گذار کاروان‌سالاری تمدن به شرق
گفت‌وگو با حسین اسرافیلی، شاعر درباره برپایی تمدن نوین ایرانی ‌اسلامی

گذار کاروان‌سالاری تمدن به شرق

درنگی بر شعر فاطمی‌و فراز و فرود‌های تاریخی آن

«یاس» یک شب را گل ایوان ماست

سرودن شعر برای حضرت فاطمه زهرا (س) به صورت مستقل، یکی از ویژگی‌های شعر آیینی دوران ماست. شعر‌های خوب و ماندگاری در سال‌های اخیر از شاعران آیینی و غیرآیینی ایرانی با محوریت زندگی، مبارزات و شهادت حضرت زهرا (س) خوانده‌ایم که نشان‌دهنده این است که شاعران امروز، غفلت تاریخی درباره سرودن شعر فاطمی را تا حدی جبران کرده اند، اما این شعر‌ها گاه در دام برخی آفت‌ها افتاده‌اند که لازم است در این باره شاعران با مطالعه و آگاهی بیشتر به سرودن بپردازند و حساسیت و اهمیت کاری را که در آن وارد شده‌اند بدانند. در این نوشتار قصد داریم مروری گذرا بر این جریان تاریخی داشته و درباره ویژگی‌های شعر فاطمی در این دوران صحبت کنیم.
کد خبر: ۱۳۹۰۷۵۸
نویسنده آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر

درباره سابقه و پیشینه شعر فاطمی ‌اگر بخواهیم بنویسیم، باید گفت دستان‌مان خیلی پر نیست. حداقل به اندازه شعرهایی که برای پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) سروده شده است، شعرهای مستقل برای حضرت زهرا(س) نداریم. البته این را هم باید بگوییم که ردپای مدح آن حضرت به اندازه شعر فارسی، عمر دارد و یکی از نخستین شاعران شناخته‌شده فارسی، یعنی دقیقی‌توسی همان شاعری که فردوسی، ۱۰۰۰ بیت او را بی‌کم و کاست در شاهنامه‌اش آورد، در یکی از شعرهای فراقی‌اش گفته است:
چنان چون من بر او گریم، نگرید / اَبَر شُبَّیر، زهرا روز محشر
که در اینجا شبیر، همان حسین(ع) است. شاعر دیگری که از پیشکسوتان حوزه شعر فاطمی‌ است، شاعر شیعی دربار دیلمیان یعنی غضایری رازی است که متاسفانه نام و شعرش برای بسیاری از دوستداران شعر، زیاد آشنا نیست. این شعر او مشهور است:
مرا شفاعت این پنج تن بسنده بود
که روز حشر بدین پنج تن رهانم تن
بهین خلق و برادرْش و دختر و دو پسر
محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن
شاعر شیعی دیگری که در دیوانش بارها تحسین و تمجید از خاندان رسالت به‌خصوص فاطمه زهرا(س) دیده می‌شود، ناصرخسرو قبادیانی است. به‌یاد داشته باشیم که ناصرخسرو نماینده شرعی و رسمی‌ فاطمیان مصر و شیعیان اسماعیلی بوده و به همین دلیل، دفاع او از تشیع، به‌خصوص شعرهای مکررش برای حضرت فاطمه (س) به نوعی تأییدی هم برای خلفای فاطمی ‌بود که نسب خود را به امامان شیعه و در نهایت به حضرت زهرا(س) می‌رساندند. او ازجمله سروده است:
آوخ ز وضع این کره، وز کارش / وین دایره‌ بلا و ز پرگارش...
بکشید سوی احمد مرسل رخت/ بربست ز آن دیار کرم، بارش...
شمس وجود: احمد و خودْ زهرا ...

زنی چون فاطمه، خیرالنسا کو؟

سنایی غزنوی از شاعران قرن ششم است که باوجود این‌که رسما شیعه‌مذهب نبوده، بارها در شعرهایش ارادت تام و تمام خود را به اهل بیت(ع) به‌خصوص حضرت زهرا(س) نشان داده است و بی‌تردید می‌توان گفت دفاعی که این شاعر عارف از حق اهل بیت(ع) کرده است از بسیاری از شیعیان مدعی بیشتر و صریح‌تر بوده است. یکی از سروده‌های مشهور سنایی این شعر اوست که بخش‌هایی از قصیده‌ای در دریغاگویی از نااهلی روزگار است:
سراسر جمله عالم پر ز شیر است/ ولی شیری چو حیدر با سخا کو؟
سراسر جمله عالم پُر زنان‌اند/ زنی چون فاطمه، خیرالنسا کو؟

مادران را اسوه کامل بتول

اگر بخواهیم این فهرست را ادامه دهیم، طولانی و طولانی‌تر خواهد شد اما همچنان که گفتیم، شاعرانی که شعری مستقل درباره حضرت داشته باشند، اندک هستند و البته بیشتر آنان به جای پرداختن به شخصیت و ویژگی‌های خاص حضرت زهرا(س) تنها به ستایشی کلی و مدحی شیفته‌وار از ایشان بسنده کرده‌اند. شاید نخستین شاعری که درباره حضرت زهرا(س) به طور مستقیم و مستقل شعری گفته است که در آن رگه‌هایی از اندیشه هم وجود داشته باشد، اقبال لاهوری است. البته اقبال هم از جنبه نسب به شخصیت ایشان نزدیک شده و درباره مبارزات، شخصیت فرهنگی و سیاسی ایشان چیزی نگفته است ولی به نقش و اهمیت مادری حضرت و تربیت فرزندانی چون حسنین(ع) اشاره کرده است.
اقبال لاهوری در این شعر، سعی کرده مقایسه‌ای بین حضرت مریم(س) و حضرت زهرا(س) صورت دهد و درباره این‌که حضرت زهرا برترین زنان است، توضیح دهد.
مریم از یک نسبت عیسی عزیز/ از سه نسبت، حضرت زهرا عزیز
نور چشم رحمه‌للعالمین/ آن امام اوّلین و آخرین

دو گرایش در شعر فاطمی

تضاد میان مدح و ستایش صرف و بیان فضائل و برجستگی‌های شخصیتی ائمه و معصومان به‌خصوص حضرت زهرا(س) در ادبیات معاصر هم ادامه داشته است. تاثیر کتاب‌ها و پژوهش‌هایی که در دوره‌های اخیر توسط اسلام‌شناسان، تاریخ‌دانان و نویسندگانی چون آیت‌ا... مطهری، دکتر علی شریعتی و دکتر سید جعفر شهیدی و .... منتشر شد و بر ذهنیت پرسشگر جوانان و دوستداران تفکر شیعی در روزگار ما همراه شد، تفکر دوم را هم در شعر ما برجسته کرده است، ضمن این‌که همیشه و همواره جریان شعر مدحی و ستایشگر که امواج عاطفی را در شعر فاطمی‌ به‌وجود می‌آورد، همیشه جایگاه خود را داشته و دارد.

اما بگذارید نخست نمونه‌ای از گرایش دوم را در شعر امروز، مثال بزنیم و بعد سراغ گرایش نخست برویم که بیشترین شعرهای فاطمی‌را دربردارد. شعر تفکرگرای فاطمی سعی دارد بنیادهای فکری اندیشه شیعی انقلابی را که به‌خصوص با شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، دارای قدرت نظریه‌مندی نیز شد در ادبیات پیاده کند. بخشی از این تفکر؛ نگریستن به معصومان به عنوان اسوه است. این تفکر سعی می‌کند به جای تبدیل زندگی و سیره معصومان به اسطوره، آنان را الگوهایی قابل تکرار و تقلید اما کامل معرفی کند. در این تفکر، زنده بودن و حضور دائمی‌ امام و معصوم در زندگی اجتماعی مردم زمانه، به عنوان یکی از اساسی‌ترین اعتقادات شیعی، نشانه‌ای از این دانسته می‌شود که زندگی و سیره امامان، تنها برای ستایش و مدح گفتن نیست بلکه در سیره آنان برای همه امور سیاسی و اجتماعی، دستور و راهکاری برای زندگی آرمان‌گرایانه شیعی وجود دارد. این شعر طاهره صفارزاده را بخوانیم:
کس نمی‌داند/ صاحب عزا
بانوی ما/ در بین ماست
بانوی زخم‌دیده / زخم دل رسول
زخم دل امام / زخم شهادت فرزندان
زخم زمانه‌ حق‌ناشناس ...
چنان که می‌بینیم، شاعر، حضور محسوس و زنده معصوم(س) را چنان در زندگی خود احساس می‌کند که حتی بوی عطر او را که البته عطری بهشتی و دور از دسترس انسان‌های معمولی است. این نوع شعرها سعی دارند، تفکری را به مخاطبان خود القا کنند و به همین دلیل به جای تکیه صرف بر عنصر عاطفه، از اندیشه و حماسه برای تأثیرگذاری بر مخاطبان بهره می‌گیرند.

یاس‌ها یادآور پروانه‌اند

البته جریان شعر فاطمی‌ همچنان که گفتیم، گرایش دیگری هم دارد. گرایشی که در آن شاعر سعی دارد، احساسات و عواطف مخاطب را درگیر کند. درگیر کردن احساسات مخاطب البته همیشه بخشی از شعر بوده و طبیعی است که این گرایش در شعر با توجه به احساسات و علایق همیشگی مردم ایران نسبت به خاندان پیامبر(ع) و به‌خصوص حضرت زهرا(س) گرایشی غالب باشد. شاید اگر بخواهیم نمونه‌ای از این شعر را مثال بزنیم، بهترین نمونه شعر معروفی است که احمد عزیزی برای حضرت سرود؛ این شعر که به‌سرعت توانست در ذهن و زبان مردم جای گیرد، بر محور یک تصویر مرکزی ساخته شده که این تصویر با استفاده از تشبیه و مجاز به صورت همزمان ساخته شده است؛ کبودی بازو و پهلوی حضرت زهرا که در اثر ضربه ایجاد شده را به گل یاس (به جهات شباهت در رنگ) تشبیه می‌کند. شاعر با بهره‌مندی از مجاز جزء به کل، همه وجود حضرت زهرا(س) را یاس خطاب می‌کند و بر همین اساس، شعر ساخته می‌شود اما شاعر و تخیل او به همین بسنده نمی‌کند و سعی می‌کند از دیگر ویژگی‌های گل یاس مثلاً دوران کوتاه شکفتگی یا عطر خوش هم استفاده کند و از این ظرفیت‌ها برای تطبیق بیشتر یاس بر حضرت، که هم عمر کمی‌داشته‌اند و هم عطر وجود ایشان به سبب اهل بیت در همه تاریخ پراکنده است، استفاده کند:
یاس بوی مهربانی می‌دهد / عطر دوران جوانی می‌دهد
اشک می‌ریزد علی مانند رود / بر تن زهرا: گل یاس کبود
گریه آری گریه چون ابر چمن / بر کبود یاس و سرخ نسترن

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها