ما در آستانه ورود به مرحله غروب برجام قرار داریم و طبعا درباره فراز و فرود این توافق ارزیابی داشته باشیم. شاید مهمترین مسالهای که در وهله اول به ذهن میرسد این است که در یک ارزیابی ساده به این نتیجه برسیم که حرفهای کدام یک از طرفین از اعتبار بیشتری برخوردار است.
دقیقا در همان روز توافق برجام روح این توافق از سوی رئیس جمهور آمریکا مورد نقض قرار گرفت و در گامهای بعدی هم آسیبهایی با بدعهدی اوباما بر پیکر برجام وارد شد.
با این وصف، ایران به تعهدات خود به صورت یکجانبه عمل کرد و این روند تا زمان خروج آمریکا از برجام ادامه پیدا کرد. بعد از خروج ایالات متحده از این توافق، اروپایی قول دادند تا فرایندی را طراحی کنند تا برجام حفظ شود و جمهوری اسلامی هم برغم این تحولات یکسال بعد از خروج آمریکا به تعهدات خود عمل کرد، اما غربیها با وجود همه وعدههای گذشته به قول خود عمل نکردند. رویکرد اروپاییها بخوبی نشان میداد که آنها هیچ قصدی برای اجرایی کردن تعهدات خود نداشتند و تنها هدفشان خرید زمان بود تا ایران در چارچوب برجام همچنان به تعهدات خود پایبند بماند.
بتدریج ایران طی چند نوبت اقدام به کاهش تعهدات خود کرد تا طرف مقابل را برای اجرایی کردن بندهای توافق تحت فشار قرار دهد. این روند ادامه داشت تا دولت بایدن روی کار آمد. رئیس جمهور آمریکا در جریان فعالیتهای انتخاباتی خود وعده داد که به برجام بر میگردد، اما روند ماجرا نشان داد که او قصدی برای انجام این کار ندارد.
با این وصف، اگرچه ما در جریان مذاکرات موسوم به احیای برجام به نتایج دست پیدا کرده بودیم و به مرحله رسیدن به توافق نزدیک شده بودیم، اما آمریکاییها زیر میز زدند و کمی بعد ماجرای اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ پیش آمد و غرب استراتژی خود را در برابر ایران تغییر داد، اما در نهایت بعد از بروز ناکامی در طرحها و برنامههای اروپا و آمریکا علیه ایران حرفهای دیگری زدند، اما با این حال اقدام عملی از سوی آنها صورت نگرفت.
با توجه به چنین روندی کاملا قابل پیشبینی است هر چقدر به غروب بخشی از بندهای برجام نزدیک میشویم اروپا در رویکردهای خود در خصوص این توافق تغییر ایجاد نمیکند و این مساله در بیانیههای آنها هم کاملا مشهود است که اعلام میکنند کماکان تحریم ایران را در حوزههایی مثل تسلیحات ادامه خواهند داد؛ بنابراین برابر با آنچه که گذشت از روز اول انعقاد این توافق ما از غربیها چیزی غیر از عهدشکنی، دورویی و دروغگویی ندیدیم. در طرف مقابل ایران در همه مراحل صداقت خود را نشان داد و این موضوع هم کاملا از سوی آژانس با توجه به بیانیههایی که پیش از اقدام عملی جمهوری اسلامی برای کاهش تعهدات برجامی صادر میکرد بر این نکته صحه گذاشت.
اکنون که به غروب برجام نزدیک میشویم باید ببینیم که هر کدام از طرفین این توافق در چه جایگاهی قرار دارند. آنچه در این سالها گذشت حاکی از آن بود که قدرت ایران افزایش پیدا کرده است. جمهوری اسلامی در حوزه هستهای توانست به غنی سازی خود ادامه دهد و اهرمهای زیادی برای خود فراهم کند. همچنین در عرصه سیاست خارجی ایران این امکان را پیدا کرد تا با اقدامات خود بسیاری از تلاشهای اروپاییها را برای منزوی کردن جمهوری اسلامی خنثی کند. در ابتدای دولت آقای رئیسی، ایران در حوزه تعاملات با کشورهای همسایه و پیرامون به موفقیتهای زیاد دست پیدا کرد. از سویی دیگر عضویت ایران در سازمان شانگهای افزایش مراودات جمهوری اسلامی با آسیای مرکزی، ترمیم روابط با عربستان بدون دادن هیچ امتیازی و به دنبال آن تقویت روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس باعث قدرتمندتر شدن ایران در منطقه شد. حاصل این تلاشهای دیپلماتیک موفق این بود که آمریکاییها پیش شرطهای خود برای تبادل اسرا و آزاد سازی اموال ایران برداشتند. در دیگر سوی ماجرا غرب و آمریکا قرار دارند که با تشدید بحران در قاره سبز و اوکراین و تنش درروابط با چین و روسیه روزگار سختی را سپری میکنند. این تحولات باعث شد تا اروپاییها برغم ادعاهای خود به خاطر تغییر در توازن قدرت از فکر خروج از برجام بیرون بیایند. غرب اگرچه مدعی بکارگیری مکانیزم ماشه بود و تهدید میکرد که از برجام خارج خواهد شد، اما قطعا این اتفاق نخواهد افتاد. چون اروپا و آمریکا در حال شرایط کنونی دوران تاریکی را تجربه میکنند و بیش از حد توان خود با قدرتهای شرق در افتادند و دیگر بنیه این را ندارند تا جبهه سومی را علیه ایران باز کنند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد