این مستند که تاکنون جوایزی را نیز از جشنوارههای مختلف بدست آورده، قرار است پس از اکران در قم و مشهد در دیگر شهرهای کشور نیز به نمایش درآید. پیرامون چگونگی تولید این فیلم و چالشهایی کارگردان و گروه با آنها دست و پنجه نرم کردهاند، با امیرمهدی حکیمی گفتگو کردهایم که در ادامه می خوانید.
معلولان و بهرهبردن از قهرمانان معلول یا شکلگیری خط داستانی پیرامون یک فرد معلول و جهان زیستی او در میان آثار سینمایی به خصوص در ژانر مستند جایگاه چندان پررنگی ندارد. دلیل این اتفاق را چه میدانید و چه شد که برای تولید این مستند اقدام کردید؟
ایده این مستند سالها پیش به ذهنم رسید. «وقتی مهدی به دنیا آمد»، یک مستند پرتره از زندگی مهدی ظریفی است که در حاشیه آن فضای خانواده و روابط خانوادگی اش نیز پررنگ به نمایش در می آید. در واقع وجه اجتماعی این مستند پرداختن به زندگی معلولان (به خصوص ناشنوایان) است که از دریچه جدیدی به زندگی آنها نگاه می شود. مهدی ظریفی در خانواده ای به دنیا می آید که پدر و مادرش کاملا ناشنوا هستند. او شرایط خاصی را تجربه می کند و با ترس هایی مواجه می شود که قصه این فیلم در واقع مواجه مهدی با ترس هایش از کودکی تا نقطه ای است که به بزرگترین ترس زندگی اش می رسد. ما در واقع در این مستند فلاش بک به کودکی مهدی ظریفی می زنیم و می رسیم به امروز که دیگر تشکیل خانواده داده.
منظورتان از بزرگترین ترس زندگی مهدی ظریفی چیست؟
ناشنوایی در خانواده مهدی بیماری ژنتیکی است و او می ترسد که مبادا فرزندش هم ناشنوا شود. این چالش مهمترین اتفاقی است که در فیلم می بینیم. او در طول داستان از تمام ترس هایش می گذرد و در انتها به باور و یقینی می رسد که به دل مخاطب می نشیند. برای ما به عنوان سازنده این مستند، نشان دادن یقین این شخص بود که اهمیت داشت.
چطور به چنین ایده خاصی برای مستند «مهدی که به دنیا آمد» رسیدید؟
7-8 سال پیش از اینکه تولید «مهدی که به دنیا آمد» را شروع کنیم ظهر عاشورا مشغول عکاسی بودم که با دسته ای عزاداری مواجه شدم که به زبان اشاره عزاداری می کردند. آنجا بود که عزاداری ناشنوایان را دیدم و جرقه ای در ذهنم زده شد. چیزهایی در ذهنم درباره عالم سکوت ناشنوایان می چرخید. اینکه چطور ناشنوایان در عالم سکوت میتوانند به روضه امام حسین (ع) برسند. پارادوکس بین روضه شنوایان در عالم هیاهو و روضه ناشنوایان در عالم سکوت برایم جذاب بود. سالها این موضوع در من بود، اما گرفتاری های متعدد نمی گذاشت که آن را به تصویر بکشم تا با مهدی ظریفی آشنا شدم. آنزمان او که طلبه ای مشهدی بود با زبان اشاره برای ناشنوایان کارهای تبلیغاتی انجام می داد. البته در طول فیلم نشان داده می شود که ایشان در ابتدا می خواسته پزشک شود، اما در نهایت تصمیم اش تغییر می کند و طلبه می شود و برای ناشنوایان به نوعی پزشک روح می شود. قصه زندگی ایشان تمام آن چیزی بود که ما می خواستیم. بنابراین با دوست خوبم، حجت بامروت سراغ شان رفتیم و کار از مهرماه 1396 شروع و در پاییز 1398 به اتمام رسید.
در طول فیلمبرداری ارتباط با ناشنوایان فیلمتان که اتفاقا نقش های مهمی هم دارند، سخت نبود؟
به هر حال سخت است به راحتی به آدمها نزدیک شد تا زندگیشان تبدیل به فیلم شود. ما به عنوان فیلمساز باید بتوانیم اعتماد و اطمینان کسانیکه می خواهیم درباره آنان فیلم بسازیم را جلب کنیم. این سختی البته برای مهدی ظریفی هم وجود داشت، اما در طول مسیر اتفاقات خوبی رقم خورد و آقای ظریفی کاملا با ما همراهی کردند. خدا را شاکرم به نتایج خوبی هم رسیدیم و واکنش اش نسبت به نتیجه کار بسیار خوب بود. شاید برایتان این نکته هم جالب باشد که در حین فیلمبرداری این فیلم، فرزند دوم ام هم در راه بود و من به قدری درگیر موضوع این فیلم بودم که بارها پیش می آمد شب ها خواب می دیدم که فرزندم به دنیا آمده و وقتی با او صحبت می کنم هیچ چیز نمی شنود. همراهی تنگاتنگی که دو سال با جامعه ناشنوایان داشتم در زندگی شخصی ام هم تاثیرگذار بود.
قطعا محصولات هنری مثل فیلم و سریال در کنار سرگرمسازی و ارتقاء روحیه عمومی، رسالت مهمی چون فرهنگ سازی هم دارند. از این جهت پرداختن به موضوعی چون چالشهای زندگی ناشنوایان در سینما تا چه اندازه میتواند در جامعه فرهنگسازی کند؟
جامعه شنوا شناخت دقیقی نسبت به ناشنوایانی که در کنار ما زندگی می کنند دارد. نه تنها ناشنوایان بلکه سایر کسانیکه دچار معلولیت هستند. وقتی بابت ساخت این مستند به این دوستان نزدیک شدم جهانی از آنها دیدم که کاملا متفاوت از جهان ما بود. قطعا ساخت آثاری درباره زندگی معلولان، شرایط آنها و دغدغه هایشان به شناخت بیشتر آنها در جامعه کمک رسان است و از سوی دیگر برای ما شنوایان جای شکر بیشتری برای سلامتی مان باقی می گذارد. نمی دانم چرا پرداختن به زندگی و دغدغه های این دوستان انقدر مغفول واقع شده! سینما و به ویژه سینمای مستند با ارائه آثاری درباره معلولان، می تواند گرهی از مشکلات آنها باز کند. مثلا «مهدی که به دنیا آمد» حدودا 2 سال پیش با حضور دوستان آستان قدس رضوی و مسوولان حرم مطهر رضوی اکران خصوصی شد و بعد از آن بود که در حرم مطهر در شب های احیا رواق ویژه ای را به ناشنوایان اختصاص دادند. در این شب ها دوستان ناشنوا در این رواق ها حاضر می شوند و مراسم ویژه شب های قدر به زبان اشاره برایشان اجرا می شود که البته شبکه های مختلف تلویزیونی هم آن را پخش می کنند. این همان تاثیر مستند بر اتفاقات اجتماعی است. خود من در آستان قدس رضوی، مدیرعامل موسسه آفرینش های هنری هستم و در حال حاضر در آنجا مشغول آماده سازی و ترجمه به زبان اشاره برای سریال حضرت یوسف یا سریال مختارنامه هستیم. بنابراین اتفاقاتی از این دست می تواند منشا خیر و رفعکننده بسیاری از مشکلات اجتماعی معلولان باشد.
سازمان بهزیستی به عنوان حامی معلولان برای اکران بهتر فیلم تان همکاری نکرده است؟
برای سرمایه گذاری و ساخت که به هیچ سازمان و نهادی مراجعه نکردم. این مستند را با سرمایه گذاری خودمان ساختیم. البته زمانیکه کار ساخته شد مورد حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی قرار گرفت. ما البته در حال آماده سازی نسخه ای از فیلم با زبان اشاره هستیم که در سینماها اکران شود و ناشنوایان در هفته های آتی بتوانند آن را در کنار دیگران در سالن ها تماشا کنند. ناشنوایان باید بتوانند فیلم ها را مثل باقی مردم در سینما تماشا کنند. آنها جزئی از همین جامعه هستند و باید در شرایط یکسان برای آنها هم مثل باقی افراد جامعه احترام قائل شد. عموی من مرحوم علامه حکیمی این مستند را در سینما دیدند. من گفتوگوهای زیادی پیرامون سینما با ایشان داشتم و شاید همین گفتوگوها جرقه جدیتری برای من بود که به سمت ساخت فیلم گرایش پیدا کنم. الان حدودا یک میلیون ناشنوا در جامعه ایران داریم و این فیلم نه تنها برای خود آنان بلکه برای اطرافیانشان هم جذاب است. بنابراین سازمان بهزیستی با فراهم آوردن بستری لازم می تواند به بهتر دیده شدن این فیلم به این دوستان کمک کند.
از آنجا که فیلم را در مشهد ساختید، زمان ساخت فیلم با مشکلاتی روبرو نشدید؟
بله، برخی از بخشهای فنی این مستند توسط هنرمندانی خارج از مشهد تولید شده، اما به طور کلی میتوان گفت «مهدی که به دنیا آمد» کاملا تولید مشهد است. البته چالش و مشکل در روند تولید یک مستند طبیعی است، اما چالشی را که سبب شود کار متوقف شود نداشتیم و کارها بدون وقفه پیش رفت. در زمینه تولید فیلم داستانی حق با هنرمندانی است که میگویند «کار فیلم در مشهد سخت است». یک دلیل مهم آن این است که بسیاری از چهرههای فیلمسازی در تهران متمرکز شدهاند. اتفاقا چون فضای کار در مشهد فراهم نیست متخصصها کوچ میکنند و میروند که این خود داستان مفصلی است و نیاز به حمایتهای ویژهای دارد. اما فضای ساخت مستند در مشهد متفاوت است. ساخت مستند در مشهد با وجود اینکه هیچ درآمدزایی ندارد و امید بازگشت درآمد به گیشه بسیار کم است، اما مستندسازان بسیار فعال هستند و میتوان گفت استان خراسان و شهر مشهد از قطبهای مهم مستندسازی در کشور است و از این جهت میتوان گفت فضای کار مستند در مشهد مساعد است.
از اکران فیلم تان در گروه هنر و تجربه راضی هستید؟
چند سال پیش «مهدی که به دنیا آمد» به دوره سیزدهم جشنواره سینما حقیقت راه پیدا کرد و در آنجا موفق به کسب جوایزی شد. بعد از آنهم به کرونا برخورد کردیم و چند سال شرایط اکران در سینماها آنچنان که باید مهیا نبود تا رسید به امروز که فیلم در گروه هنر و تجربه اکران شد که تا امروز از شرایط اکران آن راضی هستم. این مستند لایه های مختلف دارد که بخشی از آن به جامعه ناشنوایان می پردازد. بخشی دیگر به مفهوم خانواده و پیوند بین اعضای یک خانواده و مهمترین نکته فیلم «امید» است. این مستند سرشار از امید است و روایت داستانی جذابی دارد. با اینکه این اثر مستند است، اما فضایی درام و سینمایی دارد. تاکنون در اکرانهایی که داشته مخاطبان درگیر قصه شدند و بازخوردی مبنی بر کسلکننده بودن اثر نگرفتم. حتی بسیاری معتقد بودند از کارهای سینمایی قدرتمندتر است.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد