این اقدام عاقلانه نشان داد که باکو قصد دارد با شناخت تمامیت ارضی جمهوری ارمنستان، کار نیمه تمام خود در جنگ چهل و چهار روزه را تکمیل کرده و با برآورده کردن آرزوی دیرینه مردم خود، قره باغ را به مام وطن برگرداند. از سوی دیگر تصمیم درست پاشینیان نخست وزیرارمنستان مبنی بر شناخت تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان نیز نه تنها موجب خاتمه یک جنگ بیهوده و ویرانگر در قفقاز شد بلکه احتمال منازعه در استان سیونیک را نیز منتفی کرد. پاشینیان صریحا اعلام کرد: «ایروان آماده به رسمیت شناختن تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان به مساحت ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع است که شامل قرهباغ هم میشود. من و رئیسجمهوری آذربایجان به توافق رسیدیم یا بهتر بگوییم به تفاهم رسیدیم که ارمنستان و آذربایجان تمامیت ارضی یکدیگر را به رسمیت بشناسند. قلمرو ارمنستان ۲۹۸۰۰ کیلومتر مربع و قلمرو آذربایجان ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع است.»
به رسمیت شناختن متقابل تمامیت ارضی دوکشور به معنای اعمال حاکمیت آذربایجان در قره باغ و اعمال حاکمیت ارمنستان در استان سیونیک و گذرگاه موسوم به زنگزور بود و مقدمه برقراری صلح در منطقه گردید. نگرانی بعدی ارمنستان، آینده وضعیت ارامنه در قره باغ بود که با توجه به اطمینان دادن رئیسجمهوری آذربایجان به ارامنه مبنی بر اینکه به عنوان بخشی از جامعه جمهوری آذربایجان از حقوق شهروندی برخوردار خواهند شد، نگرانی ارمنستان رفع شد.
اما دیگربازیگران منطقهای و خارج از منطقه، چندان از آزادی قره باغ خرسند نبودند. ترکیه دستیابی به صلح بین دو همسایه را در جهت منافع خود نمیدانست و کماکان مسیر مخالفت را دنبال میکرد. هدف ترکیه از تحریک آذربایجان و سنگ اندازی در مسیر صلح، فشار بر دولت ارمنستان برای استفاده از گذرگاه استان سیونیک بود. اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در دیدار جیحون بایرامف وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان گفت: «کریدور زنگزور باید بلافاصله باز شود.» بایرامف بی اعتنا به موضع ترکیه، در مقابل اظهارت طرف ترک سکوت کرد که این نشان از شناخت باکو نسبت به مواضع آنکارا داشت. دعوای ترکیه و ارمنستان بر سر قتل عام ارامنه، قدمت بیش از یکصدساله دارد و این موضوع باید بین این دوکشور حل شودو لذا عاقلانه بود که جمهوری آذربایجان منافع خود را قربانی منافع ترکیه نکند.
جناح غرب یعنی آمریکا و اتحادیه اروپا که فعال شدن در حوزه قفقاز را نه برای کمک به آذربایجان یا ارمنستان بلکه در چارچوب رقابت خود با روسیه میدانند نیز آزادسازی قره باغ را در جهت منافع خود تلقی نکردند. کشورهای غربی علاقمند هستند تا با تداوم درگیری در قفقاز بتوانند حضور خود در این منطقه و در کنار گوش روسیه را افزایش داده وموقعیت این کشور را تضعیف کنند. روسیه نیز کماکان تمایل داشت که در قفقاز بماند و لذا از اینکه با آزادی قره باغ، شاهد استقرار صلح در قفقاز جنوبی باشد، رضایت نداشت.
اما جمهوری اسلامی ایران برنده قطعی تحولات قفقاز در سال ۱۴۰۲ بود. موضع ایران در مناقشه قره باغ که از سوی مقام معظم رهبری نیز اعلام گردید، همواره مبتنی بر خاتمه جنگ، با حفظ تمامیت ارضی کشورهای آذربایجان و ارمنستان، تغییرناپذیری مرزهای بین المللی و تامین امنیت ارامنه بود. بر این اساس جمهوری اسلامی ایران، استان سیونیک را در حیطه تمامیت ارضی ارمنستان و قره باغ را در محدوده تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان میدانست و در عین مخالفت با تجزیه آذربایجان، خواهان حفظ امنیت ارمنیهای ساکن قره باغ بود.
در این برهه مهم، ایران توانست با دیپلماسی فعال، به عنوان یک بازیگر تاثیر گذار با اتکا به اصول منطقی خود، برای برقراری آتش بس بین دو همسایه و بازگرداندن صلح آمیز قره باغ به آذربایجان با تامین امنیت اقلیت ارمنی، ایفای نقش نماید. با آزادسازی قره باغ و شناسائی تمامیت ارضی آذربایجان و ارمنستان از سوی طرف مقابل، نظرات ایران تامین شد و این اتفاق، زمینهساز یک نشست منطقهای مهم، در قالب ۳+۳ شد. وزرای امور خارجه ایران، روسیه، ترکیه در کنار آذربایجان و ارمنستان در تهران گرد هم آمدند تا همکاریهای سازنده را جایگزین رقابتهای غیرسازنده نمایند.
طبیعی است که دوام صلح و آرامش در قفقاز جنوبی منوط به این است که سیاستمداران باکو و ایروان با کنارگذاشتن ادعاهای تاریخی به حل مشکلات باقی مانده از جمله تعیین خطوط مرزی بپردازند و مسیر همکاریهای بعدی را در جهت منافع مردم خود هموار نمایند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد