این درحالی است که اجرای ناقص قانون جوانی جمعیت، هنوز نتوانسته راهگشای مناسبی برای عبور از بحران سالمندی در کشور باشد. بدون تردید جمعیت به عنوان سرمایه اجتماعی نقش بسزایی در پیشرفت هر جامعهای دارد. کاهش نرخ زاد و ولد و پیر شدن جمعیت، علاوهبر بروز مشکلات بسیاری در زمینه اقتدار و پیشرفت جامعه، کیان خانواده را به خطر میاندازد و پیامدهای جبرانناپذیری به سلامت روحی و روانی فرزندان وارد میکند اما بسیاری از خانوادهها همچنان درگیر انگارههای فرهنگی ترس از تربیت فرزندان، معضلات اقتصادی، معیشتی، تبلیغات سوء دشمن و شعارهای ناملموس و تبلیغات دهه ۶۰؛ همچون «دو فرزند کافی است»، «فرزند کمتر، زندگی بهتر» و...هستند. ازسوی دیگر موج رسانهای و جنگ جمعیتی که در بیرون از مرزهای جغرافیایی علیه سیاستهای جمعیتی کشور بهراه افتاده است، اهمیت موضوع را بیش از پیش برای دستگاههای مسئول در اجرای قانون جوانی جمعیت، نمایان میسازد.
تکفرزندی، تجربه نامطلوب خانواده ها
جامعه ایرانی در حال پیر شدن است و دور از انتظار نیست که تا ۳۰سال دیگر راهروی بسیاری از خانهها پر از عصا، واکر و ویلچر، کمدها پر از قرص، دارو و دستگاه فشارسنج و قند خون باشد؛ چراکه برخی آمارها ۲۵ درصد از خانوادههای ایرانی را تکفرزند میداند و برخی دیگر این آمار را میان ۳۳ تا ۳۴ درصد با عنوان خانوادههای سه نفره مشخص میکند. از طرفی اوضاع ازدواج و طلاق حال خوبی ندارد و رو به کاهش است. علت پایبندی خانوادههای ایرانی به الگوی تکفرزندی به این جهت است که آنها اصرار دارند تمام امکاناتی را که خود در زندگی نداشتند، برای فرزندشان فراهم کنند. گویا این موضوع به یک ایدهآل و اپیدمی در بین این خانوادهها تبدیل شده است اما تکفرزندی، تجربـه مطلوبی برای خیلی از خانوادهها نیست. مهارتهای کمتر در حل مسأله، استقلال یا وابستگی مفرط، خودخواهی، حسادت، منزوی بودن، نداشتن همبازی در دوران کودکی، نداشتن خواهر و برادر و پشتیبان در دوران بزرگسالی، تنها شدن زودرس والدین در سنین میانسالی و سالخوردگی و خالی شدن زودهنگام خانه از جمله پیامدهای منفی تکفرزندهاست.
سونامی سالمندی
جمعیت کشور ایران بسیار سریعتر و در زمانی کمتر از کشورهای اروپایی، در حال سالمند شدن است و جامعه روز به روز پیرتر میشود و این واقعیتی است که از سرشماری سال ۹۵ به بعد با آن مواجه هستیم، ولی باوری به جبران مافات و اقدام فوری برای معکوس کردن سیاستهای ضدجمعیتی نداشتیم. جمعیتشناسان چالش سالمندی و سرعت دو و سه برابر شدن جمعیت سالمند را موضوع نگرانکنندهای میدانند و پیشبینی میکنند که در سال ۱۴۳۰، سه برابر جمعیت فعلی سالمند وجود داشته باشد؛ مسألهای که یکسر ماجرای آن به تکفرزندی و خانوادههای سه نفره بازمیگردد. البته در این مسیر بحرانی به پدیده دیگری همچون سالمند فقط هم رسیدهایم؛ افراد سالخوردهای که به تجرد قطعی رسیده یا آن را برای تمام عمر خود انتخاب کردند. این موضوع بدان معناست که ایران در مدت زمان کوتاهی، مسیری را طی میکند که کشورهای اروپایی در طول ۳۰۰ سال و با شیب ملایم با آن مواجه بودند. این تغییرات با چالشهای اقتصادی و اجتماعی مختلفی همراه خواهد بود.
اعمال سیاستهای لاکپشتی
میانگین جهانی نرخ باروری در کشورهای توسعهیافته حدود ۱.۵تا۱.۷ تعیین میشود اما در ایران به حدود ۱.۶ تنزل یافته است، آماری که معاون برنامهریزی و هماهنگی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری بهتازگی آن را منتشر کرده است و قطعا این روند نزولی نرخ موالید، تبعات مختلفی را در دهه آینده کشورمان درپی دارد. این در حالی است که اعمال سیاستها برای افزایش جمعیت در کشور به حدی آرام اجرایی میشود که جمعیت کشور رو به سالمندی است و تمایل برای تشکیل خانواده نیز آهنگ کندی دارد، بر این اساس روند کندی نرخ رشد جمعیت به تکفرزندی رسیده است. گویا مشوقهای تسهیلات بانکی، خودروی ایرانی، زمین و مسکن که در راستای تشویق فرزندآوری از جمله موارد قانون جوانی جمعیت است اما گویا این مشوقهایی که قرار بوده مسیر فرزندآوری را تغییر دهد، برای این بحران کافی و کارساز نبوده است. حال باید منتظر ماند و دید شاید روزی فرابرسد که قصه این بند و تبصرهها و آزمون و خطاها تبدیل به یک راهکار اساسی برای
بحران جمعیتی کشور شود.
چالشهای مهم بر سرراه فرزندآوری در کشور
افزایش طلاق
افزایش سقط جنین
افزایش سن ازدواج
افزایش ناباروری
افزایش شهرنشینی
ترویج مصرفگرایی و تجملگرایی
کاهش میل به ازدواج
فاصله ازدواج تا تولد اولین فرزند
تحقیر خانهداری و مادری
مهاجرت