همانقدر که قدرت جائر جهانی و یهودیت سامری و صهیونی، با همه ابزارهای فرهنگی، تکنولوژی پساصنعتی و الکترونیک، با رسانهها و شبکهها و تبلیغات و وانمودهها و اغوا، با ویرانگری اقتصادی و سیاسی و هویتی و نظامی و تروریستی و تحریمها میکوشد قلوب را قفل کند و راه اسلام و میراث خاندان وحی و ایمان و معرفت و تقوا و انتظار عدل موعود(عج) را بربندد و الحاد و فساد جاری سازد. همان اندازه که جدا میکوشد انقلاب اسلامی و نظام مبتنی بر ولایتفقیه را محو سازد و سحرشدگان تمدن مدرن را علیه آن بشوراند تا حاکمان حرامزاده و حرامکار را بر سر کار آورد، به همان اندازه هم میکوشد تصویری جعلی از معنای ایران بسازد و حقیقت ایران را در هجوم تحریفها گم نماید و سود بزرگی از این شکاف برای سلطه مجدد و بردهگون دوباره ایران فراهم آورد. حالا میتوانیم بیندیشیم چرا شناخت حقیقت ایران، شناخت نقش ایران در تاریخ جهان، و در حیات اسلام برای ما واجب است و باید با تعریف و شناخت غلط بستیزیم.
تبارشناسی فرهنگ ایرانی
چرا تبارشناسی فرهنگ ایرانی و معنای ایران و نگاه به عالمالشهاده ایران و مشاهده ایران از منظر عالم غیب و مشیت بالغه الهی و سنتهای الهی و از منظر عالم معنا و علم و خرد و جستوجوی معنای ایران و موضوع ذاتی بودن جستوجوی حق در جان باطنی و ذاتی حیات ایرانی و... . مهم است و فاش کردن ایرانشناسی استعماری و نگرش سویهمند علم مدرن و جهتگیری انحطاطگرا وظیفه حتمی ماست و بازشناسی تفکر. تقلیدی و پیروانه و چاکرانه آکادمیسینها و گروههای مارکسیست و لیبرال جاهلی و روشنفکران مدرن و رفرمیستها و غربگرایان دینستیز ایران، واجب واجبات است و نباید بنا به سطحینگری و انقلابیگری دروغین یا جاهلانه که با انقلابی بودن اصیل و آگاهانه زمین تا آسمان فرق دارد، این ایرانشناسی را، اغوای شیطان و از جنس ناسیونالیسم و کمرنگ کردن اسلام به حساب آورد. امروز شناخت اسلامی حقیقت ایران همان دفاع از اسلامیت ایران است و مخالفت با ایرانشناسی اصیل دشمنی با آگاهی ژرف از هویت اسلامی ایران و نقش جهانی آن در دوران غیبت و انجام تکالیف منتظران و عصر ظهور است. پس بکوشیم جریانهای گوناگون ایرانشناسی را بشناسیم، شرقشناسی استعماری و جریانهای التقاطی و اغتشاشآفرین پسااستعماری مدرن در ایرانشناسی ازجمله تحریفات اندیشه ایرانشهری را فاش سازیم و براساس ایرانشناسی اصیل، مبناهای هویت ایرانی، فرهنگ ایرانیان، کانون یکتاپرستانه و چشمبهراهی منجی جهانی، منطق حکمرانی اهورایی و انطباق آن با ولایت الهی و خلیفهاللهی اسلام ناب محمدی، ولایتفقیه را عالمانه درک کنیم.
در جستوجوی معنا یا برتریطلبی شووینیستی؟
به نظر میرسد دیگر درک ایران، فقط برای ایرانیان امری حیاتی نیست تا در پهنه محیطزیست تا فرهنگ بتواند خود را در جهان درست بشناسد و خود را گم نکند، بلکه دستکم برای مسلمانان اصیل جهان که امروز در این جهان میزیند و نمیخواهند گم شوند و اسلامشان را گم نکنند و بهویژه برای پیروان اسلام ناب محمدی و شیعیان خاندان وحی علیهمالسلام در کره ارض، پرسش ایران مهم ارزیابی میشود. کلیدهایی چون چیستی نیروی یک هستی زنده انسانی که در تاریخ ظاهر میشود و هزاران سال در جستوجوی حق در قالب یک قوم و سرزمین و کشور، آرام نمینشیند و پایدار میماند آیا اتفاقی است، وهم است، سببی معقول دارد؟ عطش دانایی درباره این حقیقت یکتا در همه طول عمر چندهزارساله ایران از چیست؟ ژنوم تشنه دانش و شناخت حقیقت؟
خرد ذاتی ایرانی؟ ویژگی فرهنگ ایران با زبانی گنجینه معارف نوری؟ نسبت تمدن ایرانی و نور و ظلمت داد و بیداد، تقدیر ایران در تاریخ و نقش آن و سرشت این حیات در جهان دیروز و امروز، قدرت و ضعف آن از کجاست؟... همه و همه اینها گره خورده با تاریخ کرهزمین، با تاریخ ۵۰۰۰ساله جهان با یکتاپرستی و ظهور اسلام خاتم و ظهور دین حق و تشیع ناب محمدی و نیز مهمتر از همه از آغاز با خاندان وحی و وعده آخرالزمانی ا... بستگی تام داشته و دارد. نباید برای آنکه دلخواه جهان مدرن و علم مدرن جلوه کنیم، نقش فرامادی ایران را در تاریخ، چون حاملان دانش الحادی مدرن و اسلامستیز از وجود ایران سلب کرده و با شرمندگی بر حقیقت آن چون آکادمیسینهای تربیتشده علم استعماری پرده ساتر کشیم. برعکس همه پدیدهشناسی ایران همچون یک موجود با همه هستی فرهنگی و چالشهای تمدنی آن و نقشش در تاریخ، تنها بر گرد جستوجوی معنای مطلق حق متعال و علم بر آن و بر زمینه یکتاپرستی مستمر قابل فهم است و جایگاه معقول خود را مییابد و عقل ایرانی و نقش ایران در تاریخ و ویژگی هستی تاریخی آن در متن ادراک ایران در بستر مشیت بالغه الهی ادراک درستی پیدا میکند.
پدیده ایران چیست؟
بدینسان بر آنم که پرسش «پدیده ایران و ایران چیست؟» را در ارتباط با کلیدواژههای هستی ایرانی، یکتاپرستی، عقل ایران، جستوجوی معنا، ویژگی این آن دیگر، فرهنگ و تمدن و نوع و معنای حکمرانی ایزدی و اهریمنی و زندگی پرفرازونشیب و سرشار از رنجها و... را در باور ایرانی و خواست دادگری و عنصر انتظار ایرانی و تلاش برای نیروی غلبه آن بر ظلمات طی ۵۰۰۰ سال زندگی یکتاپرستانه را واکاوی کنم. و البته مفهوم دولت و چشمانتظاری ایرانی برای حکمرانی عادل جهانی و تقابلش با حکومت اهریمنی و... جای مهمی در این بحث دارد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد