در کنار این وضعیت اما خیابانهای شهر مملو از خودرو است و طبیعتا ترافیکی که علاوه بر تاثیرات بر سلامتی به هدررفت عمر شهروندان هم میانجامد. همین سال گذشته بود که اعلام شد هر شهروند تهرانی به طور میانگین ۳۰۰ساعت از عمرش را در ترافیک هدر میدهد. این میانگین زمانی هم در حالی گفته شده بود که بدانیم درصد قابل توجهی از مردم خودرو ندارند! همین دیروز آماری از وضعیت رفاه ایرانیان منتشر شد که نشان میداد ۵۰درصد از خانوارهای ایرانی خودرو ندارند اما همین درصد قابل توجه تاوان پیامدهای ناگوار خودروها را میدهند.
همه این موارد را بگذارید کنار این گفته دیروز جعفر هاشمی تشکری، رئیس کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر که اعلام کرده است: «تنها ۱۳ درصد از ۲۳ میلیون جابهجایی روزانه تهران با مترو و اتوبوس انجام میشود.» این درصد کم در حالی عنوان شده که همین حالا روایت شلوغی ایستگاههای مترو و نبود اتوبوسها نقل محافل رسانهای است.
اما سوال این است که اساسا چرا شهروندان از ناوگان حمل و نقل عمومی استفاده نمیکنند؟ آن هم در حالی که این استفاده تاثیر مستقیمی بر کیفیت وضعیت هوا خواهد داشت؟ چه شده که حتی آنها حاضرند پای جانشان در میان باشد اما از خودروی شخصی استفاده کنند؟ دکتر علیرضا اسماعیلی، رئیس پیشین پلیسراه کشور معتقد است که نمیتوان بار تقصیرات را روی دوش شهروندان انداخت، چرا که اساسا سیاستهای حمل و نقل شهری در همه جای دنیا به نوعی ترغیبی است و نه دستوری.
او به جامجم میگوید: «سیاستهای اعمالی در مدیریت حمل و نقل شهری به نوعی باید شهروندان را به هر طریقی تشویق به استفاده از این ناوگان کند، اما در ایران نهتنها زیرساختهای مترو و اتوبوس برای استفاده بهصرفه شهروندان مهیا نیست، بلکه هر شهروندی با یک حساب معمولی ترجیح میدهد از خودروی شخصی استفاده کند.» معنای کلی گفته این کارشناس شهری در این است که شاید عامل اصلی بیتوجهی محض شهروندان به عدم استفاده از ناوگان حمل و نقل عمومی، تمام مولفههایی است که استفاده از این ناوگان باید داشته باشد و البته که ندارد. علیرضا اسماعیلی میگوید: «یک شهروند وقتی میخواهد از غرب تهران به شرق این شهر برود متوجه میشود به لحاظ مالی هم صرفه به استفاده از خودرو است تا مترو یا اتوبوس. این موضوع فارغ از تمام رفاهی است که استفاده از خودرو به او میدهد.»
حالا نزدیک به یک دهه است که مدیران شهری از فروپاشی ناوگان حمل و نقل تهران میگویند و عنوان میکنند که اتوبوس نداریم و مدتهاست در کش و قوس خرید اتوبوس تازه یا دست دوم خارجی ماندهایم. خودروسازان بر خلاف توانی که در ساخت دارند تعلل میکنند و حالا هم بحث استفاده از واگنهای اجارهای در مترو مطرح شده است. همه اینها در حالی است که خود همین اتوبوسها سهم بالایی در آلایندگی هوای تهران دارند. جدای از این موضوع نکتهای است که علیرضا اسماعیلی به درستی به آن اشاره میکند، نکتهای که به نوعی شاید محاط به کل این چالش باشد و کلید اصلی چرایی وضعیت موجود.
او به جامجم میگوید: «اساسا نگاه مدیریت شهری به تهران به عنوان نمادی از شهرهای ایران نگاهی خودرومحور است تا انسانمحور.» او برای توضیح این ادعا به مقایسه پیادهراههای تهران نسبت به معابر عبوری و خیابانها اشاره دارد و به جامجم میگوید: «به جز چند استثنای محدود در شهری همچون تهران پیادهروی شهروندان اساسا امکانپذیر نیست، به این معنا که شهروندان نمیتوانند با فراغت مسیری را پیاده طی کنند و طراحی شهری به گونهای است که این افراد را مجبور به حضور در حاشیه خیابان میکند.» مصداقهای دیگری هم از زبان این کارشناس در این رابطه وجود دارد، این که همان پیادهراههای موجود هم باید مولفههایی همچون روشنایی معابر و... داشته باشد. این موضوعات چنان آشکار است که نیازی به مصداقهای دیگری همچون فضایی برای دوچرخهسواری و... نیست.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد