حرکت و نهضت شیخ محمد تقی بافقی هم از قم برخاست و توسط یک روحانی معتقد و متعهد به ولایت آغاز شد اما چه کسی او را میشناسد؟ کدام گروه و دسته، پوسترش را چاپ و تکثیر کردند؟ کدام شخصیت به هنگام سالروز وفاتش، بر سر مزارش، سخنرانی کرده است؟ چرا نامی از این شخصیت روحانی مبارز در کتابها، نوشتهها و مقالات نیست؟ شیخ بافقی که دشمنش را به خوبی میشناخت و با شجاعتی کمنظیر و با نوشتن نامههای صریح و بیپرده، رضاخان را از اعمال ضد اسلامی و ضد ایرانیاش بازمیداشت، همیشه در آغاز نامههایش مینوشت:
... از آخوند بافقی به فلان...
او در زمانی که اعلامیهای از طرف دولت وقت در قم به دیوارها نصب شد و در آن امر به معروف و نهی از منکر ممنوع اعلام شد، مردم را در صحن مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) جمع کرد و به بیان مبانی امر به معروف و نهی از منکر پرداخت و انجام آن را بر هرفرد مسلمانی واجب دانست.مرحوم شیخ محمد بافقی در آن اجتماع، دولت وقت را یک دولت جائر خواند و حکومت رضاخان را حکومت فراعنه نام نهاد. دولت رضاخان پس از این تهاجم شیخ بافقی،عقبنشینی کرد و دستور جمعآوری اعلامیههای نصب شده بر دیوارها را صادر و شیخ بافقی را دستگیر و روانه تهران کرد. او را پنج ماه بدون هیچگونه اتهام و محاکمهای در بازداشت نگه داشتند و پس از آزادی هم از بازگشت به قم، منعش کردند و مجبورش ساختند تا در تهران بماند. شیخ محمد بافقی تا سقوط رضاخان در جوار حرم مطهر حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) در شهر ری ماند. شیخ بافقی همان روحانی بود که در مقابل حضور بدون حجاب خانواده سلطنتی در صحن مطهر حضرت معصومه(سلام ا... علیها) ایستاد و در مقابل آن پرده دری، برخورد قاطع و محکمی کرد(حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، ۱۳۶۲،۱۳۶۴ش- جلد ۴- صفحه ۲۸۵) به طوری که همان برخورد شیخ موجب شد، طرح کشف حجاب در قم هشت سال به تعویق بیفتد؛ هشت سالی که در برابر حکومت ۲۰ ساله رضاخان، مدت کوتاهی نیست.
شهیدی از روحانیت
یکی دیگر از علمای خراسان که ناشناخته مانده، شهید آقازاده، پسر مرحوم آخوند خراسانی از روحانیون صدر مشروطه است. وی در سال ۱۳۲۵ به امر پدرش به خراسان رفت و در مشهد اقامت گزید و در آنجا به مبارزه علیه مستبدان پرداخت و در مبارزات نهضت مشروطه حضور فعال داشت. هنگامی که دولتیان میخواستند از بیگانگان پول قرض گرفته و دست و پای ملت را بیش از پیش ببندند، صدای اعتراض او از خراسان بلند شد و در کنار این مبارزات، مقام علمی و نفوذ سیاسی آقازاده موجب شد که عملا اداره خطه خراسان به دست وی بیفتد. منزلش، محل حل و عقد مسائل و آمد و شد بزرگان و پناهگاه کسانی بود که جان خود را در خطر میدیدند و چون او را مردی آزاده و روشن و مبارز میدانستند، به منزلش پناه میبردند. بالاخره آقازاده بر اثر همان مبارزات و همین محبوبیت، توسط سرلشکر پاکروان بازداشت و به یزد تبعید شد. پس از چهار ماه به مشهد بازگردانده شد و چند روز بعد از زندان مشهد به تهران منتقل شد. در تهران همراه ۲۲ نفر دیگر در دادگاه نظامی محاکمه و محکوم به اقامت اجباری در تهران شد. او پس از آزادی، شدیدا در مشهد تحت مراقبت قرار گرفت تا اینکه در سال ۱۳۱۶، دو سال پس از قیام خونین گوهر شاد و یکسال پیش از شهادت آیتا... مدرس، در تهران توسط جلاد رضاخان، پزشک احمدی با آمپول هوا به قتل رسید.
تهدید به توپ بستن قم
از شیراز مرحوم سید عبدالباقی و سید عبدا... شیرازی، از همدان شیخ الاسلام همدانی، از خراسان، حاج میرزا عبدا...، از کاشان حاج میرزا شهابالدین کاشانی، از خمین حاج میرزا محمد مهدی احمدی به مهاجران پیوستند و آقا نورا... رهبر نهضت، شورایی از علما را به نام هیأت علمیه و روحانیه مهاجران قم تشکیل داد تا به مشورت و عمل بپردازند. مخبرالسلطنه، نخستوزیر وقت، نقل میکند در مجلسی که بودم و همچنین تیمورتاش و داور و حبیبا... شیبانی هم حضور داشتند، تیمور تاش صحبت از به توپ بستن قم کرد. حاج آقا نورا... در مقابل، درخواستهای بیشتری مطرح ساخت در حالی که حکومت میخواست هرچه بیشتر روحانیت را منزوی سازد. تا اینکه رضاخان و اعوان و انصارش از جنبش سرتاسری به وحشت افتاد و به نخستوزیر دستور مذاکره داد. سپس نخست وزیر شخصا مأموریت یافت تا با علمای مهاجر ملاقات و مذاکره کند. وی به اتفاق امام جمعه و ظهیرالاسلام به قم رفت و در مذاکره پذیرفت که پنج نفر از علمای طراز اول انتخاب شوند و یکی از آنها مدرس باشد. نهضتی که توسط روحانیون مبارزی همچون آیتا... حاج آقا نورا... از اصفهان شروع شد، در مدت کوتاهی سرتاسر ایران را به حرکت درآورد و مرجع وقت، آیتا... سید ابوالحسن اصفهانی از آن حمایت کرد و میرفت که به پیروزی برسد که با رحلت رهبر نهضت، عقیم ماند و به سرعت شایع شد که پزشکانی که از طرف شاه برای معالجه حاج شیخ نورا... رفته بودند، وی را با آمپول از پای درآوردند. شایع است حاکم قم، دکتر شفاءالدوله یا به طوری که مشهور است دکتر پزشک احمدی را نزد آیت ا... فرستاده و کار خود را کردند.
حضرت امام خمینی(رحمه ا...علیه) در سخنرانی خود به تاریخ ۱۰آبان۱۳۵۶ که به مناسبت شهادت حاج آقا مصطفی خمینی ایراد فرمودند، درباره مقاومت روحانیون دربرابر رضاخان گفتند:«... در زمان این مرد سیاهکوهی، در زمان این رضا خان قلدر نانجیب، یک قیام از علمای اصفهان شد؛ ما حاضرِ واقعه بودیم. علمای اصفهان از اصفهان آمدند به قم و علمای بلاد هم از اطراف جمع شدند در قم و نهضت کردند برخلاف اینها. حالا نهضت را شکستند. اینها زور که نداشتند. آنها نهضت را شکستند؛ حالا با فریب یا با هر چی. یک نهضت، نهضت علمای خراسان بود: مرحوم آقازاده و مرحوم آقاسید یونس و سایر علمای آن وقت ـ همه را گرفتند آوردند در حبس، در تهران. و من خودم مرحوم آقازاده(رضوانا...علیه) را، آمیرزا محمود آقازاده(رضوانا... علیه) را دیدم که یک جایی نشسته بود بدون عمامه. با اینکه تحت مراقبت بود، یک جایی نشسته بود بدون عمامه و کسی هم حق نداشت پیش او برود؛ و ایشان را بدون عمامه میبردند توی خیابان به دادگستری، محاکمه میکردند. آن وقت هیچ خبری از این احزاب نبود. در این قیامهایی که اینها کردند از این احزاب اصلا خبری نبود؛ بودند اما مرده بودند. یک نهضت هم از آذربایجان شد: مرحوم آمیرزا صادق آقا، مرحوم انگجی، آنها هم نهضت کردند. آنها را هم گرفتند بردند. مدتها در تبعید بودند که مرحوم آمیرزا صادق آقا بعد از آن هم که گفتند که شما آزادید دیگر نرفت به آذربایجان؛ در صورتی که آذربایجان او را خیلی گرامی میداشتند، هیچ دیگر نرفت. در قم آمدند و تا آخر عمرشان در قم بودند و ما هم خدمتشان میرسیدیم....»(امام خمینی رحمه ا...علیه - مراسم ختم حاج آقا مصطفی خمینی - مسجد شیخ انصاری - نجف اشرف - ۱۰ آبان ۱۳۵۶)
صدای اسلام از اصفهان
یکی دیگر ازروحانیون مبارز و فرهیخته درهمان روزگار، آیتا...حاج آقا نورا...اصفهانی بود که تحصیلات خود را در حوزه اصفهان و پس از آن، عتبات عالیات به پایان برد ودرسال۱۳۰۰هجری قمری به اصفهان مراجعت کرد و در آنجا علاوه بر تدریس، در کنار برادرش آیتا...آقا نجفی وارد عرصه مبارزه شد. پس ازوفات آقا نجفی درسال ۱۳۳۲، رهبری مبارزات در اصفهان برعهده او گذاشته شد.آیتا...حاج آقا نورا...اصفهانی در دوران انقلاب مشروطه، از رهبران بیبدیل مشروطه و دارای نیروی نظامی بود اما پس از پیروزی مشروطه نسبت به عملکرد مشروطه چنان بدبین و ناامید شد که به مخالفت با آنان برخاست. از همین رو، از سوی روشنفکرانی همچون اعضای حزب دمکرات مورد تهدید قرار گرفت و به کربلا مهاجرت کرد اما پس از سه سال به اصرار مردم اصفهان که احتیاج به پشتوانه داشتند، مراجعت کرد. در جنگ جهانی اول در مقابل روس و انگلیس قیام کرد و پس از مقاومت در برابر نیروهای روسی، سرانجام نیروهای او شکست خوردند و اصفهان به تصرف متجاوزان درآمد. آیتا... مجددا به کربلا بازگشت اما در سال ۱۳۴۶هجری قمری مقارن با ۱۳۰۶ شمسی در جریان نظام اجباری بر ضد رضاخان قیام کرد. به دنبال آیتا... حاج شیخ نورا...، دیگر علمای اصفهان همچون حاج ملاحسین فشارکی، سیدالعراقین و شریعتمدار نیز به یاری رهبری نهضت شتافتند. آنها در مقابل تمهیدات رژیم رضاخانی مبنی بر مقابله با علما و مردم، مبارزه خود را جدیتر کردند و برای تعمیم مبارزه به قم که مرکز حوزههای علمیه ایران بود، مهاجرت کردند. در آنجا مورد استقبال آیتا...شیخ عبدالکریم حائری یزدی، زعیم حوزه علمیه قم قرار گرفته و پس از استقرار آنها، علمای بزرگ شهرستانها نیز در قم به مهاجران پیوستند.