به وقت اندیشه

ما کل انتشاراتی‌ها را از سر گذرانده بودیم. از خیابان سعدی تا امامت و سجاد، درحالی‌که تنها دو ساعت مانده بود به کلاس متون نظم حماسی و استاد تاکید داشتند بدون شاهنامه به کلاس وارد نشویم. حق داشت استاد!
کد خبر: ۱۴۳۱۱۷۶
نویسنده مطهره شفقتی - مشهد
 
ایرانی متمدن باشی و شاهنامه و حافظ در خانه‌ات نباشد؟ تازه سرانه‌ مطالعه‌ات هم ۱۶ دقیقه در روز باشد و از کتاب‌خواندن تنها داخل تلگرام تکست‌خواندن را بلد باشی؟ 
یا فوقش خیلی هم که باشد، می‌روی کتابخانه و با کتابی قطور مانند دنیای سوفی ژست می‌گیری و عکست را استوری می‌کنی و زیرش می‌نویسی: به وقت اندیشه! درحالی‌که حتی یک جمله از آن کتاب بیچاره را نخوانده‌ای!
حالا هم که مثل ما می‌آیی یک کتاب بخری، می‌فهمی کتابی که تمام گذشته و تمدن فاخر تو را در یک‌جا جمع‌آوری کرده است و پر است از خاطرات نسل به نسلت و اندوه‌های مرد دهقانی به نام ابوالقاسم، جلد اولش تنها، زیر یک‌میلیون و ۵۰۰ پیدا نمی‌شود. به‌جد فردوسی اگر قیمت کتابش را می‌فهمید علاوه بر لرزیدن در گور حتما خودش دست به کار می‌شد و به اندازه‌ همه ‌ما نسخه‌ دست‌نویسی ارائه می‌‌کرد. خلاصه بعد از گشتن‌های بسیار، از خیال خام خریدن شاهنامه بیرون آمدیم. به کتابخانه رفتیم و جدیدترین جلد شاهنامه را که برای سال ۸۴ بود و کاغذش از پاپیروس کم نمی‌آورد و زخم‌های تنش هم از سربازی در جنگ وحشتناک‌تر بود گرفتیم و به سمت کلاس روانه شدیم.

newsQrCode
برچسب ها: شاهنامه حافظ کتاب
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها