فضای اینترنت پر است از اخبار باز نشر شدهای با این مضمون که «تعداد دستگاههای تصویربرداری پزشکی موجود در شهر تهران بیش از تعداد کل این دستگاهها در کشور انگلستان است.» در این فضا البته این خبر به نقل از جلال شکوهی، عضو هیاتمدیره انجمن رادیولوژی ایران هم وجود دارد که روز گذشته به ایرنا گفته است: «اینگونه نیست که تعداد دستگاههای امآرآی و سیتیاسکن در ایران بیشتر از اروپا باشد.»بنابراین پرداختن به موضوع از این زاویه دردی از ما دوا نمیکند، چون درد اصلی توزیع نامتوازن این دستگاههای تشخیصی در شهرهای مختلف از یکسو و تجویز بیضابطه و خارج از قاعده این خدمات در کشورمان است؛ مشکلی که به گردن خیلیها انداخته میشود.
دستگاههای امآرآی و سیتیاسکن قیمتهای بسیار بالایی دارند و در چند سال اخیر بهواسطه چند برابر شدن نرخ دلار، قیمتشان بیشتر هم شده است. هزینه تعمیر این دستگاهها نیز نجومی است و جلال شکوهی که اطلاعات بهروزی دارد به برخی از این هزینهها اشاره میکند، از جمله این که «یک تیوپ و لامپ تصویر یک دستگاه سیتیاسکن چهار تا شش میلیارد تومان قیمت دارد در حالی که 10سال پیش میشد با شش میلیارد تومان 10دستگاه سیتیاسکن نو خرید.»
این اطلاعات را داشته باشید تا بدانید که برخی از شهرهای کشورمان حتی بعضی از شهرهای کوچک چند دستگاه دارند و برخی شهرها اصلا ندارند، بهطوری که بیماران شهرهای فاقد دستگاه باید به شهرهای دیگر سفر کنند و شهرهایی که وفور دستگاه دارند به کرات و حتی هنگامی که نیازی به تصویربرداری ندارند از این خدمات استفاده میکنند. توضیح این معادله چندمجهولی، موضوعی است که در این گزارش به آن پرداخته شده است.
مردم امآرآی و سیتیاسکن میخواهند!
درمیان مردم ما یک فرهنگ وجود دارد که از پزشک، یک کیسه قرص و تعدادی آزمایش و عکس میخواهند. البته این فرهنگ همگانی نیست و خیلیها هم هستند که با این قضیه مخالفند، ولی به هرحال اگر پزشک فقط با چند جمله و چند توصیه آنها را راهی کند، این اتفاق را حمل بر سهلانگاری یا بیسوادی پزشک میدانند. با این حال ناگفته نماند کسانی که تحت پوشش بیمه و بهویژه بیمههای تکمیلی هستند بیشتر در این گروه جای میگیرند.اما درباره این که ریشه تجویز مکرر تصویربرداری در کشورمان، فرهنگ مردم است یا خیر، عضو هیاتمدیره انجمن رادیولوژی ایران پاسخ بله میدهد. او به ایرنا میگوید: «اولا پزشک نمیتواند ریسک کند و از خدمات تشخیصی مثل سیتیاسکن و امآرآی استفاده نکند، ثانیا پزشک انصاف دارد و برای کسی که نیاز ندارد امآرآی یا سیتیاسکن تجویز نمیکند. پس مشکل تعرفههای پایین این خدمات است، چون اگر تعرفهها بالا باشد هرکسی هوس نمیکند و به خودش اجازه نمیدهد که برای هر دردی بلافاصله از این خدمات استفاده کند.»
البته شاید عدهای که دغدغههای مالی ندارند یا نگاهی وسواسگونه به بیماری خود دارند در این توصیف بگنجند ولی آنچه که اکثریت مردم احساس میکنند القای نیاز به خدمات تصویربرداری ازسوی پزشکان است؛ آن هم پزشکانی که هرچه زمان میگذرد کمتر از قبل به معاینه بیماران رغبت نشان میدهند و حتی خیلیهایشان تماس چشمی با مراجعان خود را قطع کردهاند و مثل یک ماشین، فقط نسخه مینویسند و عکس و آزمایش تجویز میکنند.
شیوه آموزش پزشکان غلط است
از میان انگشتهایی که در ماجرای تصویربرداریهای پزشکی به این سمت و آن سمت نشانه میرود، یک انگشت به سوی جامعه پزشکی نشانه رفته است که متعلق است به ایرج خسرونیا، رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران. توضیحات او به باشگاه خبرنگاران جوان ارزش تأمل زیادی دارد. او البته این قضیه را رد میکند که پزشکان برای منافع خود، خدمات پاراکلینیکی تجویز کنند، همچنین این خدمات را در بعضی موارد الزامی و راهی برای پرهیز از تشخیصهای اشتباه میداند. ولی اظهارات دیگر او جای بحث دارد که به این شرح است: «یکی از دلایل بالا بودن درخواست خدمات پاراکلینیک در کشور به نحوه آموزش پزشکی بازمیگردد به این معنی که مبنای آموزش دانشجویان پزشکی بر این است که اگر نمیتوانید بیماری را تشخیص دهید از خدمات پاراکلینیک استفاده کنید. بنابراین اساتید باید دانشجویان را طوری آموزش دهند تا در برخورد با بیمار بهراحتی بتوانند نوع بیماری را از طریق علائم بالینی و شرححال تشخیص دهند و فقط در مواقع ضروری، اقدام به تجویز خدمات پاراکلینیکی کنند.»موضوعی که خسرونیا به آن اشاره میکند یکی از زخمهای جدی نظام سلامت در کشورمان است زیرا معاینه شدن توسط پزشک و صحبت کردن درباره سوابق بیماری و حالاتی که تجربه میکنیم به آرزوی جدی بیماران تبدیل شده است. اما در ماجرای تصویربرداریهای بعضا افراطی در کشورمان، یک موضوع جدی دیگر نیز وجود دارد که وزارت بهداشت باید قاطعانه به آن ورود کند. به این بخش از اظهارات جلال شکوهی، عضو هیاتمدیره انجمن رادیولوژی ایران دقت کنید: «هرکسی در هر شهری اگر پارتی داشته باشد و مثلا یک نماینده مجلس دنبال کارش را بگیرد، میتواند گرانترین تجهیزات پزشکی را داشته باشد. یکدفعه میبینید یک بیمارستان در یک شهر کوچک با کمتر از ۵۰هزارنفر یک دستگاه گرانقیمت امآرآی یا سیتیاسکن نصب میکند درحالی که اصلا بیمار یا حتی پزشک متخصص ندارد.»این اتفاق به معنی اجرا نشدن «نظام سطحبندی خدمات» است که وزارت بهداشت متولی اجرای آن است.