مروری بر عاشقانه‌های دفاع‌مقدس در سینمای ایران

گل‌ها و گلوله‌ها

برای سالگرد شهید علی محمودوند

مملکت کارهای مهم‌تر دارد!

کد خبر: ۱۳۹۷۳۴۰
نویسنده حمید داوودآبادی - رزمنده و نویسنده دفاع مقدس

در سالگرد شهادت شهید بزرگ علی محمودوند، هیچ ندارم بگویم جز این‌که: خفه‌خون گرفته‌ام! آن روزها که ما غرق مادیات بودیم و سر پست و مقام جنگ‌ها داشتیم، کسانی بودند که غریبانه و مظلوم، فقط از سر احساس وظیفه،میدان‌های مین فکه را درنوردیدند تا دل مادران را شاد کنند.

آن روز که پست‌فطرتان سیاسی که بر مسند قدرت تکیه زده و متکبرانه می‌گفتند: «بس است دیگر. این کاروان‌های مرگ (تشییع پیکر شهدا) را جمع کنید. مردم از جنگ خسته شده‌اند...» همان‌ها توصیه کردند به تبعیت از صدام ملحد پست، روزی را به عنوان «روز مفقودین» نام‌گذاری کنیم و از آن به بعد همه مفقودالاثرها را شهید اعلام کنیم و تفحص و تشییع شهدا را تعطیل کنیم و چه سخت بود نقل این حرف‌های تلخ همچون زهر هلاهل را از زبان کسانی بشنوی که با بدن مجروح و پر از ترکش جنگ هشت‌ساله، به فکه و شلمچه و طلائیه رفته بودند تا پیکر جامانده شهدا را برای پدران و مادران چشم انتظار بیابند.

راست می‌گفتند. مملکت کارهای مهم‌تر از آنها داشت. اختلاس‌های فامیلی، دزدی‌های شهرداری، تحصیل آقازاده‌ها در انگلیس و کانادا و آمریکا، اداره کارخانه‌ها و شرکت‌های بزرگ اقتصادی توسط بچه‌های کوچولوی حضرات که می‌خواستند مشق قدرت بنویسند! لعنت خدا بر آن پست‌فطرتان که در جزیره زیبا و رویایی کیش! روی کاناپه لم داده و منتظر بودند ببینند نیمه‌های شب، جگرگوشه‌های مردم در شلمچه و ام‌الرصاص چه می‌کنند. اگر پیروز شدند که به دلیل تدبیر و فرماندهی ما بود! و اگر شکست خوردند، تقصیر دیگران!

راست می‌گویند: «پیروزی صدتا پدر و مادر دارد، ولی شکست همواره یتیم است.» ۲۲بهمن ۱۳۷۹ علی محمودوند، فرمانده گروه تفحص و کشف شهدا، در فکه جاودانه شد. رفت تا یک سال بعد، مجید پازوکی رهرویش گردد و آسمانی شود. بهار ۷۵ فکه، مردان میدان، شهیدان مجید پازوکی و علی محمودوند مشغول عملیات تفحص و کشف شهدا بودند. شهر در ذوق و شوق سال نو غرق بود. دولتمردان دنبال سازندگی و سدسازی بودند.یکی گفته بود: «مردم از جنگ خسته شده‌اند. آرامش می‌خواهند.» منظور او از مردم خسته، کسی نبود جز آقازاده‌هایش که در فرنگ مشغول آموختن دروس ویژه بودند که سال‌های بعد جواب پس دادند و کشور را به فتنه کشاندند. «کاروان‌های مرگ» همان کاروان شهدای مفقود بود که با زحمت بچه‌های تفحص کشف شده و به آغوش خانواده‌ها بازگشت داده می‌شد. و این دستور، سرمشقش را از صدام حسین گرفته‌بود.صدام که با هشت‌سال جنگ، امید داشت ایران را اشغال و انقلاب را سرنگون کند، هیچ چیز به دست نیاورد جز انبوهی کشته و شکستی فضاحت بار. سال ۶۹ سه روز را روز مفقودین اعلام کرد و گفت: «از این به بعد همه مفقودین جزو قربانیان جنگ محسوب می‌شوند و هیچ کس حق ندارد نامی از مفقودین بیاورد یا برای آنها مراسم بگیرد.»از آن به بعد بود که حتی در تبادل پیکر شهدای ما با اجساد سربازان‌شان، آنها را تحویل نمی‌گرفتند یا می‌گرفتند و پشت خاکریز خودشان دفن می‌کردند تا آرامش شهرهای‌شان به هم نخورد!

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها