این گروه از سال ۱۳۸۲ با هدف ارائه آثار جدید متکی بر شعر و ادبیات پارسی برای جذب مخاطب جوان به جهت حفظ اصالت و فرهنگ کهن ایران تشکیل شد و بعد از ۱۹ سال اولین آلبوم خود را با عنوان «ساز باران» روانه بازار کرد.
پیام فرشاد، سعید راهچمنی، شهرزاد ضرابی، نگار موسوی و کیان کردستانی به همراه رامین میلانی که آهنگسازی و تنظیم قطعات را نیز برعهده داشته است در این آلبوم به عنوان نوازندگان اصلی حضور دارند. در ارتباط با این آلبوم گفتوگویی با رامین میلانی، سرپرست گروه دلشدگان انجام دادیم.
از آلبوم ساز باران بگویید. بعد از ۱۹ سال چه شد که به فکر انتشار آلبوم «ساز باران» افتادید؟
واقعیت این است که ما از زمانی که گروه دلشدگان را تشکیل دادیم، به فکر انتشار آلبوم بودیم، ولی محقق شدن آن برایمان مثل یک آرزوی دست نیافتنی بود؛ چون اعتقاد داشتیم باید خودمان آثار جدید را براساس اشعار بهروز تولید کنیم و کمتر در کارهایمان سراغ اشعار شاعران مشهور و کهن برویم. بازخوانی را هم زیاد نمیپسندیدیم، زیرا معتقد بودیم در بازخوانی باید بتوانیم به کیفیت همان گروه اصلی و با همان تنظیم برسیم که تقریبا بعید است؛ چون بهتر از آن را گروه اصلی بارها نواختهاند. لذا با این تفکر که هنرمند کسی است که بتواند ایدههایش را در قالب اثری نو ارائه کند در این سالها تلاش کردیم. در سال ۱۴۰۰ دو اثر «شادباش» و «میخواند مرا» را به بهانه اجرا در چند کلیپ ضبط کردیم. بعد از این اتفاق بود که تصمیم گرفتیم قطعات دیگری را هم تولید و در قالب آلبوم منتشر کنیم.
کمی درخصوص قطعات و تصنیفهای این آلبوم بگویید.
آلبوم ساز باران شامل هشت قطعه است. همه آهنگها باکلام هستند. هفت آهنگ ساخته و تنظیم خودم است و یکی از آنها نیز از ساختههای آقای امیر جاهد است که به شکل بازخوانی ارائه میشود. هشت تصنیف در مُدهای موسیقی ایرانی و کلاسیک جهان، ساخته و تنظیم شده است. اشعار سه قطعه این آلبوم از حسین منزوی، سهیلا نیکنیا، ماندانا سلطانی و مابقی از سرودههای خودم است. قبل از اینکه مفصل در رابطه با قطعات توضیح دهم، باید بگویم که قبلا از سازبندی موسیقی کلاسیک موسیقی ایرانی استفاده میکردیم اما چهار، پنج سالی است تغییری در سازبندی داده و از تریوی سازهای زهی یعنی یک گروه سه نفره زهی به همراهی ساز سلویی که سنتور باشد، استفاده کردهایم. البته در قسمتهایی از آلبوم از تار و ارگ هم استفاده کردیم. باتوجه به اینکه گرایش ما به سمت موسیقی ایرانی است، ماهیت کار هم ایرانی است. البته در یکی دو قطعه سعی شد از قالب کاملا ایرانی خارج شود. در تنظیم کارها به بافت چندصدایی دقت شده و از قابلیتهای سازهای مختلف تا جایی که امکان داشت، استفاده کردیم.
این هشت قطعه، ارتباط محتوایی یا مفهومی با یکدیگر دارند یا آثاری مجزا از هم هستند؟
اشعار این قطعات بجز قطعه شادباش، درکل مضمون عاشقانه دارد و از لحاظ ارتباط به این فرم و محتوا اشعار را به هم ربط میدهیم. از لحاظ تنظیم هم تری زهی را همیشه داشتیم و سنتور و تنبک نیز به عنوان سازهای ایرانی در همه آثار حضور جدی دارد. از لحاظ ریتم اما گوناگونی مختلف داریم و سعی کردهام از ریتمهای مختلف استفاده کنم تا تنوع داشته باشیم.
هشتمین قطعه آلبوم «نرگس مست» بازخوانی اثر است، علت اینکه یک قطعه بازخوانی شده را در آلبوم خود قرار دادید، چه بود؟
دلیل اینکه تصنیف «نرگس مست» را برای بازخوانی انتخاب کردیم، علاقه خاص خود من به این کار و متفاوت بودن رنگ و بوی آن با دیگر آثار آلبوم بود. البته عرف است که در آلبوم یک یا دو اثر بازخوانی هم قرار میدهند و از آنجا که ما هم نمیخواستیم همه قطعات آلبوم از آثار خودمان باشد، یک قطعه را بازخوانی کردیم.
در آلبوم با خوانندهای بومی همکاری داشته اید. چرا سراغ خوانندهای شناخته شدهتر نرفتید تا شاید اثرتان بیشتر دیده شود؟
با توجه به اینکه فعالیت ما به شکل بومی است از ابتدای کارمان تا به امروز به دلیل تعصبی که به خطه و شهرمان داشتیم، سعی کردیم از یک خواننده از همین خطه استفاده کنیم. آقای رضا کاظمیمقدم از خوانندههای جوان و خوشصداست. دو آلبوم رسمی پیش از این داشته و در تعامل با هم به این نتیجه رسیدم که میتوانیم کار کنیم. از طرفی کار کردن با خوانندههای شناختهشده علاوهبر اینکه هزینهها را بالاتر میبرد، باعث میشود که گروه زیر پرچم آن خواننده برود؛ یعنی بیشتر آن خواننده دیده میشود که فعلا علاقهای به این کار ندارم، چون فکر میکنم اگر کار خوب باشد، با صدای خواننده بومی هم شنیده میشود.
با توجه به سلیقه موسیقایی این روزهای جامعه، فکر میکنید بیشتر چه گروه و قشری با آلبوم «ساز باران» ارتباط برقرار کنند؟
من بعید میدانم نسل جدید یعنی دهه هشتادیها و دهه نودیها با کار ما ارتباط برقرار کنند، مگر اینکه دوستدار موسیقی باشند یا در خانواده شان موسیقی سنتی گوش کرده باشند. البته کار ما چندان سنتی و کلاسیک نیست و در ترکیب سازبندی مان برای مثال ویلون و سازهای زهی هم دیده میشود، ولی در مجموع وقتی مخاطب آثار ما را گوش میدهد، میگوید کار سنتی است. اشعارمان هم کمی کلاسیکتر است که شاید این نسل خیلی با آن ارتباط برقرار نکند. من فکر میکنم دهه شصتیها و مخاطبان حرفه ایتر موسیقی با آلبوم ما بهتر ارتباط برقرار میکنند. در مجموع باید منتظر باشیم و بازخوردها را ببینیم.
نظرتان درباره احوالات موسیقی به ویژه موسیقی سنتی این روزها چیست؟
احوال موسیقی ایرانی همانطور که همه میدانیم، خوب نیست و هرچه جلوتر میرویم، این قضیه بدتر هم میشود ولی به هرحال به عنوان کسانی که در زمینه موسیقی ایرانی فعالیت داشتیم و داریم سعی کردیم سنگر را حفظ کنیم تا جایی که میتوانیم و شرایط اجتماعی موسیقی اجازه میدهد؛ با تمام محدودیتها و فشارها، موسیقی ایرانی علاقهمند خاص خود را دارد که شاید به شکل عام مثل موسیقی پاپ نباشد ولی به هرحال طرفداران خاص خود را دارد. این تولید آلبوم، اجرای برنامه، کنسرت و جشنوارههای مختلف بهانهای است که این پرچم پایین گذاشته نباشد و بتوانیم تا حد توان ادامه دهیم. متاسفانه در شهری که کار میکنیم، همیشه محدودیتهایی بوده و هست. حتی بعد از کرونا متاسفانه این محدودیتها بیشتر شده است. از سال ۹۲-۹۳ به بعد یک سازو کاری در مشهد بنا شد که اجراهای موسیقی تحت عنوان اجراهای پژوهشی برای علاقهمندان خاص موسیقی ایرانی برگزار شود. یک سالن مشخصی در اختیار هنرمندان قرار گرفت ولی آن سالی که کرونا شد، آخرین اجراها متاسفانه برگزار نشد و حتی اسفند مجوز اجرا داشتیم که به اوج کرونا خورد و به مرحله تبلیغات نرسید و نتوانستیم این برنامه را اجرا کنیم. انتظار داریم که حداقل به آن دوران قبل کرونا برگردیم که یکسری برنامهها را میتوانستیم تحت عنوان پژوهشی برگزار کنیم.
نگاهی به قطعات آلبوم «ساز باران»
تصنیف «ساز باران»
آلبوم با نام اولین تصنیف یعنی «ساز باران» مزین است. این تصنیف در مایه افشاری و با ریتم لنگ با شعری از رامین میلانی و مضمونی عاشقانه در وصف باران ساخته و پرداخته شده است. درباره ساز باران باید این نکته را عنوان کنم که ملودی آغاز و ابتدایی آن برگرفته از ساخته امیرمحسن حجازی بوده که میلانی آن را براساس سازبندی گروه تنظیم کرده است.
نگاهت را به من بسپار
قطعه دوم با عنوان نگاهت را به من بسپار از سرودههای سهیلا نیکنیا، در مد مینور هارمونیک ساخته شده است. قالب شعر غزل است و میلانی در آهنگسازی و تنظیم سعی کرده از ریتمهای مدرن و بهروز استفاده کند. او در این اثر تلاش داشته کمی به سبک اسپانیایی نزدیک شود به همین دلیل در آهنگسازی آن از گیتار، کاخن و سیمبال استفاده کرده و فضای متضادی بین شعر و ملودی و تنظیم ایجاد کرده است.
قطعه بیقرار تو
بیقرار تو کار بعدی است در مد و مایه اصفهان ساخته شده. شاعر این قطعه عاشقانه رامین میلانی است که در ریتم ۶ و ۸ تنظیم شده است. در این اثر با تمرکز بر وجهه ایرانی اثر، به جای یکی از ویلونها از کمانچه استفاده کردم.
قطعه دلشکسته
قطعه دلشکسته قدیمیترین اثر میلانی در این آلبوم است که در حدود ۱۰ سال از عمر آن میگذرد. این قطعه در مایه و مد دشتی و با ترکیب تریوی زهی است که در آن از تار هم استفاده شده. دلشکسته مضمونی عاشقانه و تم غمگین و سنگین دارد.
شادباش
بیشک متفاوتترین اثر آلبوم ساز باران قطعه شادباش است که به مناسبت عید نوروز ساخته شده و شاعر آن ماندانا سلطانی است. در شادباش که در مایه دشتی و در وصف نوروز اجرا شده، میلانی در سازبندی نگاه ویژهای به ساز عود داشته است. مضمون این قطعه کاملا بهاری و در سبک ۶ و ۸ تند اجرا میشود و کار شادی به حساب میآید. در تنظیم آن از کمانچه، عود و دف استفاده شده است.
سفر کرده
سفرکرده از غزلیات مرحوم حسین منزوی است که با مطلع «چون آفتاب خزانی، بیتو دل من گرفته است/جانا! کجایی که بیتو، خورشید روشن گرفته است» آغاز میشود و آهنگ آن در مد نوا ساخته شده است. کار از لحاظ زمانبندی کوتاه است و تنظیم آن براساس سازهای زهی و سنتور انجام شده و در آن از ساز دنگیر بهعنوان یک ساز کوبهای مکمل استفاده شده است.
قطعه نرگس مست
تنها بازخوانی در این آلبوم کار معروف و بسیار قدیمی «قطعه نرگس مست» است که بارها بازخوانی شده است. میلانی در این قطعه تلاش داشته آن را به شیوه و سبک سیاق خود تنظیم کند. در تنظیم این اثر از تار، کمانچه و تنبک به صورت پررنگ استفاده شده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد