به گزارش خبرنگار جامجم، تحقیقات جنایی در این پرونده از آخرین روزهای آذر ۱۳۹۸ و با گزارش قتلی به بازپرس جنایی تهران آغاز شد. در بررسی اولیه پرونده مشخص شد، چند روز قبل مردی با دیدن پیکر غرق در خون همسایهشاندر مقابل در، او را به بیمارستان منتقل کرده اما تلاش پزشکان برای نجات جان پیرمرد نتیجه نداشته و او بر اثر شدت جراحات جان باخته است. بررسیها نشان داد اصغر ۸۲ ساله بر اثر اصابت ضربه چاقو به گردنش و خونریزی جان باخته است. با تحقیق از همسایهها مشخص شد اصغر قبل از انتقال به بیمارستان گفته بود همسر سومش و پسرش، او را با چاقو زدهاند. به این ترتیب طلعت، همسر سوم مقتول و پسرش تحت بازجویی قرار گرفتند اما منکر قتل شده و ادعای خودزنی اصغر را مطرح کردند. طلعت در ادامه مدعی شد، همسایهشان به نام مروارید عامل قتل اصغر است.
مروارید ۵۵ساله در تحقیقات گفت: «حدود هفت ماه قبل به عنوان مستاجر در ساختمان اصغر ساکن شدم. پیرمرد در ابتدا رفتار خوبی داشت اما پس از مدتی رفتارش تغییر و اذیت میکرد. مدتی قبل پسرم به ترکیه رفت و من هم برای مدتی از سگ او مراقبت میکردم. اصغر از این موضوع ناراحت بود یا اینکه برای پول شارژ ساختمان بهانه میگرفت. گاهی هم جلوی در صندلی میگذاشت و رفت و آمد را کنترل میکرد. از رفتارهایش خسته شده بودم. یک روز که از رفتار اصغر عصبانی بودم، به طلعت گفتم من یک روز شوهرت را میکشم. او هم با خونسردی گفت؛ در یک فرصت مناسب این کار را انجام بده. آنجا بود که فهمیدم طلعت هم از شوهرش دل خوشی ندارد.»
متهم به قتل ادامه داد: «سه روز قبل از اجرای نقشه، طلعت را دیدم که از شوهرش عصبانی بود. میگفت اصغر همه اموال را به دامادش وکالت داده است. خواست نقشه قتل را اجرا کنیم که قبول کردم. روز قتل طلعت سراغم آمد و خواست نقشه را اجرا کنیم. یک چاقو برداشتم و به خانه آنها رفتم. پیرمرد در خواب بود. به پیشنهاد طلعت یک دستکش کاموایی دستم کردم و ضربهای با چاقو به گردن اصغر زدم. او بیدار شد و من از ترس به خانهام رفتم.»
با اعتراف این زن و تکمیل تحقیقات در دادسرا، برای مروارید به اتهام قتل و برای طلعت به اتهام معاونت در این جنایت، کیفرخواست صادر و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. متهمان چندی قبل در شعبه دوم دادگاه کیفری پای میز محاکمه قرار گرفتند. در این جلسه فرزندان اصغر برای مروارید درخواست قصاص کردند.
سپس مروارید در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهام قتل گفت: «من قاتل نیستم و به خاطر شرایط روحی و فشار بازجوییها به قتل اعتراف کردم. اصغر، مرد بداخلاقی بود و از او عصبانی بودم اما راضی به مرگ او نبودم. طلعت به خاطر اختلافات مالی شوهرش را کشت. حتی اصغر قبل از مرگش به همسایه گفته بود که طلعت به او چاقو زده است.»
سپس طلعت در جایگاه ایستاد و در دفاع از خود گفت: «آن روز برای بردن زباله از خانه بیرون رفتم و در را بازگذاشتم. وقتی برگشتم دستهای مروارید خونی بود و از ترس فرار کردم.
رئیس دادگاه: پیش از این گفته بودی، همسرت مرد بداخلاقی بوده و رفتار خوبی با تو نداشته است. حالا چه میگویی؟
طلعت: اشتباه کردم. او مرد خوشاخلاق و مهربانی بود.
پس از این دفاعیات، قضات وارد شور شده و مروارید را به قصاص و طلعت را به ۱۵ سال حبس محکوم کردند. با اعتراض مروارید، پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و حکم در آنجا نقص و برای رسیدگی دوباره به دادگاه کیفری بازگشت. به این ترتیب متهمان دوباره محاکمه شدند. در ابتدای این جلسه اولیای دم دوباره درخواست قصاص قاتل پدرشان را مطرح کردند. مروارید هم در این جلسه گفت: «من قاتل نیستم و نمیدانم چرا فرزندان مقتول مرا قاتل پدرشان میدانند. من آن روز پیکر غرق در خون پیرمرد را بیرون خانه دیدم و شوکه شدم و به همینخاطر فرار کردم.
رئیس دادگاه: اگر کسی را در خیابان زخمی ببینید، فرار میکنید؟
متهم به قتل: به خاطر اختلافی که با صاحبخانهام داشتم، میدانستم من را مقصر مرگ او میدانند. قاتل او طلعت است که به خاطر اختلاف مالی همسرش را کشت. او بارها گفته بود قصد دارد پیرمرد را از زندگیاش حذف کند .
این بار طلعت اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت: «من از همان ابتدا گفتم که در قتل شوهرم دستی نداشتم و در این مدت بیگناه در زندان هستم.
رئیس دادگاه: اگر بیگناه بودی چرا به حکم ۱۵ سال زندان اعتراض نکردی؟
طلعت: من سواد ندارم و نمیدانستم باید به رای اعتراض کنم. برعکس من مروارید سواد دارد، خوب دفاع میکند و تقصیر را گردن من میاندازد.
پس از دفاعیات متهمان، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شده و با توجه به انکار دو متهم، جلسه دادگاه را تجدید کردند تا نواقص رفع شود.