چرا از ظرفیت تنوع بالای قومیتی در ایران در گردشگری استفاده نمی شود؟

به تماشای ایران

دیروز در تقویم‌های جهانی به نام روز جهانی تنوع فرهنگی ثبت شده بود. روزی که شاید بیراه نباشد بگوییم مصداق آشکار آن وضعیت تنوع اقوام در ایران است. ظرفیتی که البته اگرچه در زمینه‌های بسیاری پرکاربرد بوده اما حداقل در حوزه گردشگری توجه چندانی به آن نشده است.
کد خبر: ۱۴۰۸۹۱۰
نویسنده ​​​​​​​میثم اسماعیلی - روزنامه نگار

در فهرست دلایل سفر گردشگران خارجی ثبت در مراجعی همچون «لونلی پلانت» یا «تریپ ادوایزر» می‌توان به سیاهه چرایی انتخاب مقصد گردشگران پی برد. دلایلی که فهم و آگاهی از آن می‌تواند سیاست‌های احتمالی جذب گردشگر را در کشورمان تغییر دهد.

اساسا انگیزه سفر برای هر جامعه‌ای یکسان نیست، اگر جامعه ایرانی علاقه دارد در هتل چهار ستاره و رفاهی ضمنی در سفر برخوردار باشد عموما گردشگران خارجی در سفر به ایران قصد دارند در متل، مسافرخانه یا اقامتگاه‌های بومگردی سکنی گزینند تا از شیوه زندگی مردم مقصد سفرشان آگاه شوند.

همین موضوع است که تنوع بالای قومیتی در ایران را تبدیل به یک ظرفیت مهم جذب گردشگر کرده است. اگر تا یک دهه پیش یک جاذبه پرشکوه تاریخی یا یک وسوسه طبیعی برای گردشگران جزو صدر انگیزه آنها در سفر بود حالا در صدر فهرست انگیزه‎‌های سفر گردشگران خارجی آشنایی با فرهنگ ملل مختلف عنوان شده است. غنی‌بودن فرهنگ این سرزمین حالا می‌تواند بهترین فرصت برای جذب گردشگرانی باشد که دلیل سفرشان به ایران همین تنوع فرهنگی است.

در میان سفرنامه‌های مکتوب و خاطرات سیاحان هم می‌توان به این موضوع رسید. به عنوان مثال یکی از این گردشگران در مقایسه سفرش به آمریکا و البته ایران به نکته جالب توجهی اشاره می‌کند. او می‌نویسد با طی مسیر بیش از ۱۰۰۰کیلومتر از شمال آمریکا تا جنوب آن با کمترین تفاوت‌ها در شیوه زیستی مردمان برخورد کرده است. آن طور که او نوشته اغلب مردان در شمال و جنوب شلوار جین به پا داشتند و اغلب‌شان هم مک‌دونالد می‌خوردند! گرچه این اظهارنظر او اغراق‌آمیز است اما در یکسانی فرهنگ عامه مردم آمریکا مراد خود را به خوبی به خواننده منتقل کرده است. اما در بخشی که او قصد دارد به مقایسه این وضعیت با شرایط ایران بپردازد مثال جالب توجهی آورده است. او می‌نویسد اما در ایران در خطه شمالی آن با طی مسیر تنها ۱۰ کیلومتر در کرانه دریای خزر با مردمانی رو‌به‌رو شده‌ که با فرهنگی کاملا متفاوت زندگی می‌کنند. از زبان و لباس و لهجه بگیرید تا موسیقی و خرده‌فرهنگ‌های متفاوت دیگر. در زمانه کنونی بهترین انگیزه برای جذب گردشگر، تمرکز بر نشان‌دادن همین تنوع فرهنگی است. اما چرا تلاشی برای نشان‌دادن این تنوع به گردشگران خارجی نشده است؟

یک ذهنیت عجیبی وجود دارد که اساسا باور دارد یکسان‌سازی نوعی زیباشناسی است! همین باور حتی در طراحی مبلمان شهری یا حتی موارد دیگر هم به چشم می‌خورد. به این معنا که گمان می‌شود اگر نمای همه ساختمان‌های یک خیابان ( به اجبار) سنگی باشد حتما در چشم مخاطب زیباتر است! تلاش برای یکسان‌سازی را حتی اگر بتوانیم با اغماض در حوزه‌های معماری بپذیریم، تعمیم آن به موضوعی به نام تنوع فرهنگی در تضاد آشکار است. به این معنا که می‌خواهیم با یکسان‌سازی به نوعی ویژگی همین تنوع را از آن تهی کنیم. در این میان برخی هنجارهای تحمیلی یک جامعه باعث شده بسیاری همین فرهنگ متفاوت خود را پنهان کنند. به عنوان مثال این موضوع را می‌توان در نوع پوشش افراد مثال زد. هنجارهای نانوشته‌ای در جامعه شکل گرفته که حکم می‌کند لباس مناسب هر فرد کت و شلوار تیره است! همین تحمیل هنجاری باعث شده کسی که در فرهنگ خود پوشیدن لباس تیره در آن رایج نیست مجبور به این پوشش شود. موارد بسیار دیگری هم در رابطه با چرایی نمایان‌نشدن این تنوع فرهنگی در جامعه ایران می‌توان برشمرد اما آنچه حالا بدیهی به نظر می‌رسد اصرار بر نمایش تنوع بالای قومیتی در ایران برای آگاهی از نوع زندگی ایرانیان است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها