آغازی نو برای یک پایان
جمع‌بندی انتخابات چهاردهم

آغازی نو برای یک پایان

جام جم ضرورت مدیریت فقیهانه بر علم اصلاح را در رفتارهای نامزدهای انتخاباتی بررسی می‌کند

فرهنگ علمی؛ رویکرد انقلابی

در بازار گرم مبارزه انتخاباتی چه بسا گزاره‌هایی به عنوان حقیقت در میان مردم جا انداخته می‌شود و فرهنگ‌پردازی می‌گردد که ماهوا تحریف‌گر است.
در بازار گرم مبارزه انتخاباتی چه بسا گزاره‌هایی به عنوان حقیقت در میان مردم جا انداخته می‌شود و فرهنگ‌پردازی می‌گردد که ماهوا تحریف‌گر است.
کد خبر: ۱۴۶۲۲۸۲
نویسنده احمد میراحسان - نویسنده، شاعر و مستندساز

 بحث جدایی علم از ارزش‌های قرآنی و تفقه در اصلاح جامعه مسلمانان و تسلیم به راهنمایی بی‌تفقه مدعیات علم حدسی غرب در مدیریت علمی از جمله این تشریفات است که چه بسا مجتهدان رفرمیست گرفتار آن هستند و به سبب عدم دانش درباره نگرش الهی درباره علم بشری و علم مدرن و ماهیت غیرقطعی و بسیار دارای تنوع آن در یک رشته مثلا اقتصاد گرفتار توهمی می‌شوند که نظام مدرن می‌پراکند و در ستیز با ارزش‌های الهی آن را ترویج می‌کند. سوء‌تفاهم درباره علم و جهل نسبت به شناخت ماهیت ظنی علم و حدسی و ابطال‌پذیر بودن آن و امکان وجود مکتب‌های متضاد به اصطلاح علمی، ولو در یک رشته و  خصوصا در کشورهای پیرامونی چنان وسیع است که می‌توان گفت ابزار بزرگ شیطانی برای وادار کردن‌ مردم در تبعیت از غرب است.

فرهنگ دانش محوری انتزاعی نیست
در کشور ما نه تنها نولیبرال‌های تحصیلکرده دانشگاه‌های غرب و دانشگاه‌های داخلی بلکه امروز انبوه طلبه‌ها و حتی فضلا و مجتهدان روحانی تحت تاثیر غرب هم را در برمی‌گیرد. آنان نمی‌دانند دانشمندان‌ خنثی وجود ندارد بلکه دانشمندان گرایش ایدئولوژیک دارند. مثلا دانشمندان همسو با مبانی حزب‌های مختلف سوسیالیست و یا لیبرال با همه اختلافات درونی طراحی علمی‌شان در خدمت اهداف اساسی آن جریان هستند و این دانشمندان و مشاوران اساسا دیدگاهی بنیادین با دانشمندان رقیب دارند. حتی دو حزب کارگزار سرمایه‌سالاری متاخر در آمریکا مثل جمهوری‌خواهان و دمکرات‌ها طراحی دانش محورشان انتزاعی نیست و در خدمت اهداف اساسی حزب و همسو با آن است. در ایران  امروز عالمان نامدار حتی گاه مجتهدان متقی و مراجع عظیم‌الشان فاقد این درک از علم هستند و فکر می‌کنند علم رایج اقتضای و سیاست یک علم است و گناه انقلابیون آن است که از علم بهره نمی‌گیرند. البته ممکن است افرادی انقلابی باشند که در رشته‌های معین مثل اقتصاد یا سیاست و.... یا به طور کلی اصلا فاقد هرگونه دانش مضبوط و روشمند باشند. اما اشتباه این جا نیست، بلکه آنجاست که نامزدهایی با نگرش رفرمیستی برای تخریب توانایی‌های منحصر به فرد جریان و نامزدهای رقیب در برخورد حسدآمیز نسبت به کسانی هم که کار علمی طولانی در خصوص مشکلات اساسی ایران انجام داده و دارای نظر تخصصی هستند از شبه استدلال و کلام عوام‌فریبانه‌ای علیه آنان سود می‌جویند ‌و می‌گویند من توهم تخصص در همه امور را ندارم و از کارشناسان استفاده می‌کنم و فریب‌آمیزتر سخن افراد همسو با اینان است که می‌گویند فلان نامزد برای مدیریت علمی به میدان آمده است و وانمود می‌کنند مدیریت علمی و علم تنها در نگرش آن‌ها و بنا به فهمی که در اداره غربگرایانه‌ی ایران دارند و با نهادهای قدرت سرمایه‌داری جهانی و بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول هم سو و فرمان‌پذیر از راه‌حل‌های ویرانگر سرمایه بین‌المللی است معنا می‌یابد و نمی‌پرسند اگر این راه تسلیم به نظام فرعونی قدرت راه نجات و پیشرفت تحول علمی و تکنولوژیک و تولیدی و شک غایی اقتصادی و تشکیل نظامی سالم و عادلانه بود، خوب پیش از هرکس باید رژیم ویتنام جنوبی و رژیم پینوشه و رژیم ترکیه و پاکستان و رژیم‌های دموکراسی جعلی و در حقیقت دیکتاتوری‌های دست‌نشانده‌ی آمریکا در حیاط خلوت شیطان بزرگ یعنی آمریکای لاتین و نیز آفریقا، مصر بزرگ و اردن و..... که همه گوش به فرمان کارشناسان بین‌المللی هستند که در اصل کارگزاران سازندگی و اصلاح به شیوه غربی بوده‌اند و در نهادهای جهانی ماُموریت دارند، موفق به پیشرفت و حل بحران‌های خود می‌شدند.

استدلال علمی، براهین منطقی و حکمت ژرفی
این نامزدها و افراد، خود می‌دانند چنین ادعایی یک دروغ و نشان عدم صداقت برای پوشاندن وجه نئولیبرالیستی تفکر رفرمیستی‌شان است. زیرا علوم انسانی غیر معصوم ظنی و دارای اختلافات جدی است و علم همان یک نظریه و یک مکتب نیست که اینان آن را علمی می‌دانند. بلکه دو پروفسور  اقتصاد، دو جامعه‌شناس، انسان‌شناس، روانشناس، زبان‌شناس و دانشمند و نظریه‌پرداز علوم تربیتی و سیاست بین‌الملل و ارتباطات اجتماعی و ...... هر دو در سطح پروفسور می‌توانند با هم اختلاف بنیادین و اصولی و مکتبی یا  در خصوص راه‌حل یک بحران اجتماعی مربوط به موضوع دانش خود داشته باشند که تحت تاُثیر ایدئولوژی و نگرش بنیادین یا ماموریت‌شان است. پس مطلقا دعوا بر سر علم نیست، بلکه بر سر نگرش حاکم بر علم و هدایتگر آن است. علم فقط آن علم نیست که نگرش رفرمیستی غربگرا یا نگرش نولیبرالیستی و یا جهان‌نگری مارکسیستی و اقتصاد تمرکزگرا بر آن تکیه می‌کند. باید استدلال علمی رقیب را با استدلال علمی پاسخ گفت و دید کدام  نگرش  مدلل‌تر است و براهین منطقی و پژوهیده و تعقل و حکمت ژرفی را عرضه می‌کند و با باورها و منافع و حقیقت و نیازها و اهداف ما هماهنگ و با مبانی حیات ما همخوانی است. پس فریب جملاتی را نخوریم که از بنیاد بر جهل استوار است و فریب و تحت نام علم با علم مخالفت می‌ورزد. 

تکرار کورکورانه و ضرورت‌های حیاتی ملت ایران
مگر دو پروفسور و متخصص روابط بین‌الملل یا جهانی‌سازی یا اقتصاد کلان و برنامه‌ریزی و اقتصاد سیاسی در دانشگاه هاروارد یا ییل که دو راه‌حل و تفسیر مختلف ارائه می‌دهند هردو مدعی علم نیستند؟ مگر علمای در خدمت سازمان جهانی سرمایه‌سالاری بین‌المللی و ماموران پروژه‌های ترومن و ما بعد دانشمند نبودند؟ پس بجای تکرار کورکورانه سخن دیگران ببینیم با ضرورت‌های حیاتی جهاد ملت ایران برای استقلال و آزادی از سلطه قدرت جهانی ظالم و عدالت و پیشرفت و بنا به تجربه هولناک و زیسته جهانی در  تن دادن به دستورالعمل‌های قدرت‌های سلطه‌گر و بنا به منافع ملی ما چه راهی درست است و با علم آن راه را هموار کنیم و فریب علم علم کردن بی‌سوادانه و سطحی افرادی که در قلمرو شناخت حدسی فلسفه علم و ماهیت علم جاهل‌اند نخوریم. چون ‌یک عالم در قلمرو فوق تخصص فیزیک یا جراحی مغز مطلقا به معنای عالم در شناخت فلسفه علم و ماهیت علم و رویکردهای گوناگون علمی و روش‌های علمی و مفهوم ابطال‌پذیری علم و حدسی بودن علم خصوصا در قلمرو علوم انسانی و اجتماعی نظیر اقتصاد و سیاست و امور مورد نیاز سلطه جهانی و جهانی‌سازی سرمایه‌سالاری وحشی بین‌المللی به نفع غارت جهانی‌اش نیست. در کشورهای پیرامونی افراد خودباخته مدرن و غربگرا و شرق‌گرا از این فهم ناقص ازعلم سوءاستفاده می‌کنند تا بی‌عدالتی جهانی نولیبرالیستی یا دیکتاتوری دولتی را توجیه کنند و در ایران رفرمیسم خودباخته دچار این وهم پراکنی در خصوص علم است .  

حاکمیت فقه اکبر بر علوم انسانی
مردم ایران باید بدانند اسلام دانایی‌های بنیادین دارد که به بهانه علم ظنی مدرن و ادعای عوام‌فریبانه علم مطلق، نمی‌توان آن را کنار نهاد و نسبت به توهم علمی بودن تفکر ضد اخلاقی و سودمحور نولیبرالیسم تسلیم شد و با علم علم کردن از هدایت قرآن و عترت در عمل فرار کرد و حتی در لباس اجتهاد از لیبرالیسم غرب‌گرا و فریب علم‌وارگی نگرش‌شان دفاع نمود. اگر این حاکمیت فقه اکبر بر علوم انسانی نباشد و مدیریت فقهی فریب ادعای مدیریت علمی نولیبرال یا سوسیالیستی را بخورند و ندانند در جهان مدرن‌ یک علم وجود ندارد چون کارشناسان عالم یا به اسلام و تقدم اصول و ارزش‌های قطعی الهی بر دعاوی علم ظنی ایمان دارند و اهمیت حکمرانی فقه و بر تفقه در مدیریت اجتماعی و سیاسی باور دارند و بر جدایی یقینی از پذیرش آزادی ظلم و سیطره پایبندند و بر  ضرورت رهایی از  راه‌حل های مدعی علم اما مغایر با اصول اسلام و بردگی آور و مغایر اصل عدالت و یا استقلال مسلمین ایمان آورده‌اند و آزادی از قید سلطه کفر که مروج حذف اراده و اختیار مردم مسلمان است و نفی  نگرش تسلیم‌طلبانه و.... برایشان ارزش حتمی دارد یا نه به تفقه در هدایت قرآن و عترت اهمیت نمی‌دهند و با ساده لوحی ادعای علم مطلق بودن نهادهای علمی قدرت جهانی و دانشمندان در خدمت نظم مدرن را می‌پذیرند و دنبال تفکر رفرمیست‌های مسحور علم مدرن می‌روند که در این صورت نتایج دردناک سلطه‌پذیری درمان‌ناپذیر رخ خواهد داد و تارو پود جامعه اسلامی را برده دشمن اسلام خواهد کرد.

سفسطه بزرگ در برابر نگرش انقلابی
یک سفسطه بزرگ در اینجا رخ می‌دهد و آن این است که گویی نگرش انقلابی رشد مستقل از نظام سلطه و ضرورت تفقه قرآنی حاکم بر مدعیات علمی، همان مخالف با علم است. اصلا چنین نیست. پرورش عالم اقتصاد، سیاست، جامعه‌شناس، روانشناس و انسان‌شناس که عالم به حقایق و رهنمود و تفقه باشد یا تحت نظارت فقیه دانش و پژوهش خود را به سود استقلال اسلامی پیش ببرد  هرگز نافی استفاده از علم در تمام جهان نیست. بلکه مخالف علمی است که ابزار سلطه و سودگرایی ظالمانه و ضد دینی و عدالت اسلامی است. علمی که در خدمت نظام و قدرت جهانی غرب و شرق و ضد اسلام است. مسلما ما دارای علم مطلق خداوند و معصوم‌ علیهم‌السلام نیستم؛ اما میراث آگاهی و دانایی بر آن و عترت و فقه اکبر نزد علمای دین که از ارزش‌های اسلام دفاع و حلال و حرام را در راه‌حل‌ها با علم فقیهانه متعین می‌سازند، کاملا ما را از علم سلطه‌پذیر و سلطه‌گر و کافرانه و استثماری و عدالت‌ستیز آزادی می‌بخشد و دوگانه دروغین علم و ارزش و علم و انقلاب و تحول‌طلبی اسلامی و انقلاب دینی را طرد می‌کند و راهنمای عادی جامعه سالم است که در مسیر تکالیف عصر غیبت از تصرف کفر و ظلم قدرت‌های جائز اقتصاد و سیاست و فرهنگ مسلمانان را می‌کوشد از تصرف کفر در امان نگاه دارد و از تمام علوم جهان آزادانه در راه پیشرفت مستقل و رها از انحطاط غرب و  شرق مدرن و سرمایه‌سالار  بهره ببرد. این راه‌عقلایی و اسلامی ربطی به جهل کسانی ندارد که با نقاب انقلابی‌گری دروغین  دارای تفکر متحجر و با قدرت‌طلبانه‌ای هستند تا آنان را حاکم‌ نگاه دارد و با علم سازی و در اصل ستیز با تفقه، مقام غاصبانه‌شان را پاس می‌دارند. مومن متقی و دارای تزکیه روحی و خرد مسلما از علم و تخصص علیه جهل بهره وافر و حتمی می‌برد. این را بیاد داشته باشیم و فریب مخالفت تحت نام علم بامدیریت مبتنی بر تفقه قرآنی و عترت را نخوریم. والسلام.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها