مربعهای قرمز روایتی کاملا مردانه با شخصیتهای عمدتا مردانه است. چه طور شد که بهعنوان یک نویسنده زن سراغ چنین اثری رفتید؟
سراغم آمدند؛ البته بعد از مواجهه با فضای مردانه کار هم، همان عزمی که روز اول برای انجام کار داشتم را در خودم دیدم؛ عزمی زنانه برای روایت یک کار مردانه. جدا از اینکه خودم این کار را انتخاب نکردم ولی در کارهای مشابهی که قلم زنانه سراغ کار مردانه میرود با احترام برای قلم پرصلابت مردانه، قائل به این هستم که قلم پرظرافت زنانه جزئیات و پشت صحنه بیشتری را به نمایش میگذارد و دست مخاطب را گرفته و بین وقایع کتاب میگرداند و میخنداند و میگریاند. وقایعی که با قلم زنانه پرده از جزئیات آن برداشته شده است. پس نه تنها منعی نمیبینم برای روایت کار مردانه توسط قلم زنانه، بلکه معتقدم که گاهی تأثیر قلم زنانه برای یک روایت مردانه تاثیرگذارتر است.
این اثر، اولین کتاب شما درباره شهدای دفاع مقدس است؛ چطور تصمیم گرفتید در این حوزه قلم بزنید؟
پس از پایان کار نگارش «رسول مولتان» سفر به شلمچه قسمتم شد. نیت نوشتن در حوزه دفاع مقدس در یکی از شبهای آن سفر ایجاد شد. داستان آشنا شدنم با حاجحسین یکتا، راوی کتاب مربعهای قرمز هم در آن سفر اتفاق افتاد و سه الی چهار ماه بعد از سفر نیز مصاحبهها با ایشان شروع شد و این گونه پایم به حوزه دفاع مقدس باز شد و توفیق نوشتن در این حوزه نصیبم گردید.
مهمترین نکتهای که مربعهای قرمز با مخاطب در میان میگذارد، چیست؟
نکته مهم مربعهای قرمز، سبک بندگی شهدا و رزمندگان است. این سبک بندگی باعث میشد زرق و برقهای شهر و دنیای بیرون از جبهه برایشان رنگ ببازد. این سبک بندگی، سبک زندگیشان را ساخت. سبک زندگیای که این روزها جای خالیاش بین ما خیلی پیداست.
بهعنوان یک نویسنده که برای اولین بار در حوزه دفاع مقدس قلم میزند، تعریف شما از هشت سال دفاع مقدس چیست؟
جنگی بینالمللی و تمام عیار علیه ایران که در کنار خسارات مادی و معنوی، منافع غیرقابل انکاری هم داشت. اولین آن رشد فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه است. جامعهای که فرهنگ در آن جاری باشد به عقب برنمیگردد؛ فرهنگی درست برعکس فرهنگ فردگرایی که همه چیز برای من و به نفع من را فریاد میزند. فرهنگی که در نقطه مقابل فردگرایی فریاد میزند همه چیز من فدای دیگران. مال، آسایش و از همه مهمتر جانم فدای دیگران.
تلخترین روایت که در این اثر با آن مواجه شدید، چه بود؟
در این اثر بیش از صد روایت شهید نقش بازی کردهاند. شهدایی که هر کدام یک کتاب هستند. هر کدام عزیزکرده یک مادر هستند. هر کدام یک رفیق بامعرفت هستند و از دست دادن هر کدامشان تلخترین اتفاق و نوشتن سختترین و تلخترین روایت است. مثل روایت آقا مهدی زینالدین، روایت شهادت جعفر احمدی میانجی و روایت شهادت محمد زلفی. و این همه، یک روایت تلخ مشترک در دلشان دارند، روایت حس تلخ جا ماندن راوی در دنیایی که بعد از شهادت رفقایش برایت تنگ شده و در آن غریبه است.
در حین تهیه مصاحبه و جمعآوری با چه چالشهایی مواجه بودید؟
شغل راوی که روایتگری بود و خاطراتی که بر اثر تکرار شاخ و برگ و رنگ و لعاب گرفته بودند و به عبارتی دست و پا درآورده بودند. خاطراتی که باید به واقعیت خود نزدیک میشدند با راستیآزماییهای مکرر. البته به جز این، سختی کار با فردی پرمشغله و پرسفر که البته حاج حسین یکتا انصافا تلاش و همکاری ستودنی با بنده برای انجام کار داشتند. از چالشهای دیگر این کار و هر کار دیگری که قرار است در زمره تاریخ شفاهی قرار گیرد، مستندسازی روایتها بود.
در مربعهای قرمز بیشتر با کدام روایت یا زندگینامه کدام شهید ارتباط برقرار کردید؟
شهید مهدی زینالدین بهعنوان فرمانده تمام شهدای حاضر در کتاب. روایت محبوبیت فرمانده جوانی که کمتر از ۳۰ سال داشت. روایت فرماندهی که در خطر، همیشه یک قدم جلوتر از نیروهایش حرکت میکرد. روایت دلسوزیهای او برای نیروهایش. روایت چشمهای همیشه سرخ و بیخواب او. روایت لحظه شهادتش و خبر شهادتش که نیروهایش را یتیم کرد.
زندگینامه شهدا چگونه به دست تان میرسید؟
این اثر با توجه به تعداد بالای شهدایی که در خود دارد، ناگریز به روایت برخی از آنها بود نه اینکه زندگینامه هر کدام را آورده باشد. حالا شهیدی با روایت مختصرتر و شهیدی با روایت جامعتر. برای رسیدن به روایت متقن از هر کدام سلاح مصاحبهکننده سؤال بود و همچنین تماس با دیگر شاهدان این وقایع. در چند مورد هم با خانواده شهدا تماس گرفتم و از زبان خواهر و برادر شهدا روایاتی دریافت کردم.
انتظار شما از دستگاههای فرهنگی در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت چیست؟
هر وقت خودم وظیفهام را در این زمینه انجام دادم از دیگران انتظار و توقع خواهم داشت.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد