هیس هیچی نیس!

پشت‌چهره‌های به‌ظاهرگمنام‌شان چندین‌سال سابقه کارخاک می‌خورد.هرکدام یک دفترچند صدبرگ تجربه هستنددرحوزه خودشان وردیف نشسته‌اندروبه‌روی بچه‌های تحریریه.
کد خبر: ۱۴۵۹۸۵۹
نویسنده زهرا قربانی - دبیر نوجوانه
 
حمیدرضا عطارد را با برنامه ماه رمضانی «‌سر سفره خدا» می‌شناسم. همان برنامه‌ای که دم سحر در شبکه پویا پخش می‌شود و احسان مهدی و حامد مدرس اجرایش می‌کنند. مجید بخشایش، راوی و نویسنده هیس هیچی نیس، است که تا آخر گفت‌وگو توی گلوم ماند بگویم با عینک گرد خیلی چهره‌شان عوض می‌شود و با فریم مستطیل و خلق آرامش اصلا نشناختمش.حسین حقانی کارگردان سریال، مهدی برقعی عروسک‌گردان روباه و مجید امیری صداپیشه آن نشسته‌اند منتظر اولین سوال.

این کار چگونه شکل گرفته است، به سفارش مجموعه کتاب سرگذشت استعمار بوده یا یک پویش و فضای فکری باعث تولید این مجموعه شده است؟ 
عطارد می‌گوید: سازمان سینمایی سوره سابقه طولانی در حوزه کار‌های داستانی دارد. کار‌های نامدار ما در عرصه سینما در همین سازمان سینمایی شکل گرفته و دو سال است مرکز تولیدات کودک و نوجوان راه افتاده است. ما برای این سریال، نمونه‌های خارجی زیادی دیدیم و در نتیجه به برنامه‌ای با نام «تاریخ وحشتناک» برخوردیم که برگرفته از یک مجموعه کتابی است که در ایران هم خیلی از آن استقبال شد و نوجوان‌های زیادی آن را خوانده‌اند. تاریخ استعمار هم نمونه مشابهی از کتاب تاریخ وحشت است که برای اولین‌بار آقای میرکیانی‌ با اجرای قسمتی از تاریخ به صورت قصه، بازخورد خوبی از دانش‌آموزان می‌گیرند و بعد به این فکر می‌افتند که از این کار یک مجموعه‌ای تولید شود که این مجموعه در سوره مهر به چاپ رسید و استقبال شد. خلاصه بعد از چند هفته طرح تایید شد و بعد از شکل‌گیری نهایی ما وارد بخش نوشتاری شدیم. بعد از صحبت و گذشت چند ماه تلاش با دوستان نویسنده حوزه‌های فانتزی به این نتیجه رسیدیم که فرم اپیزود را انتخاب کنیم. ما از سازمان سینمایی سوره خواهش کردیم که محدوده کاری ما از تهران خارج شود تا از افرادی که در حوزه بازیگری استعداد زیادی دارند اما مجالی برای‌شان پیش نیامده استفاده شود، همین هم شد و عمده کار در قم و دیگر شهر‌های شمالی به ضبط رسید.
 
ما یک کلید‌واژه‌ای داریم به اسم گمشده، اولین چیزی که به ذهن خودم رسید این بود که به نظر ما قسمت‌هایی از تاریخ گم‌شده و اساسا سراغش نمی‌رویم و دیگران هم بازگو نمی‌کنند. انگار یک خلأ‌هایی در تاریخ وجود دارد که به گوش بچه‌ها نمی‌رسد، مجموعه هیس هیچی نیس چقدر به گمشده‌ها پرداخته؟
بخشایش:
 در واقع ما دنبال این هستیم از یک جایی برای مخاطب حرف بزنیم که حداقل در کتاب‌های تاریخ مدرسه درباره آن چیزی گفته نشده است. اسم مجموعه در ابتدا «ته دیگه تاریخ» بود. این شاید جواب شما را بهتر بدهد، ما دنبال آن قسمت خوشمزه تاریخ که گاهی می‌سوزد و تلخ می‌شود اما گاهی آن‌قدر شیرین است و دنبالش می‌گردیم، هستیم که در حقیقت تنها یک عده خاصی به آنجا می‌رسند. در واقع این که نوشته نشده یا تاریخ‌سازی شده باشد اشتباه است، هیچ تاریخ‌سازی‌ای در دنیا تا به حال وجود ندارد. تاریخ شفافیت و گسترش دارد اما ما دنبال آن نرفته‌ایم ‌و ‌مشکل این است که خوانده نمی‌شود و تحقیق هم نمی‌شود. غربی‌ها هم از بدی‌های تاریخی خودشان نوشته‌اند، ولی کسی حاضر به خواندنش نیست. تنبلی و مقداری پوشش رسانه‌ای باعث می‌شود که ما به سمتش نرویم. تاریخ‌نویسان همیشه هم برای دوست و هم برای دشمن نوشته‌اند.ما در سریال هیچ بخشی را نداریم که بگوییم تاریخ‌سازی شده و خود غربی‌ها به تک‌تک اینها اعتراف کردند.
 
چقدر از آثار مبتنی بر خود کتاب است‌؟ 
کتاب خلاصه‌ای از آن اتفاقات را دارد. ما گشته‌ایم و حواشی آن را هم پیدا کردیم.

آن را دراماتیزه نکرده‌اید؟
عطارد ادامه می‌دهد: مسلما چاشنی طنز نیاز به یک موقعیت‌یابی داشته که آن را ایجاد کردیم وگرنه در اصل اتفاق نه! در بعضی موقعیت‌ها هم در کنار شوخی‌های طنز حرف واقعی گفته می‌شد که آنجا یک تابلو بالا می‌آمد و می‌گفت این حرف واقعی است. بله، سفارش برای نوشتن در دوره‌های مختلف تاریخ بوده است. به علت این‌که رسانه‌ها در دست آدم‌های قدرتمند بوده بعضی از حرف‌ها پوشیده مانده است، طوری که ما وقتی خودمان محتوا را می‌خواندیم و می‌خواستیم به متن تبدیل کنیم، دوستان می‌گفتند واقعا این اتفاق افتاده؟ این سریال سعی دارد به مخاطب کدی بدهد تا او را به دل داستان مفصل تاریخ هدایت کند.
 
آقای حقانی کار نمایشی،اپیزود تاریخی انجام می‌دهید،محور اصلی راکجا گذاشتید؟در مواقع خودتان کدام بخش را پررنگ می‌بینید؟
این دغدغه اول ما هم بود، ما موقع خواندن متن بررسی می‌کردیم که این چه نمونه مشابهی دارد، از طرفی موضوع تاریخ بود و محتو‌ا تلخ بود و آن چیزی که در گذشته برای ما سابقه داشت این بود که زمانی که می‌خواهیم کار آیتمی بسازیم اگر سراغ ایده‌های جدی برویم بعید است که مخاطب بخواهد باقصه ما همراه شود و این لایه طنز را ما از دو جهت اضافه کردیم که تلخی مفهوم گرفته شود و فرم آیتمی جذاب باشد.
 
نقطه اتصالی بین محتوا و این جنس از مخاطب برقرار می‌شود؟ 
به نظر بنده تاریخ همیشه درحال تکراراست؛ مخاطب نوجوان اگردرتلنگر این که تاریخ درحال تکرار است قراربگیرد وبداند امکان این‌که چنین بلایی سر فرهنگ اوهم بیاید این ذهنیت راداردکه نقش مظلوم‌ را بازی نکند یاهراتفاقی افتاد باظالم همراهی نکند. 
 
استفاده از عروسک در برنامه لبه تیغ است که ممکن بود بگیرد یا نگیرد؛ آیا پذیرفتن ریسک این کار سخت بود‌؟ آیا امکان درآوردن کار با همان بازیگران نبود؟
مهدی برقعی:
 به نظر من باید به عروسک‌ها زمان داد که خودشان را به بیننده ثابت کنند و بشناسانند و این به فرصت نیاز دارد. مثلا عروسک‌گردانی بنده در خندوانه در روز‌های اول کار با اواخر کاملا متفاوت بود. این کارکردن عروسک و شکل‌گیری کلید‌واژه‌های آن است که ما نمی‌دانم اما می‌بینیم مخاطب دوستش دارد و بازخورد می‌دهد و می‌فهمیم باید تکرارش کنیم.
مجید امیری: ما قبلا دو تا عروسک مد نظر داشتیم که یکی کلاغ بود که بعد به این نتیجه رسیدیم که کلاغ نمی‌تواند راوی خوبی باشد و پیشنهاد دادند که یک آشپز باشد که با روباه دیالوگ می‌کند. استفاده از عروسک می‌تواند مانند لبه تیغ باشد و به دو عامل بستگی دارد؛ یک این‌که عروسک‌گردان حرفه‌ای و صدا‌پیشه مسلط می‌خواهد. خوبی این داستان این بود که بنده یک پیشینه ۲۰ساله در کار کودک داشتم و این خیلی به بنده کمک کرد.
 
سن مخاطب برنامه شما چقدر است و چه سن و سالی را درگیر می‌کند؟
به نظر من می‌تواند ازهفت ساله شروع شود تا بزرگسال، چون برای خودم و فرزندم که۱۲سالش است جذاب بود. برای مخاطب نوجوان تا بزرگسال هم جذابیت محتوای خود را دارد.
 
چقدر در کار پژوهشی و سردبیری، نوجوان‌ها نقش داشتند؟ 
عطارد:
 نکته شما خیلی نکته درستی است. محصول رسانه‌ای بایدمناسب با مخاطب،یک ارزیابی داشته باشد تامحصول نزدیک به میل و هدف و سلیقه او باشد. ما نمی‌توانستیم درزمان تالیف وپژوهش سراغ نوجوان برویم، دقیقا در اینجا ما نیاز به متخصص تاریخ داشتیم اما در تیم سردبیری مرکز تولیدات نوجوان، به بچه‌های در رده کودک و نوجوان متن می‌دادیم و می‌خواندند و اتفاقا واکنش‌ها و نظرات خیلی خوبی هم کسب کردیم اما ازبچه‌های نوجوانه می‌خواهیم نظرات‌شان را برای‌مان بفرستند تا فصل دوم را بهتربسازیم.
 
کار نوجوان پر از ریسک است؛ اصطلاحا نمی‌گیرد، تلویزیون نمی‌بینند و خرج ساختش در‌نمی‌آید و اتفاقا خیلی هم پرهزینه است. پس چرا سراغ این حوزه رفته‌اید و قرار است باز هم در این حوزه کارتان را ادامه بدهید؟
عطارد:
 من در سال۸۱ مجری نیمرخ، قوی‌ترین برنامه در حوزه نوجوان بودم واگر الان نگاه کنید فرم برنامه‌سازی ما متاثر از فرم و تکنیک و جسارت آن موقع است و از قلب آن تیم مجری‌ها،کارگردان‌ها و بازیگران خوبی به‌جا مانده‌اند. ما آن زمان‌ها فعالیت‌های زیادی در حوزه نوجوان در قالب فیلم و نمایش عروسکی و...داشتیم و آن روز‌های پرطمطراق کجا و خشکسالی الان کجا. این در دنیا برعکس است. یعنی اصل هزینه‌ها و برنامه‌های پربیننده برای نوجوان ساخته می‌شود.این حوزه مغفول و مظلوم است و نگاه به کارکودک ونوجوان نگاهی سطح پایین ودم‌دستی است وکسی که می‌خواهد کار برای این حوزه کند عمدتا فکر می‌کند کار بی‌اهمیتی انجام می‌دهد و جالب است که ماتوقع داریم بچه‌های این دوره ما را بفهمند آن هم زمانی که خوراک فکری‌شان فیلم و سریال کره‌ای واساسا آن‌ور آبی است. اتفاقا اگرکارنوجوان خوب بسازیم وبرایش هزینه کنیم،خوب فروش می‌رود و استقبال می‌شود.هیس هیچی نیس و امثال کارهای حوزه نوجوان اگر استمرار داشته باشند می‌توانند مولد باشند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها