رضا صابری، فعالیت حرفهای خود را از اوایل دهه۵۰ آغاز کرد و سال ۱۳۵۹ با «گلارکته»، بر تئاتر مشهد که در آن روزگار به خاطر فضای مغشوش و نامناسب سیاسی بعد از انقلاب به تعطیلی کشیده شدهبود، تحولی عمیق ایجاد کرد. نمایشی که خیلی زود مورد اقبال عمومی قرار گرفت و حتی در شبکه سراسری تلویزیون نیز پخش شد. وی بعد از آن با نمایش «خانات» که آن را یک نمایش جریانساز در تئاتر بعد از انقلاب میدانند، این بار به تئاتر کشور شوک داد. نمایشی که اگرچه توانست عنوان بهترین نمایش در اولین دوره جشنواره فجر را کسب کند، اما لقب حاشیهسازترین نمایش آن دوره و حتی مهمترین حاشیه کل ادوار برگزاری جشنواره فجر را نیز به دست آورد.او پس از آن همواره در جشنواره فجر در کسوت نویسنده و کارگردان حضور داشته و آثار مخاطبپسندی روی صحنه بردهاست. نمایش «ایرانیان» عنوان نمایشی است که رضا صابری در چهل و یکمین دوره با آن درخشید. در حاشیه جشنواره فرصتی دست داد تا گفتوگویی با او داشتهباشیم.
عموما توجه به رویدادهای خراسان در آثارتان جلوهگر است، نمایش «ایرانیان» نیز با همین تاکید نوشته شدهاست؟
نمایش «ایرانیان» تمرکز خود را بر سفر امام هشتم شیعیان از مدینه به مرو قرار دادهاست و در آن تلاش داشتم حقایق پنهان از کشتار زنان و کودکان علوی به دست هارون خلیفه عباسی تا به قدرت رسیدن پسرش مأمون عباسی روایت کنم و در کنار آن اتفاقاتی که در مسیر سفر امام رضا(ع) از مدینه به خراسان پیش میآید به تصویر کشیده میشود. مامون پس از دعوت از امام رضا(ع)، نقشه راهی را برایشان ترسیم میکند که از بیراههها و راههای فرعی به مرو برسند تا هیچ شهر و روستایی سر راه نباشد تا مردم به استقبال امام بیایند و با ایشان همصحبت شوند؛ اما خبر حرکت امام بهسوی مرو بهسرعت در همهجا میپیچد و مردم روستا به روستا و شهر به شهر به استقبال امام رضا(ع) میآیند تا شهر نیشابور که امام آن خطبه معرف یعنی «ذهبیه» را ایراد میفرمایند؛ سفری عجیب و تأثیرگذار که فرجامش با نقش و جایگاه ویژه ایرانیان، نابودی دسیسههای مأمون و یارانش است.
عنوان کردهبودید مخاطب جشنواره شاهد یک اثر متفاوت از شما خواهدبود. از نگاه تازهای که بر این نمایش حاکم بود بگویید.
بله، نمایش ایرانیان، تفاوت بسیاری با سایر آثاری که تاکنون کارگردانی کردهام، دارد. من در این اثر ایدهای دینی را که مردم با آن آشنا هستند، دستمایه نگارش نمایشنامه قرار دادهام. از آنجا که در تئاتر میتوان هر پدیده و اتفاقی را از زوایای مختلف دید، من هم با نگاهی نو به زندگی حضرت امام رضا(ع) به نگارش این نمایشنامه پرداختم. به هر حال هر نمایشی زبان خودش را میطلبد و نمایشهای تاریخی و بهخصوص آثاری که مضمون دینی دارند، به ادبیات خاصی نیاز دارند. من سعی کردهام نمایش «ایرانیان» هم مورد فهم زمانه امروز باشد و هم سبقه تاریخی اثر را به تماشاگر منتقل کند. در واقع زبان این نمایش ترکیبی از ادبیات محاوره و ادبیات کهن ماست؛ تا هم قابلفهم زمانه باشد و هم سبقه تاریخی نمایش را به تماشاگر منتقل کند.
موقعیتهای تاریخی بهویژه تاریخ اسلام با توجه به اینکه آشنایی ذهنی با آن هست، کمی سخت است. رویکردتان در این مبحث چه بود؟
بله، کار برایم خیلی سخت بود چون با زمان کم همین را هم که نوشتهام، برایم باورپذیر نبود. بیشک پرداختن به حجم وسیع حوادث این برهه از تاریخ برای یک نمایش صحنهای کار سختی بود اما من با کدنویسی فرازهای مهم، این حادثه را برای اجرا روی صحنه به نگارش درآوردم. مطمئنا اگر کسی به من کمک میکرد و جنبههای تاریخی نمایشنامه را به من میرسانید میتوانستم کار بزرگتری را بنویسم اما باید به جشنواره میرسیدیم و به دوستان نیز قول دادهبودیم با وجود این سعی کردم نمایشنامهای بنویسم که شخصیت و شکل داشته و قابلتحمل باشد.
نمایش ایرانیان را در مشهد به صورت محیطی اجرا کردید که مطمئنا با تغییرات عمده به جشنواره آوردهاید، کمی در این خصوص بگویید اینکه نمایشی که در جشنواره اجرا شد چه تفاوتهایی با نمایشی که در مشهد اجرا رفت دارد؟
بله، آنجا یک نمایش عامیانه و ساده برای مردم بود و در یک محیط باز که تماشاگر دارد عبور میکند، لحظهای میایستد و نمایش را تماشا میکند. مردم امام رضا(ع)، مهربانی او و رأفتش را دوست دارند و دیدن شخصیتهایی مثل مأمون و هارون برای آنها جذاب است. لذا نمایشی که ما کار کردهبودیم زبانی ساده، معمولی و طبیعی و تمهیدات صوتی، همآوازی و همخوانی و... داشت اما در نسخهای که در جشنواره روی صحنه رفت از همه آنها فاصله گرفتم چون برای صحنه ادبیات خاصی قائل هستم. نوشتار شخصیتها، کدهایی که انتخاب کردم، مسیری که انتخاب شده برای هیأتی است که ۱۴نفرند و میخواهند امام(ع) را از مدینه به قتلگاه ببرند و در مرو امام شهید میشود. قصه مسیرش این است؛ یعنی از مبدأ به مقصد و کدهای بسیاری وسط راه است که برخی آنها را حذف کردهام چون به کارم نمیآمدند و کدهایی را انتخاب کردم که به لحاظ نمایشی کمی پررنگتر بودهاند و به نظرم کار بسیار سختی بوده که کدهای موردنظرم را انتخاب کنم چون هم باید تاریخ میخواندم و هم من تاریخ را بهطور کامل نمیشناختم و مرتب اینها را میخواندم و تبدیل به نمایش میکردم و دوباره برمیگشتم. به لحاظ نوشتن نمایشنامه، این نسخه دوم بسیار سخت و کشندهبود و کسی هم برای کمک نداشتم و باید هم به دنبال رفرنس مطالب میبودم و هم باید مینوشتم.
از نخستین دوره جشنواره تئاتر فجر حضور داشتهاید و در این ۴۱ سال بارها در جشنوارهها شرکت کردهاید. جایگاه این جشنواره را در ارتقای تئاتر کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من جشنواره تئاتر فجر ورود به جهان دیگری از تئاتر کشور بود. نگاهها، کارها، مفاهیم، بنمایهها و تصورات ما به گونهای بود که وارد فضای دیگری شدیم و حاصل آن در چند مولفه قابل شناسایی است.جشنواره فجر باعث شد چهرههای خوبی به تئاتر کشور معرفی شوند و اگر نگوییم عامل موفقیتها در درامنویسی، کارگردانی و بازیگری جشنواره فجر بوده، بیانصافی کردهایم.جشنواره فجر به بدنه تئاتر کشور کمک زیادی کرد و اگرچه نقدهایی به سیاستگذاری در آن هست اما بیشک نگاهها را به تئاتر تغییر داد. به نظر من باید به این جشنواره جهت دهیم تا تئاتری مختص به فرهنگ ایرانی با همه جنبههای بومی، اخلاقی، دینی و... آن به جهان معرفی شود. جشنواره راه زیادی برای تحقق این موضوع دارد و نیازمند حمایت و پشتیبانی از گروههای تئاتری است. گروهها باید از لحاظ مالی و تبلیغاتی حمایت شوند.
یعنی شما اعتقاد دارید مسیر جشنواره آنگونه که ترسیم شدهبود، طی نشد؟
خیلی افت کردهاست. من در نخستین دوره جشنواره که آبستن آن حوادث و اتفاقات بود، حضور داشتم و فکر میکنم آن روزگار، خیلی بهتر بود. تئاتر نابتر، پررنگتر، پرانگیزهتر و حرفهایتر بود. به نظرم الآن همهچیز به بیلان و آمار تبدیل شدهاست. به نظرم مدیریتهای بد نه همیشه که بیشتر حالت شناور داشته، درحالیکه دبیر جشنواره باید ثابت باشد و پای کار بنشیند، مدام برنامه بدهد و با سیاست و انگیزه حرکتی را پیش ببرد، چون جشنواره تئاتر فجر، جشنواره معتبری در منطقه است. ولی آن نگاه جدیای که میباید به این جشنواره میشد که رنگ و بوی بینالمللی به خودش گرفتهاست و هر سال کشورهای مختلفی در آن شرکت میکنند، میتواند یک جشنواره پراعتباری در بدنه تئاتر جهان باشد.
در طول این سالها مهمترین نقدی که به این جشنواره وارد میدانید چیست؟
از اولین سال تا الان که مرور میکنم، جشنواره واقعا خیلی با کیفیتتر شدهاست و خوشحالم که عضوی از این مجموعه هستم. اما نداشتن چشمانداز شاید مهمترین نقد من به این جشنواره است. اگر جشنواره برنامهای واحد داشت و یک مسیر برایش تعریف میشد و دبیران موظف بودند براساس چشمانداز کار کنند، به نظر تحول خوبی ایجاد میکرد. چون گهگاه با تغییر مدیر برنامهها نیز تغییر میکردند.موضوع دیگر که به نظرم نیاز است به آن پرداخته شود، جایگاه ادبیات ایرانی است. ما ۴۰ دوره جشنواره برگزار کردیم و جا داشت در این مدت به نوعی ادبیات غنی ایرانی رشد کند و جایگاهی برای خود داشتهباشد. باید این جایگاه را تعریف کرد. من همواره دغدغه تئاتر ملی و ایرانی را داشته و دارم. تئاتری که متعلق به ماست. من از اولین دوره با این ایده وارد جشنواره شدم. خیلیها معتقد بودند که «خانات» و «مظلوم پنجم» یک دهه بر تئاتر کشور سایه انداخت. این موضوع را من در روزنامهها خواندم، از نظرات منتقدان شنیدم و در آثار دیگران در سالهای متمادی دیدم. دلیل آن هم صداقتی بود که در نمایش ایرانی وجود داشته و دارد.
و در آخر یک سؤال شخصی از شما داریم، اگر با آگاهیای که الآن دارید فرصتی ایجاد شود که به گذشته برگردید، آیا دوباره سراغ تئاتر میروید؟
اگر به گذشتههای دور، یعنی اوایل جوانی برگردم شاید دیگر تئاتر را انتخاب نکنم. شاید به نوشتن بسنده میکردم و یکسری رمان یا داستانهای خوب مینوشتم. چون فرضیاتی که من داشتم با امکانات امروز جور در نمیآید. ما اکنون با این همه پشتوانه و سابقه، از هیچ حمایتی برخوردار نیستم. احساس میکنم هنرمند در کشور ما جایگاه اصلی خود را ندارد. حرمت و محبتی شامل حالش نشده یا شاید من خیلی دلم گرفتهاست. به هر حال احساس میکنم با توجه به بضاعتهای شخصی و استعدادی که در تئاتر دارم، اگر این تلاش را در جای دیگری هزینه میکردم، به طور قطع وضعیتم بسیار بهتر بود، اما به هر حال باز هم خوشحالم که هنری مثل تئاتر، دغدغه و دلواپسیهای شخصی مرا در زندگیام تعدیل کرد.
روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد