پرویز ثابتی رئیس مخوف اداره سوم ساواک که پرونده سیاهی در سرکوب انقلابیون در دوره شاه دارد و سال‌ها گوشه نشینی اختیار کرده بود این روز‌ها خبر می‌رسد که از زندگی پنهانی دست برداشته و اکنون قصد مانور‌های نمایشی در عرصه رسانه‌ای دارد.
کد خبر: ۱۴۳۲۲۰۱
نویسنده فتاح غلامی - جام جم آنلاین

دلیل رونمایی از چهره مخوف ساواک چیست؟

به گزارش جام جم آنلاین، ثابتی با نام مستعار پرویز غفارپور در سال ۱۳۱۵ در خانواده‌ای بهایی در بخش سنگسر از توابع شهرستان سمنان متولد شد و تحصیلات ابتدایی را در دبستان‌های حسینیه و شاه پسند زادگاه خود گذارند. او دوران متوسطه را در مدرسه فیروز بهرام تهران طی کرد و با ورود به دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۷ در رشته قضایی از دانشکده حقوق مدرک کارشناسی گرفت.
 
او مدتی را در یکی از دبیرستان به معلمی اشتغال داشت و کمی بعد با معرفی ضرابی مدیر کل اداره ششم سیف الله شهاب از مسئولان اداره کل سوم به استخدام ساواک درآمد. با توجه به مسئولیت این افراد به نظر می‌رسد که او از مدت‌ها پیش تحت نظارت این سازمان امنیتی بود و با توجه به ویژگی‌هایی که داشت به استخدام این مجموعه درآمد و با ورود به ساواک به سرعت مراحل ترقی را طی کرد و بعد از یکسال اشتغال در اداره یکم اداره کل امنیت داخلی، رئیس بخش کمونیستی این اداره شد.
 
وی در سال ۱۳۴۵ به ریاست اداره یکم اداره کل سوم ساواک منصوب و در سال ۱۳۴۹ معاون دوم اداره کل سوم ساواک شد. با اینکه کار اطلاعاتی و امنیتی به طور معلوم همراه با مخفی کاری است، اما در سال ۱۳۵۰ مردم از قاب تلویزیون شاهد پخش مصاحبه مطبوعاتی پرویز ثابتی به عنوان یک مقام امنیتی بود که ضمن تشریح ابعاد عملیات ناموفق چریک‌های فدایی خلق در سیاهکل در برابر اهالی رسانه قرار گرفت و از موفقیت‌های ساواک در برخورد با مخالفان سیاسی و چریکی حکومت سخن می‌گفت.
 
تعداد بازدید : 95
 
او در این دوره با حسین فردوست و امیرعباس هویدا ارتباط نزدیک داشت و به طور معمول گزارش‌های مدون و منظمی را درباره عملکرد و فعالیت‌های اداره کل سوم ساواک در اختیار آن‌ها قرار می‌داد. در عین حال فردوست او را فردی جاه طلب و متظاهر می‌دانست که ساواک را در دوران مدیریتش به نهایت بدنامی رساند.

 

چهره شاخص قساوت در ساواک

 
وظیفه اصلی ثابتی در دوران مسئولیتش در ساواک برخورد با احزاب و گروه‌هایی بود که به زعم او برانداز بودند و این مجموعه عمدتا شامل انقلابیون و جریان‌های چپ بویژه سازمان مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی خلق می‌شد. حرکت‌های انقلابی که به اوج خود رسید ثابتی برخورد سرکوبگرانه را چاره کار می‌دانست و حتی به شاه پیشنهاد داده بود که اجازه دهد تا ساواک ۱۵۰۰ نفر از مخالفان برجسته سیاسی را دستگیر کند و حتی وعده داده بود که با نشان دادن یک رویکرد خشن از سوی این دستگاه امنیتی به زودی ناآرامی‌ها در کشور فروکش خواهد کرد. 
 
دلیل رونمایی از چهره مخوف ساواک چیست؟
 
دوران اقتدار ثابتی در ساواک همزمان بود با براه افتادن ماشین کشتار از سوی ماموران امنیتی و در همین دوره بود که بسیاری از انقلابیون و گروه‌های مبارز دستگیر، زندانی و مورد شدیدترین شکنجه‌ها قرار می‌گرفتند.
 
نعمت کریمی پژوهشگر تاریخ معاصر در گفتگو با جام جم آنلاین، ثابتی را یکی از عناصر اطلاعاتی خبره در ساواک می‌داند که با اقدامات خود زمینه را برای ضربه زدن به جریان‌های انقلابی و گروه‌های مبارز در دوران رژیم شاه فراهم آورد.
 
وی با اشاره به اینکه یکی از اقدامات این چهره مخوف امنیتی فرستادن عناصر نفوذی در بین گروه‌های مذهبی و مبارز بود خاطرنشان کرد: در اداره کل سوم مسائل امنیتی به دو دسته تقسیم می‌شدند. یک بخش موضوعاتی بودند که صرفا امنیتی بالقوه مثل رسانه‌ها انجمن‌های صنفی و کارگری و برخی از احزاب سیاسی مورد تایید بودند و بخش دوم شامل گروه‌هایی مانند روحانیون انقلابی و جریان‌های مذهبی و گروه‌های چپ جزو تهدیدات امنیتی بالفعل محسوب می‌شدند و کار اصلی ثابتی و همکاران او در ساواک برخورد شدید با این جریان‌ها بود.
 
این پژوهشگر تاریخ معاصر قساوت و خشونت را از ویژگی این دوره از فعالیت ساواک دانست و تصریح کرد: ثابتی بشدت طرفدار برخورد خشن با جریان‌ها و گروه‌هایی بود که از نظر او برانداز محسوب می‌شدند و از همین رو، سعی می‌کردند برخی از جاسوسان را به عنوان عوامل نفوذ بین این گروه‌ها بفرستد تا با کسب اطلاعات لازم در یک برخورد ضربتی به قلع و قمع آن‌ها بپردازد.
 
مهمترین پرونده‌ای که مورد اشاره‌ی مخالفان ثابتی قرار می‌گیرد، ماجرای اعدام مخفیانه‌ی ۱۱ زندانی از گروه موسوم به جزنی در ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ در تپه‌های اوین بود.
در همین زمینه کریمی می‌گوید: کاملا مشخص بود که برای قتل این افراد ساواک برنامه ریزی کرده بود و علت اصلی آن ناشی از نارضایتی ثابتی و بازجویان شکنجه گر ساواک مثل تهرانی و منوچهری نسبت به عملکرد دستگاه قضایی بود. آن‌ها از این مساله شاکی بودند که وقتی نیرو‌های خرابکار توسط آن‌ها بازجویی و مورد شکنجه قرار می‌گرفتند و برای رسیدگی به پرونده قضایی به دادگاه فرستاده می‌شدند به طور معمول مجازات حبس برای آن‌ها در نظر گرفته می‌شد و این مساله نمی‌توانست ساواک را راضی کند، چون این مجموعه امنیتی معتقد بود مجرمان سیاسی حتی در حبس هم می‌توانند شبکه خود را هدایت کنند. از همین رو برای جلوگیری از چنین روندی کشتار نیرو‌های مبارز را در دستور کار خود قرار دادند.
 
وی ادامه داد: در بازه زمانی بین ۵۰ تا ۵۴ رویکرد ساواک در هجوم به خانه‌های تیمی هدف قرار دادن مستقیم نیرو‌های مخالف و بویژه کسانی بود که اسلحه در دست گرفته بودند و به مبارزه مسلحانه روی آورده بودند.
 

پیوند ساواک با بهاییت و صهیونیسم

 
کریمی با اشاره به بهایی بودن پرویز ثابتی گفت: این جریان یک پروژه جاسوسی بود که کاملا در جهت منافع صهیونیسم بین المللی و حلقه‌های فراماسونری رفتار می‌کرد و با نفوذ در ارکان سیاسی و اقتصادی نظام شاهنشاهی سعی در ضربه زدن به منافع ملی داشت. 
 
دلیل رونمایی از چهره مخوف ساواک چیست؟
 
این پژوهشگر تاریخ معاصر تعاملات گسترده ساواک و موساد را یکی دیگر از عوامل وابستگی این دستگاه امنیتی به صهیونیسم دانست و تاکید کرد: براساس اصل چهار ترومن تلاش گسترده‌ای از سوی آمریکا صورت گرفت تا کشور‌های تحت نفوذ ایالات متحده با دریافت کمک‌های اقتصادی، سیاسی، آموزشی، کشاورزی و ... بتوانند در برابر نفوذ کمونیسم و شوروی یک کمربندی امنیتی را ایجاد کنند. از همین رو، در گام‌های اولیه استادان آمریکایی از سیا به آموزش نیرو‌های ساواک پرداختند و این آموزش‌ها عمدتا در حوزه ضد جاسوسی بود، اما در در اواخر دهه ۳۰ ساواک تحت آموزش مستقیم و سنگین اعضای موساد قرار گرفت و حتی برخی از نیرو‌های ساواک به غزه رفتند تا تحت تعلیم مسقیم موساد قرار گیرند. 
 
در جریان اوج گیری نهضت انقلابی و مذهبی مردم ایران به رهبری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۶، ارکان سیاسی، نظامی و امنیتی رژیم پهلوی احساس خطر کرد و برای فرونشادن آتش نارضایتی عمومی تلاش کرد تا دست به اصلاحات مقطعی و نمایشی بزند. آزادی برخی از زندانیان سیاسی و انتشار اخبار مربوط به راهپیمایی‌ها در رسانه‌ها و همچنین ادعای رژیم پهلوی مبنی بر برخورد با فساد از جمله اقداماتی بود که از سوی دستگاه حاکمیت صورت گرفت و البته انقلابیون هم از این شرایط بخوبی استفاده کردند.
 
در همین دوره، ارتشبد نعمت الله نصیری از ریاست ساواک عزل و به عنوان سفیر پاکستان منصوب و البته کمی بعد به مقدمات دستگیری او از سوی رژیم شاه فراهم آمد. مدت کوتاهی پس از عزل نصیری، پرویز ثابتی نیز از سوی مقدم از مدیریت اداره کل سوم ساواک کنار گذاشته شد. در اوایل آذر ۱۳۵۷ برخی نشریات خبر دادند که او همراه فرزندان و همسرش تهران را به مقصد اروپا ترک کرده است. اما برخی از منابع می‌گویند که ثابتی تا روز‌های آخر حکومت پهلوی هنوز در تهران بود. فردوست در خاطرات خود آورده که ثابتی حدود ۱۰ روز قبل از پیروزی انقلاب، در تهران با او تماس داشته و درباره ناآرامی‌ها اطلاعاتی به او داده است. بدین ترتیب گفته شده که ثابتی تنها چند روز پیش از سقوط نهایی رژیم پهلوی و با گذرنامه جعلی کشور را ترک کرده است.
 
او به صورت مخفیانه در اروپا تردد داشت و مدتی بعد به اسرائیل رفت و با توجه به پیشینه‌ای که داشت ضمن همکاری با موساد علیه نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت کرد و در آغازین سال‌های دهه ۱۳۸۰ به آمریکا مهاجرت و در لس آنجلس ساکن شد. 
 

خاطره گویی با هدف تطهیر ساواک

 
ثابتی در این دوران کاملا در سکوت و انزوا زندگی می‌کرد، اما در ۸ فرودین ۱۳۹۱ کتابی تحت عنوان در دامگه حادثه که شامل مجموعه گفتگو‌های او بود از سوی شرکت کتاب در آمریکا منتشر شد. 
 
تلاش این مقام امنیتی رژیم پهلوی در خاطراتش این بود که موضوع شکنجه زندانیان از سوی ساواکی‌ها را وارونه جلوه دهد و سازمان امنیت آن زمان را تطهیر کند. 
در همین زمینه عزت مطهری از مبارزان قبل از انقلاب که سال‌های طعم شکنجه‌های وحشتاک رژیم را چشیده بود همزمان با انتشار این کتاب در مصاحبه‌ای گفته بود: ثابتی سعی کرده که ساواک را درباره موضوع شکنجه تبرئه کند. یکبار برای نقد و بررسی کتاب به یکی از مراکز پژوهشی دعوت شدم تا با حضور برخی کارشناسان و تدوینگر کتاب خاطرات ثابتی این اثر مورد نقد قرار گیرد. من در این جلسه صحبت کردم و حتی برای نشان دادن واقعیات زندان آن زمان پایم را نشان دادم که هنوز آثار شکنجه روی آن باقی مانده بود. به تدوینگر کتاب گفتم که حرف‌هایی که ثابت بیان کرده درست نیست. حال ممکن است که ثابتی برای شکنجه دیگران شخصا شلاقی دستش نگرفته بود، اما بازجویان این کار را می‌کردند. ثابتی که کارش بازجویی نبود. او یک مقام امنیتی در رژیم پهلوی بود و برای فشار به زندانیان به بازجویان دستور می‌داد. 
 
بعد از انتشار این کتاب، ثابتی برای یک دهه دیگر به محاق رفت، اما در جریان برگزاری تجمع ضد انقلابیون در آمریکا در ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ عکسی از او به همراه همسر و دخترش منتشر شد که جنجال‌های زیادی را به همراه داشت و حاکی از آن بود که این چهره امنیتی بعد از سال‌ها زندگی مخفی در پی آن است که در عرصه‌های اجتماعی حضور بیشتری داشته باشد.
 

بیماری توهم فروپاشی

 
مسعود رضایی پژوهشگر تاریخ معاصر درباره این رونمایی‌های نمایشی به جام جم آنلاین گفت: پرویز ثابتی از یک موقعیت برجسته‌ای در حاکمیت پهلوی و دستگاه‌های امنیتی ساواک برخوردار بود و دوران مسئولیت خود پرونده سیاهی از سرکوبگری به جای گذاشت. 
 
دلیل رونمایی از چهره مخوف ساواک چیست؟
 
وی درباره انزواطلبی ثابتی طی سه دهه بعد از انقلاب گفت: این چهره مخوف امنیتی بخوبی می‌دانست که تا چه حد منفور مردم ایران است و طبیعی بود که همواره این بیم و هراس را داشت که به چنگ ملت ایران بیفتد و مردم خواستار او مجازات او باشند. 
 
رضایی درباره دلایل تصمیم ثابتی برای اعلام حضور در عرصه‌های اجتماعی تصریح کرد: اینکه او طی دو ساله گذشته چهره خود را آفتابی کرده به نظرم بواسطه تحلیل اشتباهی است که از شرایط موجود دارد. در طول چهل سال بعد از انقلاب کم نبودند کسانی که دچار توهم فروپاشی نظام شدند و این گمان را بردند که دیدگاه مردم نسبت به نظام تغییر کرده است. از این رو ما طی این چهار دهه افراد مختلفی را دیدیم که با همین خیالبافی‌ها مدتی صحنه گردانی کردند و شعار دادند و رجز خوادند و براساس همان توهمان خود وعده سرنگونی نظام را دادند و البته از سوی قدرت‌های استکباری مورد حمایت‌های سیاسی و مالی قرار گرفتند، اما همه این مانور‌های سیاسی به یک سرنوشت مشترک را منتهی شد که آن حاصلی جز شکست و سرخوردگی برای این افراد نداشت و آینده ثابت خواهد کرد که ثابتی سرنوشت بهتری از مسعود رجوی، ابوالحسن بنی صدر، پالیزبان و شاپور بختیار پیدا نخواهد کرد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها