این کتاب شامل 15 روایت است که اکثرا شرح گفتههای مادران دارای فرزند یا فرزندان معلول است. کتاب با روایت صفر آغاز میشود، روایتی که نوعی مقدمه کتاب است و بیان گفتههای نویسنده (خانم اعتمادی) است، شاعرانگی این روایت بسیار زیباست و خبر از قلم گیرای نویسنده و جذابیت کتاب میدهد. راویان کتاب از تجربیات زیسته، مشکلات و در ابتدا از نپذیرفتن معلولیت سخن میگویند و نویسنده با امانتداری کامل این روایتها را در کتاب بازگو میکند که این نقطه عطف کتاب است. روایان کتاب با شجاعت از تجربیات خود حرف میزنند و این بیپرده صحبت کردن، موجب این است که گویی کتاب نمیخوانی بلکه خود، مستقیم با راوی همکلام شدهای.
کتاب جملاتی دارد که همه ما این جملهها را درک میکنیم، زیرا از رنجها میگوید و آیا شخصی هست که تاکنون رنجی نداشته باشد؟
این مادران فداکار فرزندان خود را با حمایت مضاعف در آغوش میگیرند تا گزندی از جامعه نبینند چرا که پروانهها بالهای شکنندهای دارند. مادران دارای فرزند معلول تنها به دعا و نیایش مشغول نبوده و نشدهاند و همزمان برای تکامل و رشد فرزندان خود در مسیر تعالی گام برداشتهاند و خبر از این میدهند که از دعاها و نیایشهایشان به شکلی دیگر حاجت گرفتهاند و این استجابت دعا را در پذیرش و آرامش خود یافتهاند.
با اشراف به اینکه قلم نویسنده به حکایت راوی جان میدهد اما در کتاب عبارتی است که در بیشتر روایات به یک شکل تکرار شده است و این جمله خبر از استیصال راوی میدهد، وقتی با این جمله در چند روایات مواجه میشویم، شاید احساس کنیم که بیشتر مخاطب قلم نویسنده هستیم تا کلام راوی، در کتابهایی که راوی و نویسنده یک شخص نیستند، بهتر است که قلم نویسنده در کلام راوی محو شود و مخاطب تنها با یک فرد ارتباط بگیرد.
کتاب به ما یادآوری میکند که افراد دارای معلولیت دارای توانمندی زیادی هستند و معلولیت آنها هرگز سد راهشان نبوده و نخواهد بود و بهراستی که خواستن توانستن است.
خواندن کتاب به همه افراد جامعه توصیه میشود چرا که ما با پروانهها در یک دنیا زندگی میکنیم و چه نیکوست که رفتار با پروانهها را بلد باشیم زیرا که پروانهها از زیباییهای جهان ما هستند و هر پروانه نشانهای از خلقت پروردگار مهربان و داناست.کتاب «پروانهها گریه نمیکنند» را مرضیه اعتمادی براساس 15 روایت از معلولان نوشته و آن را انتشارات جامجم منتشر کرده است.
منبع: ضمیمه قفسه کتاب روزنامه جامجم