رأی دادن درجوامع مردمسالار بهعنوان سنگ بنای مشارکت مدنی ومشارکت سیاسی محسوب میشود از همینرو پدیده عدم شرکت درانتخابات بهعنوان یکی از چالشهای مهم برای نظامهای سیاسی سراسرجهان مطرح است و سیاستگذاران و رهبران هر جامعه همواره از مردم برای حضور در انتخابات و افزایش مشارکت در انتخابات دعوت میکنند.
ضرورتهای مهم انتخاباتی برای افزایش مشارکت
البته نمیتوان منکر وجود مشکلات اقتصادی و معیشتی در جامعه شد؛ عاملی تأثیرگذار که به نظر میرسید مانع حضور مردم در انتخابات میشود و اتفاقا دشمنان داخلی و همدستان داخلی آنها با مانور دادن روی این مسأله میخواستند مردم را متقاعد کنند که عدم حضور در انتخابات و رأی ندادن، نوعی رأی اعتراضی به حساب میآید و نظام حکمرانی را مجبور به مماشات در مقابل دشمنانی میکند که سالهاست با اعمال تحریمهای ظالمانه و سیاستهای ضدایرانی آشکار، عرصه را برای شهروندان ایرانی تنگ و ظرفیتهای بالقوه موجود در کشور را اتلاف کردهاند ولی با وجود همه مشکلات، مردم با حضور در پای صندوقهای رأی بار دیگر وفاداری خود به آرمانهای انقلاب را به نمایش گذاشته و از دشمنان داخلی و خارجی که بر بیاثر بودن انتخابات تاکید داشتند، برائت جستند. البته نتایج انتخابات ۱۱اسفند یک ضرورت مهم را برای سیاستگذاران فرهنگی ـ سیاسی کشور بازنمایی کرد تا با تدوین برنامههایی به آموزش آگاهی مدنی شهروندان، ارتقای شفافیت و پاسخگویی در فرآیندهای سیاسی، توانمندسازی جامعه بهمنظور اعتماد و اطمینان به فرآیندهای مردمسالارانه و...بپردازند تااین حربه نخنما را که در طول ادوار مختلف توسط مردم خنثی شده است ریشهکن کرده و به ملت این اطمینان خاطر را دهندکه رأی آنها در بهبود اوضاع کشور اثربخش است ونباید از این حق شهروندی خود رویگردان شوند.
برنامههای دشمنانبرای یاسآفرینی در مردم
عوامل و انگیزههایی که گروههای ضدایرانی با اتکا به آنها سعی در مایوس کردن مردم برای حضور در انتخابات داشتند در ادامه ذکر میشود تا متولیان سیاسی و اجتماعی کشور راهکاری برای رفع و دفع این فتنهها اتخاذ کنند.
۱- القای احساس عدم اثربخشی و کارآمدی سیاسی: کارآمدی سیاسی به باورهای افراد در مورد توانایی آنها برای تأثیرگذاری به فرآیندها و نتایج سیاسی اشاره دارد، از همینرو دشمنان نظام که خواب آشفته برای آینده ایران دیدهاند با القای ناکارآمدی به تولید محتوایی میپردازند که آرای مردم تفاوتی در روند جامعه ایجاد نمیکند و سیستم سیاسی به نیازهای آنها پاسخ نمیدهد، بنابراین انگیزه افراد برای مشارکت در انتخابات کاهش مییابد.
۲- دو قطبی شدن فضای سیاسی: دشمنان خارجی و همدستان داخلی آن با ایجاد دوقطبیهای کاذب، فضایی تفرقهافکنانه را در جامعه ایجاد میکنند که در ادامه منجر به بنبست سیاسی و جناحی میشود و افراد جامعه که تعلق خاطری به هیچ حزب و جناحی ندارند با اصل انتخابات احساس بیگانگی میکنند زیرا این ذهنیت در آنها ایجاد شده است که با مشارکت در انتخابات ناخودآگاه به قدرت گرفتن فلان حزب کمک میکنید، در حالیکه اصل انتخابات یک منفعت ملی بهشمار میآید.
۳- انتشار اخبار کذب و شایعه: افشاگریهای عجیب و غریب درخصوص افراد و گروههای سیاسی یکی از ابزارهای کاربردی در موعد انتخابات است و بعضا رقبا با برچسب زدن به یکدیگر میخواهند ضریب رأی را از یکدیگر بربایند اما از این مسأله غافل هستند که بداندیشان مترصد چنین اتهامات واهی هستند تا با استناد به آنها افراد جامعه را که بعضا سادهاندیش هستند فریب داده و امکان مشارکت آنها در انتخابات را باطل کنند.
۴- سرخوردگی احزاب، گروهها و جریانهای سیاسی: یکی از عواملی که میتواند به افزایش مشارکت افراد جامعه در انتخابات کمک کند وجود احزابی است که نمایندگان خود را برای حضور در انتخابات معرفی کردهاند اما تکثر لیستها و عدم ائتلاف گروههای سیاسی بر منافع مشترک و وحدتزا، بهترین بهانه را دست معاندان میدهد تا تمایل جامعه به حضور در انتخابات را کاهش داده و مردم را روی اختلافات آنها که نوعی نگاه انحصارگرایانه برای حضور در قدرت است، معطوف کنند.
۵- حاکمیتی نشان دادن انتخابات: انتخابات محلی برای حضور مردم درسیاست وعرصهای مهم برای اثربخشی مردم است اما نهادهای ضدایرانی با برنامهریزی گسترده خود، تأکید اغراقآمیز برنقش حکومت در برگزاری انتخابات دارند و با دوگانهسازی ملت -حکومت، این نکته را القا میکنند که نظام سیاسی بهشدت به انتخابات نیازمند است؛ چنین تأکیدی میتواند ازسوی قشر مردد بهعنوان نشانهای برای عدم حضور درنظرگرفته شود تا ازاین طریق بهزعم خود نظام سیاسی را بهخاطر ناکارآمدیهایش بهصورت موقت تنبیه کنند.
۶- تبلیغات منفی: مبارزات انتخاباتی منفی رویکردی است که معاندان در انتخابات روی آن مانور میدهند و با حمله به شخصیتهای اثرگذار، نوعی بدبینی را در جامعه دامن میزنند و این بیم را در مردم به وجود میآورند که حضور این جریان یا فرد در اریکه قدرت ضد منافع مردم است و آزادیهای مدنی آنها را محدود میکند؛ فارغ از اینکه همین افراد در جاهای دیگر انتخابات را قدمگذاشتن در مسیر دموکراسی میدانند.
۷- معضل فقدان نمایندگی: وقتی افراد احساس کنند که نتایج انتخابات منعکسکننده ترجیحات یا ارزشهای آنها نیست، ممکن است از سیستم سیاسی سرخورده شوند و تصمیم بگیرند از مشارکت در انتخابات انصراف دهند. راهبردی که با بمباران گزارشهای مختلف به مردم القا میشود، بنابراین هنگامی که افراد احساس میکنند صدای آنها شنیده نمیشود یا منافع آنها توسط نامزدهای سیاسی یا احزاب نمایندگی نمیشود، ممکن است انگیزه کمتری برای شرکت در انتخابات داشته باشند.
۸- نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی بین مردم و کارگزاران: عوامل اجتماعی ــ اقتصادی مانند نابرابری درآمد، سطح تحصیلات و دسترسی به نابرابریهای منابع میتوانند بر توانایی و تمایل افراد برای شرکت در انتخابات تأثیر بگذارند و کاهش مشارکت رأیدهندگان را تشدید کنند و این عنصر همواره از سوی براندازان مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
البته با وجود همه این برنامهریزیها که قرار بود فقط ۲۰درصد از مردم را به پای صندوقهای رأی بکشاند، این بار نیز ملت ایران شگفتیساز ظاهر شدند و با حضور ۲۵میلیونی خود این پیام را به دشمنان ایران اعلام کردند که هرگز به پیادهنظام جریانهای ضدایرانی تبدیل نمیشوند اما تدوین برنامههایی بهمنظور آموزشهای مدنی مسألهای است که ضرورت آن بهشدت در جامعه احساس میشود و باید مورد توجه قرار گیرد.
یکصدایی معاندان در پروژه تحریم انتخابات
وجاهت انتخابات در کشورمان یکی از موضوعاتی است که مورد توجه معاندان بود لذا آنها از دورههای قبل سعی و تلاش خود را بر این مسأله متمرکز کردند که مردم را به رأی ندادن و فراتر از آن، تحریم انتخابات تشویق کنند؛ از همینرو تلویزیونهای فارسی زبان خارج ازکشور از ماهها قبل بنای خود را بر این گذاشتند که با بهانههای مختلف مردم را از مشارکت در انتخابات مایوس کنند لذا به بیان این موضوع پرداختند که عدم شرکت در انتخابات نوعی نافرمانی مدنی است و مردم در تداوم اغتشاشات ۱۴۰۲ این بار باید با کمپین تحریم انتخابات همراه شوند البته این مسأله در همین حد باقی نماند و دشمنان ملت ایران در بیانیهای صریح اعلام کردند که «فردا در خانه بمانید» صحبتهایی که با شفافیت هرچه تمام پرده از هدف اپوزیسیون ایرانی در مخالفت با مشارکت مردم ایران در انتخابات برمیدارد.عبدا...مهتدی، دبیر گروهک تروریستی کومله از حامیان این پروژه در سخنانی عنوان کرده است: باید تمام تمرکز ما روی انتخابات ایران باشد زیرا مشارکت پایین درانتخابات به ما این امکان را میدهد که روی تحریم بیشتر ایران مانور دهیم. البته ملت قدرشناس ایران مثل ۴۵سال گذشته به این دعوتها توجه نکردند و باحضور هوشمندانه درانتخابات ۱۱اسفند به یاوهگویانی که نسخه کهنه تحریم انتخابات را دوباره برسرزبانها انداختند،ثابت کردندکه هیچ اعتمادی به این کمپینسازان ندارند و با مشارکت در انتخابات، توطئه آنها در بسیج ملت علیه نظام را خنثی و برای چندمین بار خود را بهعنوان پیروز اصلی انتخابات معرفی کردند. دشمنانی که در جریان ز.ز.آ نشان دادند که بر سر منافعشان حاضر به ائتلاف با یکدیگر نیستند و در تظاهرات و تجمعاتشان هر یک با پرچم خود حضور داشتند تا توهم سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران را عملی کنند، این بار درخصوص دعوت مردم به تحریم انتخابات یکصدا شده و هدف واحد خود را دلسرد کردن مردم از صندوقهای رأی اعلام کردند.