انرژی و دوپامینی شدند که به ما انرژی میدهند.
این من نیستم
یکی از مسائلی که در مورد فضای مجازی و بهخصوص فضاهای تصویر محور مورد بررسی است؛ بحث مربوط به عزتنفس و اعتماد بهنفس در افراد است. عموما در صفحههای مجازی کیفیت یک کاربر به میزان دنبالشونده و پسندیدهشدن و نظراتی است که میگیرد. از طرفی دنیا مجازی و افراد درون آن با واقعیت کیفیت و کمیتهای متفاوتی دارند. شما هیچوقت از آنجا که ماشینتان خراب شدهاست و همه عصبی هستند عکس نمیگیرند و آن را به اشترا ک نمیگذارید. در نهایت معیار شما برای قضاوت زندگی خودتان با دیگران بهخصوص در رابطه با ظاهر، عکس و زندگی مجازی فرد میشود. این مسأله و از سمتی استانداردهای سفت و سخت که گاه وابسته به ژن و محیط زندگی (رنگ پوست، مو و...) در فضای رسانهای و فضای مجازی، باعث میشود که تصویر فرد از خودش و جایگاه او بههم ریخته و او را درگیر خطاهای شناختی مکرری میکند.
طرد شدگی
عموما وقتی افراد با درماندگی دست و پنجه نرم میکنند، آزاردهندهترین حس خود را طرد شدگی میدانند. این مسأله که من به قدر کافی برای برقراری ارتباط با دیگران و دریافت احساس دوست داشته شدن و ارزشمند بودن خوب نیستم؛ انرژی روانی زیادی از فرد میگیرد و در نهایت باعث رفتارهایی میشود که خود باعث تشدید میزان درماندگی و طرد شدگی در فرد میشود. طرد شدگی و درماندگی وقتی نمود بیشتری پیدا میکند که شما در معرض جمعیت بیشتری قرار گرفته باشید. همین مسأله باعث میشود که وقتی شما بعد از مدتی تعداد کمی دنبالکننده یا درخواست برای ملاقات داشتهاید و در ناخودآگاه خود میدانید که نمایه شما توسط افراد بیشتری دیده شدهاست.
درگیر این مسأله میشوید که طرد شدهاید. عموما طرد شدگی در مراحل اولیه باعث ایجاد تغییرات در ظاهر و رفتارهای ابتدایی شده و بعد از آن فرد را درگیر احساس درماندگی و افسرده خویی میکند.
آدمهای مناسبتر
از مزیتهای شبکههای مجازی و قرارهای مجازی بحث آشنا شدن با آدمهایی است که بیشتر شبیه ما هستند. نمایههای شبکه مجازی و انتخاب کردن ویژ گی افرادی که دوست داریم با آنها ارتباط بگیریم به ما کمک میکند که انرژی کمتری برای آدمهای اشتباه صرف کنیم. از طرفی این شبکهها به ما اجازه میدهد که آدمهایی با دسترسی بیشتر و همراه با همپوشانیهای زمانی مناسبتر برای آشنا شدن انتخاب کنیم. ایجاد این فضا که نسبت به یک آدم آشنایی ابتدایی داشته باشید و بعد تصمیم به ملاقات او بگیرید، باعث میشود که افراد احساس راحتی بیشتری برای برقراری ارتباط با یکدیگر داشته باشند. کاهش فشارهای روانی ناشی از ارتباط اولیه از دیگر مزایای ملاقاتهای مجازی است. از پیدا کردن محیط مناسب برای ملاقات گرفته تا مسائلی مانند شروع صحبت و خطقرمزهای آن آدم مواردی هستند که فشار روانی ارتباط اولیه را کاهش میدهد.
تایید طلب شدن
رفتارهای اجتماعی و فردی انسانها در پی تشویق و تنبیههایی شکل میگیرد که از محیط اطراف خود دریافت میکند. برای همین است که میبینیم برخی از رفتارهای ناهنجار برای یک فرهنگ در فرهنگ دیگر هنجار یا برعکس است. این مسأله حتی در بزرگسالی ما هم شکل میگیرد و در نهایت فرهنگهای سازمانی یا قوانین اجتماعی را شکل میدهد، اما تایید یا ردهای اجتماعی با بالغتر شدن ما باید دچار دگردیسی شود. به این معنا که عالوه بر هنجارهای اجتماعی، مرز، عقاید و ارزشهای شخصی نیز باید در تغییر رفتارهای ما مؤثر باشد. وقتی در رابطه با فضایمجازی صحبت میکنیم میزان اهمیت تایید و ردهای موجود، آنقدر مهم میشود که حیات فرد وابسته به تایید شدن و نشدن است. همین مورد باعث میشود که برخی افراد مستعد درگیر مسألهای به نام» تایید طلب بودن بشوند. تایید طلب شدن باعث میشود که افراد درگیر یک چرخه معیوب شوند و از رشد و رسیدگی به خودشان بازبمانند و در نهایت از آن آدم، فردی درست شود که هیچ ویژگی شخصی ندارد.
تنوع بیشتر، ارزشمندی کمتر
قبل از ظهور شبکههای اجتماعی آدمها برای شناختن و برقراری ارتباط و مکالمه با یکدیگر باید بخشی از دنیای مشترک هم میبودند. به این معنا که من برای آشنا شدن با شما باید یک جزء مشترک در زندگی داشته باشم؛ یا باید با شما هممدرسهای باشم یا یک دوست مشترک داشته باشم یا با هم در یک محله زندگی کنیم. برای همین مسأله، دایره آدمهایی که میشناختیم و با آنها سلام و علیک داشتیم از یک عددی چندان بیشتر نمیشد. علاوه بر این مسأله آدمها برای ما جایگاههای متفاوت همراه با کیفیتهای متغیر داشتند. به این معنا که ما به صورت ناخواسته تصمیمی میگرفتیم که چه میزان به یک آدم نزدیک و تا چه مقدار اطلاعات از او بگیریم و به او بدهیم، اما در نهایت، این جایگاه هرچقدر هم که برای ما کمرنگ و پایین بود باز هم با حداقلی از ارزشها سنجیده میشد. در سالهای اخیر و با زیاد شدن شبکههای مجازی به مرور تعداد آدمهایی که با آنها ارتباط گرفتیم، بیشتر و بیشتر شد و در نهایت ارزش آدمها برای ما کمتر از قبل و میزان تاثیرگذاری آنها کمرنگتر شد. در نهایت امروزه ما به جایی رسیدیم که با آدمهایی در ارتباطیم که ارزشمندی چندانی ندارند و به راحتی جایگزین میشوند. در دیتهای مجازی نیز این مسأله قابل بررسی است. زیرا در هر لحظه میتوان فرد را جایگزین کرد و همچنین آدمهای زیادی وجود دارند که بتوان با آنها ارتباط گرفت؛ به نحوی میتوان گفت که مسأله عرضه و تقاضا در این مقوله هم مهم است.
روابط سطحی
احتمالا شما هم عمو و خالههایی دارید که در واقع هیچ نسبت خونی با شما ندارند، اما اینقدر به شما نزدیک شدهاند که آنها را مثل یک آدم خونی دوست دارید و با آنها احساس راحتی میکنید. این ارتباط و اینجور آدمها حاصل ارتباطهای عمیق و خرج کردن احساسات عمیقتر دو یا چند آدم هستند. عموم این رفاقتها از یک نقطه مشترک در زندگی شروع شده و بعد از آن همراه با چالش و بحرانهای متفاوتی ادامه داشته است. در نهایت هم آن آدمها تصمیم گرفتهاند که آن چالش و بحران را حل کنند، چون جایگزینهای چندانی وجود نداشته یا به این علت که آنقدر سر آن آدم چیزهای گرانقیمتی را هزینه کرده بودند که دلشان نمیآمد چشمشان را روی آدم ببندند. ایجاد ارتباطات سطحی با آدمهای متفاوت و متعددی که دلیلی برای ادامه ارتباط با آنها نداریم باعث میشود که از تجربه ارتباطات عمیقتر همراه با احساسات عمیقتر محروم شویم. محروم شدن از این احساسات شاید در ابتدا چندان مسأله مهمی به نظر نیاید، اما صرف انرژی روانی زیاد به جهت آشنایی جدید و راه اندازی مسیرهای عصبی در نهایت ما را از پا میاندازد. همچنین این احساسات عمیقتر نیازهایی از ما را برطرف میکند که حل و فصل نشدن آن نیازها باعث ایجاد کمبودهای روانشناختی میشود.
مدیریت اضطراب اجتماعی
یکی از اختلالات شایع در نوجوانان، بحث مربوط به اضطراب اجتماعی است. تعداد زیادی از نوجوانان در طول رشد فردی و اجتماعی خود به دالیل متفاوت، درگیر اضطراب اجتماعی شده و انزوا و گوشهگیری را تجربه میکنند. مالقات و آشناییهای مجازی میتواند به این افراد کمک کند تا بهتر اضطراب خود را مدیریت کنند و از انزوا و گوشهنشینی آنها جلوگیری کند. آشنایی و دوستیابی آنالین به علت روند تدریجی و آرامی که دارد باعث میشود که فرد بتواند بهتر خودش و اضطراب موجود در رابطه را مدیریت کند. وقتی که در رابطه فرد به تدریج پیشروی میکند و تا پیش از دیدار حضوری، فرد میتواند ارتباط با او را قطع کند، احساس آرامش و راحتی بیشتری میکند. همچنین روند تدریجی به فرد کمک میکند تا در رابطه با بیتجربه بودن در برقراری ارتباط و مردد بودن برای دوستی بهتر و با کنترل بیشتری تصمیم بگیرد. البته که امکان دارد این قرارهای مجازی و ارتباطهای بدون بافت و زمینه باعث شود که فرد درگیر مشکلات روانشناختی دیگری نیز بشود. به هر حال باید بپذیریم که کل فضای مجازی یک شمشیر دو لبه است که باید خیلی در رابطه با استفاده از آن مراقبت کنیم.