از ۳۵ عضو شورا، ۱۲ کشور به این قطعنامه رأی منفی، ۲ کشور رأی ممتنع و ۲ کشور رأی منفی دادهاند. کلیت این رأی بیانگر عدم اقناع بخش قابلتوجهی از اعضای شورای حکام در قبال سیاسیکاری پرهزینه غرب در تقابل مطلق با فعالیتهای هستهای کشورمان است. خبط هستهای بزرگ آمریکا و تروئیکای اروپایی در دو بعد متنی و فرامتنی قابل بررسی است.
در بعد حقوقی و متنی، گنجاندن مطالبات کلی که آن نیز ناظر بر کاهش تعهدات ایران وفق مفاد ۲۶ و ۳۶ برجام بوده در ذیل یک قطعنامه توجیهی ندارد. این قطعنامه از ایران میخواهد که برای رفع نگرانیهای آژانس «فورا» با بازرسان همکاری کند و به ابهامهای موجود درباره برنامههستهایاش پاسخ «قانع کننده» دهد. گویا رافائل گروسی تعهدات خود در سفر به ایران را برای چندمین بار زیر پاگذاشته و این بار نیز به مثابه مهره بیاراده غرب، وارد بازی با ایران شده است. بهتر است مدیرکل آژانس، آمریکا و تروئیکای اروپایی بدانند که ایران پاسخ این اقدام را با صبر راهبردی نخواهد داد.
در بعد فرامتنی، غرب در حال هدایت استراتژی مخرب مشترک دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا مبنی بر اعمال فشار همهجانبه علیه تهران است. رمزگشایی از این استراتژی چندان دشوار نیست.
آمریکا ساعاتی پیش از رأیگیری با حمایت از این پیشنویس اعلام کرد که این قطعنامه باید بخشی از یک استراتژی گستردهتر در قبال برنامه اتمی ایران باشد! این استراتژی گستردهتر همان سیاست مهار همهجانبه ایران است که البته در بطن استراتژی مقاومت فعال به آن پاسخ خواهیم داد. سناریوی طراحیشده از سوی غرب و آژانس قطعا به نقطه پایان مدنظر آنها ختم نخواهد شد. محاسبه عواقب و هزینههای راهبردی و حتی تاکتیکی این اقدام به مراتب بیشتر از حد تصور دشمنان ایران خواهد بود.