قرارگاه آسیب های اجتماعی که با مستقر شدن شهردار جدید در پایتخت آغاز به کار کرد و علیرضا زاکانی ریاست آن را بهعهده گرفت، قرار بود کاری کند کارستان و غائله کار کودکان در خیابان را جمع کند اما این قرارگاه نهفقط موفق نبود بلکه فشار جبهه مقابل باعث شد تا معابر شهر به تسخیر کودکانی در آید که راز بقا را یافتهاند.
اکنون چند ثانیه توقف پشت چراغ قرمز مساوی است با کلافگی سرنشینان خودرو از بس که این بچهها با اسپری آب و صابونشان به شیشه میپاشند و با دستمال آن را لک میکنند و در ازای این کار کثیف پول میخواهند. در چهارراهها خرید فال، گل، دستمال و تحمل دود اسپند، اجباری است چون کودکان قد و نیمقد آنقدر ماهرانه زار میزنند و برای بیرون آوردن اسکناسی از جیب مردم آنچنان دل ریش کن، التماس میکنند که بالاخره جنسی فروخته و پولی رد و بدل میشود و اگر جنسی هم خریده نشود چند فحش آبدار حتما نصیب میشود.
قرارگاه آسیبهای اجتماعی بهعنوان اولین گام قرار بود این اوضاع نابسامان و این نمایش خیابانی کار کودک را سامان دهد ولی اکنون در ناکامی چنان پیش رفته که مدیرعامل سازمان خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران اعتراف میکند که« ما در شهرداری تهران قرارگاه اجتماعی پایتخت را تشکیل دادهایم، طرحی هم ساماندهی شد و ۱۶نهاد متولی کودکان کار بهعنوان مجری طرح معرفی شدند و قرار شد همه اینها زیرنظر فرماندهی واحد به یک نهاد پاسخگو باشند که این اتفاق رخ نداد». حالا زیر سایه این چند صدایی، تهران بهعنوان ابرشهری که در حوزه آسیبهای اجتماعی پیشتاز است در حال غرق شدن زیر بار کار کودکانی است که سرقفلی خیابانها را در چنگ دارند؛ کودکانی که از قضا بیشترشان غیرایرانی هستند و ورودی غیرمجاز به شهرهای کشورمان را دارند.
ایرانی یا اتباع؟
در مورد این که «کودکان در موقعیت خیابان» یا همان کودکان کار و خیابان بالاخره چند نفرند، آمار یکدستی وجود ندارد اما با این حال هر وقت عدد و رقمی ذکر میشود، گویای یک جمعیت چند ده هزار نفری است. در مورد این که آیا این کودکان ایرانیاند یا خارجی نیز عددهای متفاوتی بیان میشود که در عین یکدست نبودن، همگی درصد بالای اتباع خارجی را تایید میکنند مثلا کارشناس مسئول حوزه اجتماعی در مرکز پژوهشهای مجلس، ۸۰درصد کودکان کار و خیابان را از اتباع میداند که افغانستانیها و پاکستانیها بیشترین فراوانی را دارند و مدیر دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از آماری ۸۳درصدی صحبت میکند که فراوانی افغانستانیها بیشتر از دیگران است که بیش از ۶۰درصد آنها نیز بهصورت غیرمجاز به ایران آمدهاند. این آمار ۸۰درصدی مورد تایید دبیر سابق مرجع ملی حقوق کودک هم هست، مسئولی که پشتیبانی از نیازمندان حمایت را رویه ایران میداند ولی میگوید «افرادی که نیازمند حمایت نیستند و حضورشان در کشور غیرقانونی است باید به کشورشان برگردند.» اما چرا مهاجران غیرمجاز به مبدأ خود برگردانده نمیشوند و چرا فرزندان آنها آزادند تا در خیابانها به کسب و کار مشغول شوند؟ این سوالی است که معمولا پاسخ داده نمیشود و اگر هم بشود به این جمله خلاصه میشود که جلوگیری از ورود اتباع غیرمجاز و برگرداندن آنها به کشورشان کار سختی است.
باند یا خانواده؟
۳درصد کودکان کار خیابانی جایی برای خواب ندارند، ۱۴درصدشان تصادف با خودرو را تجربه کردهاند و ۲۱درصد آنها توسط مردم مورد توهین و کتک قرار گرفتهاند. اینها آمارهای مروئه وامقی، پژوهشگر حوزه کودکان کار و خیابان است که از بررسیهایی پرده برمیدارد که نشان میدهد بخشی از این کودکان به خیابانها آمدهاند تا از خشونتهای خانگی فرار کنند. این عضو هیات علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، باندی کار کردن این کودکان را نیز آنطور که مردم تصور میکنند، تایید نمیکند و میگوید: «فعالیت باندی برای کودکان دستفروش به هیچوجه همهگیر نیست بلکه فقر، محرومیت از تحصیل و تعدد فرزندان بیشترین علت کشیده شدن این کودکان به سمت کار خیابانی است.»در مقابل اما سیدعلی کاظمی، دبیرسابق مرجع ملی حقوق کودک خطاب به شهروندان توصیه میکند که «با کمک کردن به کودکان کار خیابان، آنها را به طعمه باندها و مافیاهای اقتصادی تبدیل نکنند» و به این طریق وجود باندها و مافیاها را تایید میکند. او توضیح میدهد: «وقتی باندهایی در سرچهارراهها و خیابانها شکل بگیرد، باندهای تبهکاری هم ایجاد میشود. باندهایی که بهصورت شبکهای کار میکنند، میتوانند به شبکههای مجرمانه و تبهکارانه تبدیل شوند و کودکان را نیز وارد اعمال مجرمانه کنند.»معاون سابق امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز پیش از این گفته بود که «به نظر میرسد بیشتر کودکان کار در قالب باندهای مختلف کودکان خیابانی و تحت نظر سودجویان فعالیت میکنند»، کودکانی که به گفته مدیرعامل سازمان خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران «بیش از۷۰درصدشان در چهارراهها، شبکهای و مافیایی هستند.»با این حال هنوز هم کسانی هستند که وجود باند به معنی شبکهای استثمارگر را که در برخی فیلمها و سریالها نمایش داده میشود، تکذیب میکنند و در عوض کودکان کار خیابانی را نتیجه فقر اقتصادی و فرهنگی خانوادهها میدانند. الهه خوشنویس، فعال حقوق کودک یکی از این افراد است که به ایسنا میگوید :«وقتی خانواده گرفتار بیکاری، فقر و استیصال میشود ناچار برای بقای خود، فرزندان را روانه بازارکار یا خیابان میکند.»
البته فتاح احمدی، معاون وزیر دادگستری و دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، نگاهی دو سویه به این ماجرا دارد و کار کودکان را هم محصول چالشهای خانوادگی و هم نتیجه فعالیت باندها میداند. او به تسنیم میگوید: «شرایط نامناسب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از جمله فقر، بیکاری، مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک، بروز حوادث طبیعی و انسانساخت، شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی، ورود اتباع خارجی بهویژه به صورت غیرمجاز و همچنین دسترسی ضعیف به خدمات اجتماعی مانند آموزش با کیفیت و مراقبتهای بهداشتی از دلایل شکلگیری کار کودک است. درعین حال اما در طول روز باندهای بهرهکش، کودکان مناطق حاشیهای را به تهران میآورند و به این ترتیب گروههای کودکان کار خیابانی را شکل میدهند.»آنطور که از این اظهارات برمیآید هنوز درکشورمان در مورد خاستگاه کودکان کار خیابانی اتفاق نظر وجود ندارد و همین ابهام یکی از دلایلی است که برخورد با پدیده کارکودک تا امروز موفقیت آمیز نبوده است.
رشد انفجاری جمعیت اتباع
یک اظهارنظر وجود دارد که پدیده کودکان کار خیابانی را نتیجه فرهنگ اتباع مهاجر از جمله افغانستانیهایی که در چند سال اخیر به صورت غیرقانونی وارد کشورمان شدهاند، میداند. این اظهارنظر که ناظر بر نتیجه بررسیهای چند نهادغیردولتی است، تاکید دارد «برخی از اتباع به کمک مالی نیاز ندارند اما به علت فرهنگ متفاوتشان، دوره کودکی را قبول ندارند و معتقدند به محض این که یک کودک تواناییهای اولیه را پیدا کرد باید کار و کسب درآمد کند و از آنجا که این مهاجران غیرقانونی نمیتوانند مجوز کار بگیرند، محل کسب و کار کودکانشان، خیابانها میشود».همین فرهنگ متفاوت اتباع خارجی است که زاد و ولد سریع آنها در کشورمان را سبب شده است. گرچه تلاشهای روزگذشته ما برای دریافت آمار مربوط به موالید غیرایرانی از سازمان ثبت احوال بینتیجه ماند اما اطلاعاتی به دستمان رسید که حقیقتی تلخ را فاش میکند. این اطلاعات نشان میدهد که « در سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ درصد تشکیل دهنده کل جمعیت کشور از لحاظ موالید غیرایرانی حدود ۱.۵درصد رشد داشته که این نرخ رشد به جز در استانهای کرمانشاه، اردبیل، خراسان شمالی و کردستان که رشد منفی داشته در سایر نقاط رشدی مثبت و از ۲ تا ۲۴۰درصد بوده است.» این درحالی است که طبق این دادهها، در این بازه زمانی زایمان در منزل هم عدد قابل توجهی بوده که در آمار رسمی بررسی نمیشود.در واقع درحالی که جامعه ایرانی کمکم تمایلش به فرزندآوری را از دست میدهد، اتباع غیرایرانی که عمدتا حضوری غیرقانونی در کشورمان دارند بر سرعت زاد و ولد خود میافزایند و بیهیچ مشوقی، جمعیت خود را افزایش میدهند. طبیعی است که تداوم این وضع و بیتوجهی به مخاطرات امنیتی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از این اتفاق، سبب تغییر بافت جمعیتی و دموگرافی استانهای کشور در آینده نهچندان دور میشود که یکی از نتایج ملموس آن را در قالب افزایش کودکان کار خیابانی لمس خواهیم کرد.
دلایل پدیده کودکان کار
شرایط نامناسب اقتصادی وفرهنگی
مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک
شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی
ورود اتباع خارجی بهویژه غیرمجازها
دسترسی نداشتن به آموزش و مراقبتهای بهداشتی
بروز حوادث طبیعی و انسانساز
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد