به بهانه ۹ دی و سالروز چهارمین سال شهادت حاج قاسم سلیمانی

آنچه انقلاب اسلامی دارد و دیگر انقلاب‌ها نداشتند

رابطه تغییرات جهانی با جامعه مصرفی و طرح چندجانبه‌گرایی استکباری و نقش قطب جهان اسلام و جمهوری اسلامی در این میان چیست؟
کد خبر: ۱۴۰۹۰۴۹
نویسنده ​​​​​​​احمد میراحسان - نویسنده و پژوهشگر

پیش از این معنای تغییرات آینده جهانی و طرح سرمایه‌داری بین‌المللی را برای این تحول استکباری در مقالاتی بیان کردم. اکنون در پیوند با توسعه و تمرکز جامعه جهانی مصرفی پسامدرنیستی می‌خواهم از توطئه بلعیدن اسلام با نقش تازه جهانی و به‌مثابه قطبی از چند جانبه‌گرایی تحت فرمان نظام سرمایه‌سالاری جهانی حرف بزنم: ببینیم این چندجانبه‌گرایی چه معنایی دارد و در اقطاب جهانی، قطب اسلام چه جایگاهی خواهد داشت و پایان دوران و با نفی دولت/ملت‌های جدید و سازمان جهانی اداره بین‌المللی جهان چه نسبتی دارد و آیا اینها متناقض‌ هستند؟ اولین نکته‌ای که باید به آن تأکید کرد، جدا کردن سرمایه جهانی از دولت‌های ملی، ولو ابرقدرت‌هاست.

جناح‌های سیاسی، احزاب، کابینه‌هایی که از سیاستمداران حزب فاتح انتخابات در دموکراسی نولیبرال غرب تشکیل می‌شود یا دولت‌های سرمایه‌سالاری بلوک شرق، با مشخصه‌ قدرت و رهبری دولت‌های تمرکزگرا، امروز در سایه قدرت بزرگ بازار جهانی واحد و سرمایه فراملی هستی دارند.

رقابت دولت‌های ملی در این بستر معنا دارد. این سرمایه نه‌تنها در بانک‌ها، بورس، پول، طلا و صنایع گوناگون، قلمرو دانش و دانشگاه، پژوهش و تکنولوژی، فضا، سلاح، جنگ‌های میکروبی، انرژی، فضای مجازی، رسانه و.... از سرمایه ملی در کشورهای کانونی و پیرامونی پیش افتاده و بر آن سایه افکنده، بلکه نهادهای بین‌المللی در عرصه اقتصاد، سیاست، دانش، بهداشت و غیره را در اختیار دارد و منافع خود را فراتر از منافع ملی حتی قدرت‌ها تعریف می‌کند. تصمیم‌گیری درباره تغییر جهان و سازماندهی جدید ساختار مدیریت سیاسی جهان و دفن کردن میراث انقلاب فرانسه و میراث جنگ جهانی دوم و عبور از نظام دولت/ملت جدید و حتی سلطه یکجانبه آمریکا، پاسخ به ضرورت‌های شکل‌گیری یک نظام چندقطبی با رهبری سرمایه بین‌المللی، متعلق به اهداف و نیازهای این سرمایه جهانی است.

به نظر می‌رسد تناقضی بین سازماندهی چندجانبه‌گرایی، از یک سو و سازماندهی یکپارچه و ‌نو و تغییرات کنونی و انتخاب مدل سازمان جهانی مدیریت متمرکز جهان از سوی دیگر وجود دارد اما چنین نیست.

تقویت تدریجی یک حکومت جهانی با سازمان متفاوت از حکومت‌های ملی، تغییری خلق‌الساعه نیست و چندجانبه‌گرایی می‌تواند در بستر آن رخ دهد، زیرا یکپارچه شدن در بلوک‌های فراگیر تعدادی از کشورها، یک مشق مقدماتی برای سازمان واحد جهانی تواند بود تا سروکله زدن با تعداد فراوانی دولت‌های جدا از همدیگر. به‌ویژه آن که این روندی یک‌شبه نیست و نیاز به شکل دادن ترویجی و تدریجی دارد. البته سرمایه جهانی رؤیای حکومت واحد کمونیستی را معکوس‌سازی کرده و در خدمت سرمایه جهانی آن را مدلی الهام‌دهنده دانسته است.

خصوصا که موفقیت‌های نجات‌بخش چین برای نجات ورشکستگی اقتصادی کشورهای بزرگی چون آمریکا، انگلیس و فرانسه و تهدیدهای جدی بر سر راه نابودی کلیت سرمایه‌داری جهانی، نمی‌تواند برای سرمایه جهانی امیدبخش و قابل و واجد درس‌های ساختنی نباشد.اما قطب اسلام در میان قطب‌ها و بلوک‌بندی غرب و شرق، بیش از هر‌چیز باید دغدغه ما باشد. خطرهای تهدیدکننده قطب اسلام کدام است؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها