‌گفت‌وگوی «جام‌جم» با محمد مهدی سیار شاعر و ترانه سرای جبهه فرهنگی مقاومت

وجدان جمعی جهان مجروح است

آشنایی با چند چهره مشهور شعر مقاومت فلسطین

به قدس بازمی‌گردیم

فلسطین از همان ابتدای شروع تجاوزگری صهیونیست‌ها و آغاز نکبت، علاوه بر عرصه مقاومت مسلحانه و نبرد نظامی، شاهد مقاومتی وسیع و تاریخی در حوزه‌های فرهنگی و هنری نیز بوده‌است. یکی از پربارترین عرصه‌های مقاومت فرهنگی مردم فلسطین، شعر و ادبیات است.
کد خبر: ۱۴۲۸۸۷۳
نویسنده آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر
 
اعراب از دیرباز به شعر و شاعری شناخته و در میان آنها شاعران به چشم انسان‌هایی برگزیده و سخنگویان خلق دیده می‌‌شده‌اند. شاعران نسل‌های مختلف فلسطین در طول دهه‌های مختلف پس از اشغال، همواره در خط‌مقدم نبرد فرهنگی با دشمن صهیونیست قرار داشته‌اند و امروز هم این پرچم به دست آنان برافراشته‌است. در این مطلب با گروهی از این چهره‌های شعر امروز فلسطین آشنا می‌‌شویم و جایگاه آنان در ادبیات امروز کشورهای عرب‌زبان و نیز در میان مردم کشور خود را، مرور می‌‌کنیم.
 
مردی بر فراز شعر امروز فلسطین
محمود درویش گفته‌بود: «ما لحظه به لحظه در نبرد زندگی می‌‌کنیم و به‌سختی یک دقیقه از زندگی‌مان می‌‌گذرد بدون این‌که احساس کنیم با چالش‌های عمده‌ای روبه‌رو هستیم. وقتی می‌‌نویسیم، چالش می‌‌کنیم، وقتی در سرزمین خود حضور داریم، به چالش می‌‌کشیم و وقتی غذای خود را می‌‌خوریم، چالش می‌‌کنیم.» با این نگاه بود که او تمامی ‌‌عمر خود را صرف نبرد با اشغالگران کرد و به همین دلیل بود که بعد از یک‌عمر نوشتن و گفتن درباره فلسطین، به جایگاه بلندی رسید که هیچ شاعری به آن نرسیده‌است. درویش صدای مردم خود و ترجمان مبارزه هر روزه آنان با اشغالگران بود و همچنان که خود پیش‌بینی کرده‌بود حتی بعد از مرگ هم صدایش جاودانه ماند و زندگی صهیونیسم را مانند آتش می‌‌سوزاند. او خود را نه یک شاعر به معنای مرسوم، بلکه رزم‌آوری حرفه‌ای می‌‌دید و گفته‌بود:
من آن‌طور که از من می‌‌خواهند سرباز نیستم/ سلاح من یک کلمه است
محمود درویش در سال ۱۹۴۱ در روستایی نزدیک عکا به دنیا آمد و در کودکی شاهد زنده «نکبت» یعنی روزی بود که با صدور اعلامیه استقلال اسرائیل، مردم سرزمینش آواره شدند. وقتی صهیونیست‌ها روستای آنان را آتش زدند، مجبور شد با خانواده به لبنان مهاجرت کند و بعد از آن سال‌ها در این کشور، در مصر، تونس و فرانسه زندگی کرد اما آتش خشمی‌‌ که از اشغال سرزمینش در وجودش روشن شده‌بود، همیشه با او بود و گاه چنان زبانه می‌‌کشید که می‌‌سرود:
من از مردمان متنفر نیستم/ از کسی دزدی نمی‌‌کنم/ اما اگر گرسنه شوم/ گوشت متجاوز را می‌‌خورم/ مراقب گرسنگی من باشید/ و عصبانیت من!
اما این خشم در وجود او مانع امیدی همیشه فروزان به بازگشت به خانه و بیرون راندن اشغالگران نمی‌‌شود، هنگامی‌‌که می‌‌سرود:
ای فرزندان بابل/ ای فرزندان زنجیر/ به‌زودی به قدس باز خواهید گشت/ و بزرگ خواهید شد/ و به‌زودی به یاد گذشته گندم درو خواهید کرد
او چهره‌ای چند‌وجهی در راه مبارزه برای آرمان فلسطین بود. به‌عنوان روزنامه‌نگار در مشاغل مهمی‌‌ چون سردبیر روزنامه الاتحاد، نویسنده در روزنامه الاهرام، سردبیر ماهنامه انجمن آزادی فلسطین و بنیان‌گذار فصلنامه ادبی الکرمل کار کرد و از این شخصیت ادبی و فرهنگی برای ایجاد تشکل‌هایی به منظور جهت‌دهی مبارزه فرهنگی با دشمن استفاده کرد و سال‌ها رئیس اتحادیه نویسندگان فلسطین بود و همراه با شخصیت‌های مشهوری چون ژاک دریدا و پیر بوردیو، پارلمان بین‌المللی نویسندگان را تأسیس کرد.
شعرهای او همچنان مورد توجه مردم کشورش بوده و هست و آنان عاشقانه هنوز شعرهایش را در سخت‌ترین روزهای نبرد زمزمه می‌‌کنند، چرا که او عاشقانه فلسطین و مردمش را دوست داشت و برای سرزمینش می‌‌نوشت:
نسیمت عنبرین / و زمینت شکرین/ و دلت سبز است/ و من فرزند عشق توام/ در آغوش شیرینت/ رشد می‌‌کنم و می‌‌بالم.
 
شاعری از غزه 
معین توفیق سید خلیل بسیسو مشهور به معین بسیسو شاعر، نویسنده و نمایشنامه‌نویس متولد ۱۹۲۶ در غزه و یکی از نمادهای شاعرمقاومت فلسطین است. او که شاعری به شدت ملی‌گراست و تحت تأثیر جریان ناسیونالیسم عربی و نیز چپگرایی دهه ۶۰ و ۷۰ کشورهای عربی قرار دارد، پس از به پایان بردن تحصیلات ابتدایی و متوسطه به مصر رفت و در دانشگاه آمریکایی قاهره روزنامه‌نگاری خواند. در این کشور چند بار به دلیل فعالیت‌های سیاسی زندانی شد و پس از آزادی از زندان، به لبنان مهاجرت کرد و در آنجا با سازمان آزادیبخش فلسطین همکاری خود را آغاز کرد. مشهور است روزی از یاسر عرفات پرسید در میانه این همه درگیری و جنگ شاعران چه کار از دست‌شان برمی‌‌آید و جواب شنید: رهبران سیاسی نمی‌‌توانند به شاعران و نویسندگان چگونه نوشتن را بیاموزند؛ چرا که آنان خود رهبران انقلاب ادبی و شعری ما هستند. بسیسو همیشه با همین نگاه به فعالیت ادبی و روزنامه‌نگاری‌اش می‌‌نگریست. همکاری به عنوان سردبیر و نویسنده با مجله الاتحاد، روزنامه فلسطینی الحریه، روزنامه الثوره سوریه، روزنامه فلسطینی الثوره، مجله دیار، مجله هفته عرب لبنان و مجله المیدان لیبی از جمله فعالیت او در کسوت روزنامه‌نگار است. برخی کتاب‌های او عبارتند از: مجموعه شعرهای نبرد، اردن بر صلیب، فلسطین در دل، درختان ایستاده می‌‌میرند، آمده‌ام تا تو را به نامت صدا کنم، وقتی سنگ می‌‌بارد، شهر محاصره شده، چالش، زنگ زدن طناب‌ها و نمایشنامه‌های انقلاب زنج، سامسون و دلیله، صخره، پرندگان بین انگشتان آشیانه می‌سازند، محاکمه کتاب کلیله و دمنه و کیسه ابوعطوان ( داستان)، بولدوزر( مقالات)، دفترهای فلسطینی، ۸۸ روز پشت سنگرهای بیروت و خاطرات غزه (خاطرات). او نیز از شاعران محبوب مردم فلسطین است که سال ۱۹۸۴ بر اثر سکته قلبی در هتلی در لندن درگذشت. شعری از او بخوانیم: ای دست‌ها/ سایه زنجیر را از سرزمین سبز من دور کنید/ و از مزرعه مردمانم خوشه درو کنید/ من نان و گندم کشورم را در آغوش نگرفتم / چرا که در بادها ملخ می‌وزید/ و سرزمین من ویران شد/ از زمانی که برایم لقمه پای آهو کشیدند/ و کمان و تیرها و تیغ‌هایم را غصب کردند/ و شکوفه خونم را چیدند / با این حال، من رشد می‌‌کنم / ریشه‌های من تبر را در سرزمینم به نبرد می‌‌خوانند و سبز می‌شوند و ندا می‌دهند:/ ای دست‌ها/ زنجیر ملخ را از سرزمین سبزم به دور اندازید/ چرا که محصول من، از آن است!
 
همشهری مسیح بر قله شعر
سمیح القاسم از مشهورترین شاعران معاصر فلسطین و جهان عرب است که در ۱۱ می ۱۹۳۹ در شهر ناصره زادگاه عیسی مسیح(ع) متولد شد.  او در خانواده‌ای با اصالت دروزی و در سرزمین‌هایی از فلسطین که تحت حاکمیت رژیم‌صهیونیستی است (اراضی سال ۴۸) بزرگ شد و آوارگی مردم فلسطین و مبارزه آنان با اشغالگری از مضمون‌های پرتکرار شعر اوست. القاسم نخست به عنوان یک معلم شروع به فعالیت کرد و در همان زمان به حزب کمونیست پیوست اما بعد از مدتی از عملکرد این حزب سرخورده شد و آن را رها کرد و بعد از آن همه زندگی خود را صرف فعالیت‌های ادبی و روزنامه نگاری کرد. 
او شاعر و نویسنده‌ای پرکار بود و بیش از ۶۰ کتاب در زمینه‌های شعر، داستان، تئاتر، مقاله و ترجمه منتشر کرد. همچنین جوایز متعددی از جمله جایزه لورل شعر از اسپانیا، جایزه نجیب محفوظ از مصر، جایزه شعر فلسطین و مدال فرهنگی قدس را در کارنامه افتخاراتش دارد، ضمن این‌که بابت فعالیت‌های سیاسی به زندان نیز افتاد. دریافت کرده‌است. آثار او در میان مجموعه‌های شعر، همکاری‌های فرهنگی و نمایشنامه‌ها توزیع شد. وی بیش از یک بار به دلیل فعالیت سیاسی و شعری به زندان افتاد،‌ مدتی در حبس خانگی بود و چندین بار نیز مورد تهدید به مرگ قرار گرفت. همه عمرش به فعالیت سیاسی و تجربه محدودیت‌های اشغالگران گذشت اما بارها گفت و نوشت:« از بچگی سعی کرده‌اند مرا ساکت کنند، به آنها نشان خواهم داد که هر زمان که بخواهم، در هر زمان و با بلندترین صدا صحبت می‌‌کنم، هیچکس نمی‌‌تواند مرا ساکت کند.»
سمیح القاسم تمام مدت زندگی خود را در اراضی فلسطین تاریخی گذراند و حاضر به مهاجرت نشد، گاهی نیز که به خارج سفر می‌‌کرد، به سرعت به فلسطین اشغالی بازمی‌‌گشت چرا که خود می‌‌گفت: « من ترجیح دادم در کشورم بمانم، نه به این دلیل که خودم را کمتر دوست دارم، بلکه به این دلیل که کشورم را بیشتر دوست دارم.» اگرچه در یکی از آخرین سالهای زندگی وقتی در سال ۲۰۰۱ تصمیم گرفته‌بود، سفری به لبنان کند،‌مقامات رژیم اشغالگر او را ممنوع الخروج کردند. 
سمیح القاسم در ۱۹ آگوست ۲۰۱۴ پس از مبارزه تلخ با سرطان که سال‌ها به طول انجامید، درگذشت.
 
شاعری که با «قدس» مشهور شد
یکی از شاعران نسل جدید شعر فلسطین که در کشورهای عربی زاده شده، تمیم برغوثی است. او به عنوان یکی از چهره‌های نسل جدید ادبیات سرزمین فلسطین، به شدت مخالف روند سازش با رژیم‌صهیونیستی است. تمیم در دانشگاه قاهره، دانشگاه آمریکایی قاهره و دانشگاه بوستون در رشته سیاست تحصیل کرد و دکترای علوم سیاسی گرفت و سال ۱۹۹۹ به فلسطین بازگشت و نخستین مجموعه شعر خود را در رام ا... منتشر کرد. 
او علاوه بر شاعری، چهره‌ای دانشگاهی و به عنوان استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج‌تاون آمریکا، بارها در تحلیل‌های خود با روند سازش از جمله توافق‌های کشورهای عربی خلیج‌فارس با رژیم‌صهیونیستی بر سر عادی‌سازی و پیمان صلح موسوم به ابراهیم، مخالفت کرده و گفته‌است که آینده از آن کسانی است که در کنار فلسطین بوده‌اند.او همین اواخر در مطلبی در صفحه فیسبوکش نوشته‌بود: «سادات به امید این که کشورش را ثروتمند کند و حاکم باقی بماند، با اسرائیل صلح کرد. نتیجه این شد که کشور مصر فقیر شد و خود سادات نیز کشته شد. «الکتائب اللبنانیه» نیز برای این‌که بر کشور لبنان حکومت کنند، با اسرائیل صلح کردند و نتیجه این شد که زمان آنها برای همیشه به‌سر آمد. سازمان آزادیبخش فلسطین با اسرائیل صلح کرد تا جلوی شهرک‌سازی‌ها را بگیرد ولی نتیجه آن افزایش سه‌برابری این شهرک‌ها شد؛ لذا اگر امروز امارات و بحرین و پشت سر آنها عربستان سعودی، به دنبال صلح با اسرائیل هستند تا با نفوذ هر یک از کشورهای ترکیه و ایران در منطقه مقابله کنند، نتیجه این خواهدبود که نفوذ آنکارا و تهران بیشتر خواهدشد؛ چرا که ترک‌ها و ایرانی‌ها همسایگان، برادران و اهل و خویش ما عرب‌ها از هزاران سال پیش هستند و به هیچ وجه نمی‌توان تاریخمان را که از تاریخ آنها که از زبان، نحو، حدیث، فقه، شعر، نثر، موسیقی گرفته تا سیاست و شعور اجتماعی به هم گره خورده، جدا کرد. آنها متجاوزان ناخوانده نیستند که از طریق دریا بیایند و ما را از دیار خود اخراج کنند، آنها متحدان خود را نمی‌فروشند ولی اسرائیل رژیمی‌‌است استعماری، آپارتاید، جعلی و موقت، هرچند که قوی به نظر برسد. برغوثی شهرت خود را در جهان عرب مدیون شعری است به نام «شعری در قدس» که باعث شد این شاعر جوان به یکی از محبوب‌ترین چهره‌های ادبیات امروز کشورهای عربی تبدیل شود و به نام شاعر قدس و زیتون نامیده شود. این شعر نتیجه اندوه و اضطرابی است که او در شهر تاریخی قدس تجربه کرد؛ روزی که او در ۲۷ سالگی به این شهر رفت و نیروهای اشغالگر به دلیل جوانی‌اش اجازه ورود به شهر و مسجدالاقصی برای اقامه نماز جمعه را به او ندادند و او سرخورده و غمگین به رام‌ا... بازگشت. این شعر نخستین بار در یک مجله اردنی منتشر شد. شعری که چنین آغاز می‌‌شود: 
 از کنار خانه معشوق گذشتیم و برگشتیم
از خانه، به خاطر قانون دشمنان و دیوارهایش

این شعر خیلی زود به چنان محبوبیتی رسید که مردم در خیابان‌ها و میادین آن را زمزمه می‌‌کردند و پوسترهای او بر دیوار خیابان‌های بیت‌المقدس و دیگر شهرهای فلسطین آویزان شد و کلیپ‌های این شعر به آهنگ زنگ تلفن‌های همراه در سراسر جهان عرب تبدیل شد. برغوثی همچنین در دوران بیداری اسلامی در سال ۲۰۱۱، در مصر حضور داشت و شعری برای خیزش انقلابی مردم این کشور سرود.

newsQrCode
برچسب ها: شعر ادبیات فلسطین
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها