سالن 35 نمایشگاه بینالمللی تهران گوش تا گوش پر است از بانوان ایرانی با لهجه های شیرین محلی، گویشهای دلنشین، دستهایی هنرمند، مغزهایی پر از ایده و طرح و کولهباری پر از تجربه. اینجا محفل بانوان تاثیرگذار ایرانی است، زنانی تلاشگر و از نفس نیفتاده، بانوانی هنرمند و دانشمند و توانمند که نه آن زن عقب نگه داشته شده شرقیاند و نه آن زن اصالت از دست داده غربی. اینجا زن ایرانی همان شیرزن شاهنامه است، زنانی که حتی دست مردان را گرفتهاند و از زمین بلند کردهاند، بانوانی که آموختهاند که چطور اثرگذار باشند و چگونه ساز زندگی را آنطور که دلشان میخواهد کوک کنند.
اینجا صحنه تقابل دو تصویر است؛ تصویری که از ما در ذهن دیگران ساختهاند و تصویری که ما از خود واقعیمان ارائه میدهیم. پای زنان تاثیرگذار ایرانی که به میان میآید این تصاویر با هم سر جنگ میگیرند. ما آن زن کوتاه همت و تحت سیطره سنتهای غلط نیستیم که غربیها ساختهاند، آن زن دست و پا بستهای که برایمان دل بسوزانند و مویه کنند هم نیستیم. زن ایرانی از نمای نزدیک یک کارآفرین، یک پیشران، یک مخترع و یک فعال محیطزیستی است، کسی که هنرش را در چهارگوشه گیتی میپسندند و تحسین میکنند؛ او بانویی است که خانه و خانواده و کسب و کار و تحصیل را با همت بلندش همزمان اداره میکند و تلفیقی بدیع از زن چند بعدی را به نمایش میگذارد.
هویتیابی به کمک هنر
غرفه ناهید مسیبی مثل یک رنگینکمان است، به همان اندازه زیبا و مسحورکننده. بانوی معمار و گرافیست دیروز، امروز زنی کارآفرین است که المانهای هنری فراموش شده کشور را از لابهلای کاشیکاریهای تاریخی و معماری سنتی ایرانی بیرون میکشد و آنها را بر انواع و اقسام پارچه نقش میزند. همسرش نیز دوشادوش میآید؛ معمار و نقاش دیروز و سرباز همسر در جبهه کارآفرینی به روایت خودش.
بانویی اهل الجزایر وقتی پردهای از جنس مخمل که طرح گل و مرغ بر آن نقش شده را میبیند از هیجان آن را که دکور غرفه بوده است، میخواهد و میخرد. بانوان آرژانتینی و تونسی هم هرکدام چند روسری و رانر ابتیاع میکنند تا برای عزیزان هدیه ببرند. زنان اروپایی که حجاب سر ندارند هم از این روسریهای منقوش به اصیلترین طرحهای ایرانی زیاد میبرند و شگفتزده میشوند که زنان ایرانی تا چه اندازه در هنر پیش آمده و ترقی کردهاند.
ناهید و همسرش میگویند خارجیها وقتی در این دنیای رنگارنگ هنری غرق میشوند، باور نمیکنند که همه به همت زنانی ساخته و پرداخته شده که در روایتهای رسانهای، محروم و منزوی و خانهنشین تصویر شدهاند. آنها میگویند با معجزه هنر توانستهاند به جنگ روایتهای غلط بروند و با رسانهای به نام پارچه، ذهنیت غلط از ایران و ایرانی را اصلاح کنند.
وحیده روزرخ که پیشران طرح ملی توسعه مشاغل خانگی است هم در همین جبهه تلاش میکند اما با ورنیها، گلیمها، گرافدوزیها و همه سوزن دوزیهای بلوچیاش که در قارههای پنجگانه مشتریهای دائمی دارد. او میگوید بازدیدکنندههای خارجی وقتی در بحر هنر اصیل ایرانی که با سرپنجه زنان خلق شده، غرق میشوند از قابلیتها و دستاوردهای هنری زن ایرانی شگفتزده میشوند. او با تبسم میگوید هنر به زن ایرانی عزت و احترام داده است.
زنان دانشبنیان
غرفه جای غریبی است و سیستم طیفسنجی لایههای نازک فلزی، سلولهای اتمی بخار گرم روبیدیوم، لامپهای منطقه مرئی طیفی و عینکهای تصمیمکننده کوررنگی، غریبتر. غرفه را بانوان تحصیلکرده، اعضای هیات علمی دانشگاه و مخترعان و محققان میگردانند. دکتر سیده مهری حمیدی که بانویی مخترع و مدیرعامل یک شرکت دانشبنیان است با یونیفرم اداری و حجابی کامل جلو میآید و از تجربه مواجههاش با بانوان تاثیرگذار بینالمللی میگوید. او از زنی ژاپنی حرف میزند که از او خواسته تکنولوژیای در اختیارش بگذارد که در ژاپن پیدا نشود که مهری حمیدی هم یک ساعت اتمی را که به شیوه ایرانی ساخته شده به او پیشنهاد کرده است. او میگوید راه برای ما بانوان دانشبنیان در ایران باز است و هیچ مانعی پیشرو نیست اما چون بازنمایی خوبی از قابلیتهای زن ایرانی صورت نگرفته خیلیها در جهان فکرهای غلطی دارند. او میگوید در ترکیه حتی زنان فرهیخته گفتهاند که گمان میکردهاند زنان ایرانی فقط چشمهایشان پیداست و در حصار شوهرانشان محصورند و در روسیه هم از بانوان روس همینها را شنیده که حاکی از منزوی بودن زن ایرانی در ذهن روسها بوده است. او باور دارد که علم بستر خوبی برای شکستن این ذهنیتهای غلط و مخدوش است.
اتحاد برای نجات تالاب
فاطمه شاوردی لهجه شیرین عربی دارد مثل همه مردمان حوزه تالاب شادگان. او یک فعال بومی محیطزیست است که میخواهد با جاانداختن معیشتهای جایگزین، فشاری را که بر تالاب زخمخورده شادگان وارد میشود تا میتواند کم و کمتر کند. او و زنان روستای صراخیه با برگ پیش، پرک و داز که همگی برگ درختان خرمایند حصیربافی میکنند، همچنین خیاطی و محصولات غذایی خانگی تولید میکنند تا تالاب خسته شادگان هرچه کمتر زیر بار ماهیگیریهای غیرمجاز باشد.
حنیفه جمالیفر، اهل آباده فارس که زادگاهش جزین در پیرامون تالاب بخت برگشته بختگان است هم دستبهدست زنان روستا گلیم و قالی میبافد، عروسک میسازد، مکرومهبافی و شابلونبافی میکند و از همه دورریختیها محصولات نو و خلاقانه تولید میکند تا زنهای روستا و مردهایشان دیگر سراغ کشاورزی نروند و این همه به تالاب کمآب فارس فشار نیاورند.
زهرا با حجب قاسمی نیز که اهل روستای آقابگلو در نقده است و در حوزه دریاچه بدحال ارومیه و تالابهای گرده گید و دورگه زندگی میکند، 11 سال است که به بانوان قالیبافی، آشپزی، چرمدوزی، کاموابافی و دوختهای سنتی آموزش میدهد تا دست بانوان در جیب خودشان برود و کمک حال اقتصاد خانواده باشند. او پسماندهای خشک روستا و نواحی اطراف را نیز خشک میکند و به دامداران میدهد تا دامهای آنها مثل گاومیشهای اهالی روستای صراخیه خوزستان که فاطمه شاوردی غصه گرسنه ماندنشان را دارد، بیغذا نمانند.
نباید به تالاب وابسته بود؛ این جان کلام ناهید عباسنژاد است که در روستای خانه برق جدید در بناب برای توسعه کشت زعفران، تولید عرقیات گیاهی، خیاطی، گلیمبافی و تولید ورمی کمپوست بهعنوان معیشتهای جایگزین و پایدار تلاش میکند تا بیش از این به تالاب قرهقشلاق فشار نیاید و از آن بهرهبرداریهای مازاد نشود. او میکوشد کشت پیاز که بسیار آببر است را هم متوقف کند تا قرهقشلاق و سفرههای آب زیرزمینی نفس بکشند.
این بانوان گمنام، بانوان اصیل ایرانی هستند که کمر همت به میان بسته و همپای مردان برای پیشرفت تلاش میکنند. آنها حکم پاککنی را دارند که ذهنیتهای اشتباه حک شده درباره زن ایرانی را پاک میکند و مثل یک مداد با کیفیت، چهره واقعی بانوی موفق ایرانی را به تصویر میکشند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد