آب و فاضلاب در شعر فارسی

یکی از خصوصیات بارز ما ایرانی ها، این است که بشدت از شعر خوشمان می آید (که البته ربطی به شاعرش ندارد.
کد خبر: ۱۴۴۸۵۵

شاید از شاعرش خوشمان نیاید بنا به دلایلی!) در همین راستا از انواع اقدامات شاعرانه هم تا جا دارد استقبال می کنیم ، بخصوص اگر جشنواره شعر باشد و با سکه هم گره خورده باشد. چنان استعدادها شکوفا می شوند و از چند جا جوانه می زنند که بیا و تماشا کن. گل است که به گلستان شعر باریدن می گیرد.
نظم مسکوک:
بیا و بنشین کنار گل
بیا... یواش و بدون هل
بیا که یک کیسه سکه جات
سرش دوباره گشته شل!
خدا را شکر در این سالها، اکثر سازمان های مربوطه و غیرمربوطه نیز از برپایی یک چنین جشنواره هایی در راستای شعر و شاعری ، دفاع و استقبال کرده اند. فقط مانده بود شرکت آب و فاضلاب که همین روزها اقدام به برپایی یک جشنواره شعر کرده است: «آب در شعر ایران زمین.»
شرکت آب و فاضلاب استان تهران ، خوب موضوعی را برای جشنواره شعرش انتخاب کرده است. آب از قدیم الایام تا جدیدالایام در شعر فارسی جاری بوده است. شما شعر مولانا را نگاه کنید:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی بتوان چشید
تا برسیم به عصر حاضر و به سهراب خان سپهری خودمان که گفت:

آب را گل نکنیم در فرودست انگار
کفتری می خورد آب...
به هر حال ، این موضوع جای کار داشت و برای پرداختن به نقش آب در شعر فارسی ، چه سازمان و ارگانی هم بهتر و مناسب تر از «شرکت آب و فاضلاب».
پیشنهاد آبکی:
از آنجا که در شعر فارسی و بخصوص در نوع خیلی پست مدرن اخیرش که دعوت به ولنگاری و هنجارشکنی فرمی و محتوایی و معنایی می کند، کم وبیش اشعار مزخرف و بودار و مبتذل هم داشته ایم ؛ چه خوب می شود که با موضوع «فاضلاب در شعر ایران زمین» نیز یک جشنواره ای ، مسابقه ای چیزی از سوی همین شرکت آب و فاضلاب و غیره برگزار گردد.
پیشنهاد شخصی:
دبیری جشنواره هم با من. شاید از توی این جشنواره با موضوع فاضلاب ، یک چیزی هم گیر ما آمد!


رضا رفیع
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها