او اگرچه اصالتا مجارستانی است اما بعد از ازدواج با زندهیاد خسرو سینایی، کارگردان شهیر ایرانی به کشورمان آمد و تا امروز با خلق آثار متعدد به برگزاری نمایشگاههای مختلفی پرداخته است. شاخصه آثار گیزلا، تاثیر فرهنگی است که از تمدن ایرانی گرفته و آثارش رنگوبوی تمدن ایران دارد. «فال حافظ» جدیدترین مجموعه آثار این هنرمند است که با درونمایه سنت فالگیری از دیوان حافظ خلق شده و در گالری «ویستا» پیش روی مخاطبان قرار گرفته است. این هنرمند که میگوید کتاب «هزارویک شب» او را به ایران آورد، اولین تجربه حضور در شیراز و آشنایی با این شهر بهویژه حافظ را روی بوم نقاشی آورده است؛ به همین بهانه با این هنرمند درباره این نمایشگاه به گفتوگو نشستهایم.
درست است که سالها از سکونت شما در ایران میگذرد، ولی با توجه به اینکه زادگاه شما اقلیم و سرزمین دیگری بوده است، چقدر در این سالها سعی کردهاید از فرهنگ ایران در نقاشیهایتان تاثیر بگیرید؟
خیلی زیاد! بهطوری که فکر میکنم این نمایشگاه نمونه بارزی در این زمینه بهشمارمیرود و نشان میدهد که من چقدر به فرهنگ و هنر ایرانزمین توجه داشتهام. در واقع سرچشمه تمام مفاهیمی که در خلق آثارم از آنها بهره گرفتهام، فرهنگ و تمدن ایران بوده است.
ایده نقاشیهای مجموعه فال حافظ چطور شکل گرفت؟
بعد از آنکه با اشعار حافظ آشنا شدم و شعر او را دارای رمزورازهای بیشمار دیدم، تصمیم گرفتم مجموعهای با این تم کار کنم. اشعار حافظ چندلایه است و به نظرم او یکی از اولین سمبولیستهای دنیا بهشمار میرود. بهطوری که وقتی فرانسویها سمبولیسم را کشف کردند، حافظ خیلی زودتر از آنها، چهره شاخصی در این زمینه بود.
ما در این نمایشگاه در کنار تابلوهای شما، با یک اثر ویدئوآرت مواجه هستیم که از یک چراغ جادو دود خارج میشود و این دود بخشی از چهره حافظ را تشکیل میدهد. اگر ممکن است درباره این اثر بیشتر توضیح دهید.
بله، این ویدئوآرت کاری از آیین کامرانی، هنرجوی رشته نقاشی و فرزند آقای بهنام کامرانی، هنرمند نقاش و کیوریتور این نمایشگاه است که بر اساس یکی از تابلوهای این نمایشگاه است و دلم میخواست آن را در کنار آثارم به نمایش بگذارم. اشعار حافظ برای من همیشه اعجابانگیز و خارقالعاده بوده است. نهفقط من که فکر میکنم تمام کسانی که به شعر او علاقه دارند، با خواندن اشعارش مسحور میشوند. در این اثر هم به جادوییبودن شعر او اشاره شده است. من در کودکی با اثر هزارویک شب آشنا شدم و حکایتهای این کتاب خیلی توجه مرا جلب کرد. بعدها که ازدواج کردم و به ایران آمدم و با اشعار حافظ آشنا شدم، متوجه شدم تمام ادبیات کهن ایران، بهخصوص دیوان حافظ ویژگی جادوییبودن را دارند. حافظ تنها شاعری است که میتوان با شعر او فال گرفت و از شعرش برداشتهای مختلف کرد، برای همین ایده چراغ جادو به ذهنم رسید. مسأله دیگر، عنصر امیدواری است که همیشه در اشعار حافظ وجود داشته است. او به پند و نصیحت میپردازد اما در انتهای هرکدام از غزلهایش، روزنهای باقی میگذارد تا مخاطب ناامیدانه شعر او را ترک نکند. تفاوت شعر حافظ با دیگر شاعران ایرانی این است که اشعارش یأسآلود نیستند. او در عین اینکه حرف خود را میزند و تلخیها و ناملایمات زندگی را میگوید اما خواننده شعر خود را ناامید هم نمیکند.
شما از جمله هنرمندانی هستید که پس از آشنایی با هنر و تمدن ایرانی در آثارتان به این موضوع توجه نشان دادهاید و در هرکدام از آثارتان به نوگرایی پرداختهاید؛ چندان که در فال حافظ هم ما چه از منظر تکنیک و چه درونمایه، با مجموعهای منحصربهفرد مواجه هستیم.
اساسا تلاش من در نقاشی این بوده که در عین اینکه به فرهنگ و سنتهای اصیل ایرانی توجه داشته باشم، بتوانم به مدد این موضوعات، حرف امروزی بزنم. البته درباره موضوعات کارهایم هیچوقت پیشاندیشی نکردهام، هرکدام از این مفاهیم خودبهخود به ذهنم خطور کرده و من سعی کردهام آنها را روی بوم منعکس کنم. معتقدم هنرمند باید به شیوه و تکنیکهای جدید به خلق اثر بپردازد. خوشبختانه در دوره فعلی، با تنوع تکنیک در هنر مواجه هستیم و چه بهتر که پیادهکردن این تکنیکها با مفهوم توأم باشد.
برای تکمیل این مجموعه چند فال حافظ خریدید؟
میتوانم بگویم خانهام پر از فالهایی است که در این سالها از کودکان فالفروش سر چهارراهها خریدهام. مهمترین مسأله برای من حس عاطفی بوده که در جریان خرید فال به فرد منتقل میشود؛ اینکه کودکی برای گذران معاش فال حافظ میفروشد و کسی که به او پول میدهد و فال را میخرد، میتواند با خواندن شعر حافظ یا بهتر بگویم فال خود به زندگی امیدوار شود.
با این حال مهمترین مولفه شعر حافظ که بر نقاشیهای شما تاثیر زیادی داشته، چه بوده است؟
من از ۵۶ سال پیش که به ایران آمدم، به بزرگبودن و مهمبودن حافظ آگاه شدم. گرچه در سالهای ابتدایی ورودم به ایران، فقط از راه ترجمه مجاری و آلمانی میتوانستم به اشعارش دسترسی پیدا کنم اما هرچه زمان گذشت، با کمک دوستان و اطرافیان بیشتر به عظمت شعر او پی بردم. فکر میکنم تفاوت اصلی شعر حافظ با دیگر شاعران در این است که میشود با غزلهایش فال گرفت. حافظ در هرکدام از اشعار خود، واقعیت دنیا، انسان و دورههای تاریخی را به شکل بیپروا بیان میکند و من خوشحالم که توانستهام عظمت و لطافت اشعار او را بشناسم و هویتش را درک کنم. البته بر این باورم که بر خلاف دیگر شاعران مانند مولانا و خیام، شعر حافظ برای مخاطبان خارجی ترجمهناپذیر است، ولی من این شانس را داشتم که توانستم به زبان اصلی اشعار او را بخوانم. من در ۲۲سالگی به ایران آمدم و اکنون سن من نزدیک به ۸۰ سال است. در این سالها فرصتی فراهم شد تا با شعر حافظ بیشتر مانوس و همنشین شوم. البته معتقدم که مفاخر جهان فقط متعلق به یک کشور نیستند، همانطور که حافظ هم فقط به ایران تعلق ندارد و متعلق به تمام جهان است. اساسا هنرمندی بودهام که در تمام دورههای کاریام به جنبههای زندگی روزمره و زیباییهای هنر و ادبیات ایران توجه زیادی داشتهام، بهطوری که ردپای این مضامین در آثار من به چشم میخورد. از اینها گذشته، سفر من به شیراز در سالها پیش، نقش مهمی در شناخت من نسبت به حافظ داشت و هیچوقت خاطره اولین سفرم به شیراز را فراموش نمیکنم. در این مجموعه تلاش کردهام گیاهان، گلها، پرندگان، موجودات اساطیری، فرشتگان و عشاق را در کنار فالهایی که در این سالها از کودکان فالفروش خریدهام، نقاشی کنم. در واقع سعیام بر این بوده که زوایایی از ادبیات ایران را به شکل فشرده روی بوم بیاورم و در این مسیر از ترکیببندیهای نقاشی سنتی ایرانی به شکل جدیدی بهره بگیرم و یک فضای رها و درعینحال چندوجهی خلق کنم؛ فضایی که به شکل کولاژ کنار هم چیده شده و به شکل جدیدی ادبیات و نقاشی را به هم پیوند میدهد، مثل اشعار حافظ که فضای سهل و ممتنع دارد.
پس میتوان نتیجه گرفت که شیوه کار شما در نقاشی این بوده که سعی کردهاید ملهم از نقاشی سنتی ایران اثری نو و مدرن خلق کنید؟
همینطور است! دوست دارم نقاشیهایی بکشم که بیانگر هنر ایران و جریان هنر معاصر جهان باشد. همانطور که همیشه به همین منوال کار کردهام. در واقع همیشه بر این باورم که با سنتها میشود حرف امروزی زد.
چشمانداز هنر معاصر ایران
نقاشی ایرانی در این سالها مسیر خوبی را طی کرده است. ضمن اینکه هنر ما در حال حاضر نزد جهانیان شناخته شده و آثار هنرمندان ایرانی در عرصههای بینالمللی این نکته را اثبات میکند که توانستیم در این زمینه موفق شویم. البته نمیتوان درباره کارنامه هنر معاصر، امروز به جمعبندی دقیقی رسید. شاید ۷۰ سال دیگر نسلهای بعد از ما به قضاوت درستتری در این زمینه بپردازند. چندان که همیشه در طول تاریخ هنر اینطور بوده و آثاری که ارائه شده، توسط آیندگان مورد تحلیل و نقد قرار گرفتهاند.
نگاهی به آثار هنرمندان ایران در بیینال ونیز
برای فلسطین
بهمن لواسانی - گروه فرهنگ و هنر: این روزها آثاری از هنرمندان ایرانی در شصتمین بیینال هنر ونیز با رویکردی به موضوع فلسطین و کودکان غزه پیش روی مخاطبان قرار گرفته است.
روزهای روشن
کاظم چلیپا که همواره در آثارش نور امید و رسیدن به فردای بهتر را نوید میدهد، در اثری که در ونیز ارائه داد با ترسیم فضایی سوخته از بمبارانهای رژیم صهیونیستی و کشتهشدن کودکان فلسطینی زیر آوار خانهها، نوری روشن در پسزمینه ارائه کرده که نوید به ثمر نشستن این خونهای پاک به زمین ریخته است. حضور کودکی که با پرچم فلسطین از روی این آوارها میگذرد و به سمت نور میرود نیز به بیانگری این اثر افزوده است.
آغوش مریم(س)
مصطفی گودرزی که همواره در بیان تصویری خود توجه به رنگهای ایرانی را برای بیانگری انتخاب میکند، اثری در این نمایشگاه ارائه داده که ارجاعی به نقاشی مذهبی مسیحی است. او همچون هنرمندان کلاسیک غرب در اثرش مادر و کودکی ارائه کرده که از لحاظ کمپوزیسیون «پیهتا» فرهنگ مسیحی و اندوه مریم مقدس بر پیکر عیسی را تداعی میکند. ارجاع به پیهتا که جایگاه مهمی در فرهنگ مسیحی دارد زبان بصری اثر گودرزی را جهانی کرده است.
پرنده کوچک آزادی
تابلوی نقاشی مرتضی اسدی که همچون دیگر آثار این هنرمند نگاهی مفهومی دارد، گسترهای از رنگهای گرم را از پایان اثر با فیگور پرندگان با نقطه بالا و اوج پرواز نشان میدهد تا در نهایت مخاطب با نغمهسرایی پرنده به پرچم فلسطین برسد. بهکارگیری اشکال هندسی تیز که در جای جای اثر دیده میشود، هشداری به پرگرفتن پرندگانی است که از آشیانه تا رسیدن به نقطه طلایی اثر آنها را تهدید میکند اما سرانجام به جایگاهی میرسد که پایان تمام رنجها و نغمهسرایی آزادی به شکل تمثیلی با پرچم فلسطین است.
چشمهای این کودکان
غلامعلی طاهری که تبحر خاصی در پرترهسازی دارد. در اثری که در بیینال ونیز به نمایش درآمده، تلاش کرده تا با پرتره کودکان فلسطینی اوج شقاوت رژیم صهیونیستی در غزه را به نمایش بگذارد. در این تابلو تانکها و سربازان فلسطینی در حالی ترسیم شدهاند که کودکان و زنان فلسطینی را به جلوی تابلو راندهاند و این هنرمند با پرترهسازی دقیق از چهره این کودکان که به مخاطب خود خیره شدهاند درد و رنجی را که متحمل میشوند به مخاطب منتقل میکند.
مادران شهیده
عبدالحمید قدیریان نیز در اثر خود با نگاهی تمثیلی به موضوع فلسطین و غزه، تابلو خود را به سه بخش تقسیم کرده است. در بخش زیرین این اثر مخاطب شاهد جنگ و آتش ناشی از جنایت رژیم صهیونیستی است اما در مرکز اثر، مادر شهیدهای را شاهد هستیم که فرشتهوار کودک شهید خود را تقدیم راه آزادی میکند و در بخش بالای اثر نیز جلوهای از بهشت را شاهد هستیم که فرشتگانی که نماد فلسطین را بر گردن دارند از کودکان راه فلسطین مراقبت میکنند.