به گزارش خبرنگار جامجم، محسن ۴۰ ساله متهم است عصر بیست و دوم شهریور امسال با بیش از ۱۵ضربه چاقو، همسرش را که سرایدار مدرسه پسرانه در محله تهرانسر بوده، به قتل رسانده است. او ابتدا اختلافات خانوادگی را عامل این جنایت اعلام کرد اما دیروز در شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران و در تحقیقات گفت: مدتی بود که صدای زن صاحبخانه سابقمان و پسرش در سرم میپیچید و آن زن بود که دستور قتل همسرم را صادر کرد. محمدرضا صاحبجمعی، بازپرس شعبه ششم داسرای جنایی تهران با تائید این خبر به جامجم گفت: تحقیق از متهم ادامه دارد و قرار شد کارشناسان پزشکی قانونی دوباره سلامت روانی او را بررسی کنند.
محسن ۴۰ ساله که مدام روی صندلی مقابل قاضی تلوتلو میخورد؛ دختری ۱۷ساله و پسری ۹ساله دارد. بابت مرگ همسرش ناراحت بود و ادعا میکرد اختیاری برای قتل نداشته است.
چطور معتاد شدی؟
نقاش ساختمان بودم که به خاطر درد پاهایم مصرف تریاک را شروع کردم و بعد، همه جور موادی را مصرف کردم. ۱۵ سال است معتادم و بیشتر شیشه مصرف میکنم. ۱۰بار به کمپ رفتم اما فایده نداشت. همسرم سرایدار مدرسه پسرانه بود و هرچه حقوق میگرفت را از او میگرفتم و خرج اعتیادم میکردم.
چرا او را کشتی؟
صداهایی که در مغزم میپیچید باعث شد او را بکشم. این صداها از پنج سال پیش سراغم آمده بود. صدای زن صاحبخانه سابقمان و پسرش در ذهنم رخنه کرده بودند. میگفتند باعث اعتیاد و بدبختیهایم، همسرم است. اوایل این حرفها را باور نمیکردم اما کمکم در ذهنم نفوذ کردند و آنها را باور میکردم. میگفتند زنم دروغ میگوید، طلاق میخواهد تا مرا نابود کند. آنقدر حالم بد شد که نزد روانپزشک رفتم و قرص مصرف میکردم اما حالم خوب نشد. حتی با دستورشان مصرف شیشه را بیشتر کردم.
از روز قتل بگو؟
یک هفته بود دستور قتل را صادر کرده بودند. آن روز شیشه مصرف کردم صداها چند برابر شد و گفتند همسرت را امروز باید بکشی در غیر این صورت او طلاق میگیرد و تو را میکشد. چند وقت قبل، از خواهرزنم یک چاقوی تزئینی هدیه گرفته و همراهم بود. دعوایمان شد و گفت طلاق میخواهد.
بعد چه شد؟
با همان چاقو اولین ضربه را به زنم زدم که زخمی شد و فرار کرد. رفت طبقه همکف و من هم دنبالش رفتم. ضربههای بعدی را یادم نمیآید چند ضربه بود. دخترم آمد و گریه میکرد. چند دقیقه بعد فهمیدم همسرم مرده که فرارکردم.
کجا رفتی؟
به پارک پیش دوستم رفتم. دوباره آن صدا در سرم پیچید و گفت خوب کردی همسرت را کشتی. آنها میگفتند مواد بکش و بعد فرارکن. حتی وقتی دخترم هم تلفن زد بابا برگرد، بدبخت شدیم هم توجهی نکردم.
حرف آخر؟
پشیمانم، صدای آن مادر و پسر باعث شد به دستور آنها توجه کنم و زنم را بکشم. زودتر مرا اعدام کنید چون من زن بیگناهم را کشتهام.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: