اما با انتخاب سهیل اسعد، مستندساز، فعال فرهنگی و رسانهای که چهرهای شناخته شده در جهان است، نگرانیهای عماریون تا حدود زیادی رنگ باخت و آنها به ادامه مسیر جشنواره عمار امیدوار شدند. به ویژه اینکه اسعد با پشتوانه رفاقت دیرینه با حاج نادر و فعالان عمار و سابقه حضوری قابل اعتنا در رسانههای ایران، دلگرمیها را افزایش میدهد و باعث قوت قلب مخاطبان سینمای ایرانی اسلامی میشود. و باز از موارد مهم و قابل اشاره دیگر اینکه اسعد به عنوان یک مبلغ دینی از آرژانتین و با روابط گستردهای که در جهان اسلام و دنیای غرب دارد، میتواند ابعاد، اهداف و چشماندازهای حضور موثر و بینالمللی عمار را گسترش دهد. در روزی که سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار به طور رسمی کار خود را از شاهچراغ شیراز آغاز میکند، خواندن گفتوگوی جام جم با سهیل اسعد درباره رویکردها و اهداف او خالی از لطف نیست.
انتخاب دبیرهایی از کشورهای دیگر در جشنوارههای سینمایی بینالمللی مرسوم است اما شاید برای جشنواره فیلم عمار که همیشه دبیر ایرانی داشته، انتخاب شما در نگاه اول کمی عجیب باشد، اما از جنبه دیگر و دید مثبت شما با پشتوانه حضور و زندگی در ایران و حشر و نشر با مردم ایران و تسلط به زبان فارسی و فعالیتهای فرهنگی مشترک ابدا با فرهنگ و فضای کشور بیگانه نیستید و دیگر اینکه باتوجه به افق و گستره جشنواره عمار، انتخاب شخصی از قاره آمریکا و نقطهای فرسنگها دورتر از ایران، آن پیوند فرهنگی و اسلامی و هنرمندانه را تقویت میکند. لطفا درباره دلایل این انتخاب و پذیرش توضیح دهید.
هویت فرهنگی عمار از ابتدا ایرانی بود و طبیعتا دبیر ایرانی هم داشت تا علاوه بر بهرهمندی از ظرفیت داخلی، فرصتی هم جهت باز کردن افق جدیدی برای ایران در فضای جهانی ایجاد کند. منتهی نگاهی که عماریون به ایران دارند، نگاه متفاوتی است. خود حاج نادر در بعضی از مصاحبهها تاکید داشت که ایران تنها دیگر متعلق به ما نیست و خود ایران هم تبدیل به یک پدیده بینالمللی شده است. به این معنا که اتفاقات و وقایع ایران مربوط به یک جغرافیای خاص نیست بلکه امروز کل جهان روی ایران حساب باز میکند و به قول ایشان مسیری که ایران در آن حرکت میکند، تعیینکننده خیلی از سیاستهای بینالمللی است. حتی ایشان در مثالی که میزد، میگفت حتی برخی رئیس جمهورهای جهان نسبت به سیاست خارجی خودشان در قبال ایران انتخاب میشوند. درمجموع در فضای معادلات ژئوپلیتیک جهان، ایران نقشی اساسی دارد لذا ما میتوانیم دو نگاه نسبت به ایران داشته باشیم؛ ایران برای ایرانیان و ایران برای جهانیان. نگاه عمار، یک ایران برای جهان است. چون انقلاب اسلامی و گفتمان انقلابی ایران یک گفتمان بینالمللی است و به قول حاج نادر یک انقلاب ایدئولوژیک است و ایدئولوژی هم مرز نمیشناسد. وقتی شما از ایدئولوژی صحبت میکنید، مرز جغرافیایی معنا ندارد. وقتی از فکر، انقلاب، جنبش و محور مقاومت صحبت میکنیم، طبیعی است که باید نگاه خیلی بازتری داشته باشیم بنابراین برای دوستان در جشنواره عمار مهم بود که این رویداد بتواند با انتخاب یک شخص جدید برای دبیری آن بُعد انقلابی را حفظ کند. در ذیل عنوان انقلاب دیگر معیارها ایرانی و آرژانتینی نیست و معیارها انقلابی بودن، مفید بودن و موثر بودن برای حرکت انقلابی است، چه ایرانی باشد چه آفریقایی باشد، فرقی نمیکند. من امروز دبیر جشنواره عمار هستم، شاید فردا یک آفریقایی یا یک چینی این مسئولیت را به عهده بگیرد. یکی از مسائل مهم گفتمان انقلاب این است که مرزها، فرهنگها، مذاهب و نژادها را حذف میکند، لذا آنهایی که عاشق انقلاب شدند، به خاطر جغرافیای ایران نیست بلکه به خاطر خود انقلاب است، چون انقلاب یک تحول عمیق برای همه آدمهای جوینده حق در جهان است. امیرالمومنین فرمایشی درباره حق و اهل حق دارند: «اعرف الحق، تعرف أهله» شما حق را بشناسید تا پیروان حق را بشناسید. معیار، حق است، هرجا، با هر عنوانی، با هر تاریخی، با هر رنگی و با هر صفتی باشد، حق حق است. اینها معیار انتخاب دوستان بود اما معیار پذیرش بنده هم در همین راستاست. البته چند موضوع در پذیرش دبیری عمار برایم مطرح بود، یکی شعار جشنواره (اندیشه، رسانه و هنر) است. درواقع دوستان عمار دنبال شخصیتی میگشتند که این سه مقوله را در زندگی خودش تجربه کرده باشد و الحمدالله من با توفیق خداوند متعال در این سالها در این مقولهها فعال و تا حدودی موثر بودم. چه در بحث اندیشه که خودم روحانی و طلبه هستم و بیشتر از 20 سال در حوزه علمیه بودم و طبیعتا با اندیشه و فکر سروکار داشتم. از لحاظ رسانهای هم چند سالی حضور فعالی در رسانههای بینالمللی و ایرانی و رسانههای عرب زبان و فارسی زبان و اسپانیایی زبان دارم. من اصالتا رسانهای هستم و وقتی 17 سال داشتم، مجری یک برنامه رادیویی در آرژانتین بودم. در بحث هنر و در فضای سینما هم حدود 50 مستند ساختم، ضمن اینکه سالها بازیگر تئاتر هم بودم و هنر همیشه جزو مهمی از زندگی خودم است. در فضای تبلیغ دینی که تخصص من است، بیشتر از عنصر هنر استفاده کردهام. وقتی شعار جشنواره عمار را با اهداف و مقولههای مورد فعالیت خودم یکی و هماهنگ دیدم، به آن یک نکته مثبت به آن نگاه کردم و باعث شد این مسئولیت را بپذیرم. مساله دوم هم مربوط به رفاقت دیرینهای میشود که با حاج نادر داشتیم. با این پیشینه من از محیط، جماعت و فعالان عمار دور نبودم و حتی در چند دوره هم مسئولیت داوری آثار را برعهده داشتم. به جز اینها با مستند جهانشهریها هم به عنوان شرکتکننده در جشنواره عمار حاضر بودم و جایزه گرفتم. این انتخاب و این پذیرش درواقع ادامه راهی است که من قبلا هم در آن بودم و اینطور نیست که من غریبه تازهواردی در این فضا باشم.
دو تصمیم مهم و ارزشمند سیزدهمین جشنواره عمار نشان از هماهنگی کامل و درهم تنیدگی این رویداد با اتفاقات جامعه دارد، همان نکتهای که دقیقا در راستای ماهیت این جشنواره مردمی است و آن را از جشنوارههای سینمایی دیگر متمایز میکند. یکی برگزاری نشست رسانهای این جشنواره در محل شهادت آرمان علیوردی و خانواده محترم او و دیگر شهدای امنیت و مدافع حرم و دیگر هم همین آیین افتتاحیه در محل شهادت شهدای شاهچراغ. درباره این دو تصمیم و برگزاری این دو برنامه هم بگویید.
طبیعتا جشنوارهای که مردمی است، باید با دغدغهها، دردهای مردم و واقعیات، مسائل و بحرانهای جامعه مرتبط باشد. بصورت نمادین هم باید اماکن، زمان و محتوا و قالب با این عناوین مرتبط باشد. وقتی شما عنوان جشنواره را مردمی میگذارید، باید در محتوای رویداد هم این جنبه را لحاظ کنید. برای اینکه این محتوا و باطن با ظاهر جشنواره هماهنگ باشد، زمان و مکان هم موضوعیت دارند و در فضا و مهندسی فرهنگی، انتخاب زمان و مکان باید با محتوا مطابقت داشته باشد. بنابراین انتخاب این دو مکان، چه محل شهادت شهید عزیز ما آرمان علیوردی و چه محل شهادت شهدای شاهچراغ نمادی از قضایا، دغدغهها و دردهای مردم است. طبیعتا جشنواره عمار مثل یک موجود زنده میماند که باید با مردم زندگی کند و برای اثبات این ادعای مردمی بودن هم باید در محلها و اماکن مردم حضور داشته باشد و با زبان مردم صحبت کند و آنها را شریک خودش ببیند. از طرف دیگر هم معیار اصلی انتخاب این اماکن، ارتباط آنها با انقلاب است. از اول هم گفتیم که عمار، به عنوان یک عنصر فعال انقلابی مطرح است لذا این دو فضا ارتباط تنگاتنگی با انقلاب دارند، چون دشمنان این دو محل را برای ضربه زدن به انقلاب انتخاب کردند. بنابراین ما در جبهه مقابل باید در همانجاهایی که دشمن انتخاب کرده، حضور پیدا کنیم، این مثل یک جنگ میماند و جشنواره عمار هم به عنوان سردار جنگ نرم، باید در این جبههها حضور داشته باشد.
زندهیاد نادر طالبزاده، پرچمدار همیشگی جشنواره عمار بود و حالا و در ادامه هم یادش همیشه باقیست و نامش بر این رویداد سنگینی میکند. نظرتان درباره این شخصیت و فعال فرهنگی و رسانهای مهم و تعیینکننده چیست و به ویژه با فصل مشترک تجربه زیسته در فضای تمدن غرب با مرحوم طالبزاده، چه برنامههایی برای جانشینی شایسته ایشان دارید تا وارث خوبی برای حاج نادر باشید؟
حاج نادر هم انسانی متاثر از اسلام و انقلاب بود و هم در هر دو موثر بود. زندگی او دو فصل داشت، فصل اول تاثیرگذاری اسلام و انقلاب اسلامی روی او بود و نقش مهمی در تشکیل شخصیت ایشان داشت و فصل دوم مربوط به زمانی میشود که او یک مسلمان و یک انقلابی واقعی شد و بعد این ثروت و سرمایه را برای اسلام و انقلاب هزینه کرد. او انسان بسیار بسیار متعهدی بود. انسان بسیار مسئولی بود به این معنا که مسئولیت بزرگی را در سمتهای مختلف از جمله همین جشنواره فیلم عمار پذیرفت. او همچنین متفکر، متخصص و معنوی بود. در سینمای انقلابی خیلی حرف داشت. یکی از پدیدههای زیبای زندگی ایشان، تربیت کادر بود که برکات زیادی در این زمینه دیدیم. او از ابتدا هدف خودش را مشخص کرد و تا آخر میدانست که چگونه باید حرکت کند و راه رسیدن به هدف برایش روشن بود. او حتی یک ذره از راهی که ترسیم کرده بود، منحرف نشد. حاج نادر برای امثال بنده الگو، استاد و پدر معنوی بود. آرزوی ما بود که روزی بتوانیم مثل حاج نادر خدمت کنیم و موثر باشیم. احساس میکنم از لحاظ کمالات وجودی فاصله زیادی با ایشان دارم، لذا مقایسه امثال بنده با ایشان شاید صحیح نباشد. ما مثل فرزندان پدری هستیم که از دنیا رفته است و حالا صاحبخانه شدهایم و از روی اضطرار و اجبار باید مسئولیت را بپذیریم. ایشان در سالهای حیاتش خانه بزرگی به نام عمار، افق نو، برنامه عصر، حضور در اربعین و ... ساختند که حالا باید وارثان این خانه این راه را ادامه دهند و مدیریت کنند. طبیعتا از لحاظ خط مشی، تفکر، درک مسائل و تاریخ مشابهی که در زیستن در غرب داشتیم، روشهای مشابهی داریم و این باعث میشود که سعی کنیم در نوع مدیریت هم این راه را ادامه دهیم. از طرفی من هم قائل به خلاء حاج نادر هستم که امثال بنده نمیتوانیم به تنهایی آن را پرکنیم. لذا به نظرم باید گروهی و به کمک همه دوستان حاج نادر این کار را انجام و راه او را ادامه دهیم. اما در آن بخش مربوط به اقدامات خودم، گام اول همین مسئولیت دبیری عمار بود تا همراه دوستان دبیرخانه بتوانیم خدمت کنیم. سعی ما براین است که مکتب حاج نادر ادامه پیدا کند.
باوجود فعالیتهای ارزشمند جشنواره عمار در 12 دوره قبلی و تثبیت جایگاه و اثرگذاریاش در داخل کشور، اما در منطقه و در سطح بینالمللی آن اتفاق موردنظر رخ نداده است. باتوجه به فعالیت مستمر و موثر و پیشینه حضور فرهنگی شما در کشورهای مختلف اروپا و آمریکا، چقدر میتوانیم امیدوار به تقویت ابعاد جهانی این جشنواره و دسترسی به اهداف موردنظر باشیم؟
این یک پروسه است و چیزی نیست که بتوان فقط با یک نیت و یک اراده در بعد بینالمللی موثر واقع شوید. کارهای بینالمللی پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. حضور در این فضا نیاز به امکانات و فکر بیشتر و مدیریت قویتر دارد. این کار نیاز نیروی متخصص دارد که هنوز در جشنواره عمار خیلی آمادگی کامل نداریم که بتوانیم در فرصت کوتاهی این وضعیت را تغییر دهیم. اینکه هنوز جشنواره فیلم عمار خیلی نتوانسته در فضای بینالمللی موفق شود، به خاطر کمبود امکانات، کمبود نیرو، کمبود وقت و ... است. تا به حال بیشترین اولویت عمار، ایران بود و به نظرم این تغییرات جوهری و بنیادین باید در خود ساختار عمار اتفاق بیافتد. این کار یک نفر نیست که با آمدن امثال بنده تحولی ایجاد شود، این کار سخت است و نیاز به فراهم شدن خیلی از موارد دارد. هروقت این اتفاق افتاد میتوانیم درباره طرحها، پروژهها و برنامهریزیهایی برای تقویت ابعاد جهانی جشنواره عمار صحبت کنیم. در تجربه این چند ماهی که در مسئولیت دبیری با دوستان عمار داشتم و بعد از گزارشهایی که مطالعه کردم و جلسات متعددی که داشتم، فعلا آن ساختار ایدهآل را برای تاثیرگذاری در فضای بینالمللی ندیدم. این نیت و اراده و تا حدودی نگاه بینالمللی وجود دارد و یک سری افق بینالمللی از لحاظ عملیاتی و میدانی مثل فعالیت در لبنان، فلسطین، غزه و عراق شروع شد، منتهی هنوز ساختار موردنظر تکمیل نشده است. لذا دوست دارم فعلا بیشتر روی ساختار کار کنم تا فعالیتهای بینالمللی. اینکه تفکر، ابزار کاری، نیروی انسانی و نوع مدیریت ما بینالمللی باشد، نیاز به مقدماتی دارد که انشاءالله قرار است به تدریج فراهم شود تا در آینده وارد صحنههای مهمتری در فضای جهانی شویم.
در نشست رسانهای جشنواره عمار بزرگترین هویت خود را مبلغ بودن دانستید. چقدر این تبلیغ درباره فرهنگی اسلامی و تفکر شیعی و ارکان سبک زندگی درست و گفتوگوی ادیان و تقریب مذاهب اسلامی و محورهایی از این دست، در بستر جشنواره فیلم عمار مهیاست و به خصوص میتوانیم انتظار داشته باشیم، یک جشنواره سینمایی در تقابل با سنگ اندازیهای غرب و جریان ضدانقلاب اسلامی، مجهز به سلاح فرهنگی هویتمندی باشد و پیروز این میدان پر از مین باشد؟ آیا آن هالیوود شیعی و قطب سینمای اسلامی موردنظر شما امکان تحقق دارد؟
سینما به عنوان یک ابزار تبلیغاتی مثل یک فرد مبلغ میماند. همان مشکلاتی که مبلغین با آن روبرو هستند و همان تهاجم فرهنگی که با آن مواجهند، در سینما هم وجود دارد. سینما مبلغی با صدا و چهرهای زیباست. سینما میتواند مهمترین مبلغ دینی و فرهنگی جهان باشد، مثل کاری که خود هالیوود انجام داده است. کسی از روز اول مبلغ به دنیا نمیآید. مبلغ موفق و موثر کسی است که روی شخصیت خودش کار کرده باشد، درس خوانده باشد، مطالعه کرده باشد، استاد دیده باشد، رشد فکری و علمی پیدا کرده باشد، با معنویت و با آسمان در ارتباط باشد، انسان بااخلاق باشد و ... مبلغ خوب بودن شروط زیادی دارد. سینما چنین حالتی دارد. سینما اسم نیست، سینما یک حقیقت است. اگر سینما توانسته این مقدمات را فراهم کند و بچیند و این راه را هموار کند و پیش برود، ما میتوانیم بالاتر از هالیوود هم بسازیم. منتهی این نتیجه یک راه طولانی خواهد بود. هالیوود هم چیزی نیست که با یک اراده آنی شکل گرفته باشد. بنابراین ایجاد یک هالیوود شیعی و قطب سینمای اسلامی، پروسهای است که با همت مسئولین و مردم قابلیت تحقق را دارد. البته در این میان اراده خیلی مهم است و وقتی به تاریخ هم نگاه کنید، ما آنچنان چیزی به اسم مقاومت در اسلام مخصوصا در مذهب تشیع نداشتیم، چیزی به نام حکومت، نظام، جمهوری و رهبری اسلامی هم نداشتیم. اینها همه عناصری است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در جهان اسلام محقق شد. اگر صد سال قبل میگفتند میخواهیم نظام و جمهوری اسلامی تاسیس کنیم، کسی باور نمیکرد. مسلمانان آن زمان در خوابشان هم نمیدیدند که یک دولت و یک مملکت دست علما باشد. منتهی این اتفاق افتاد و امام خمینی (ره) این کار را انجام داد. چیزی است که هیچ کس نمیتواند آن را انکار کند. لذا وقتی میبینید چنین چیزی واقعیت پیدا کرد و در خارج متجلی شد، دیگر چیزی به نام محال نداریم. با این پشتوانه ما این قابلیت را داریم که راهی را ترسیم و حرکت را آغاز کنیم، البته شاید نتیجه این حرکت را نبینم و نوه من یا چند نسل بعدی من آن را ببیند. مهم این است که باید به آن سمت برویم. بالیوود در این زمینه یک نمونه است. ما چند سال پیش فقط هالیوود را در سطح اول سینمای جهان داشتیم، اما در این چند سال هم هالیوود را داریم و هم بالیوود را. فردا هم چین و روسیه و ایران هم میتوانند سینمایی با این قدرت در جهان داشته باشند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد