همچنانکه در جریان هستید گیشه سینماهای کشور سردترین ایام خود را سپری میکند. بیتردید اوضاع اجتماعی در این رکود بیسابقه نقشآفرین است. حالا نهادهای متولی اعم از ارشاد، شورای صنفی نمایش و... دلسوزانه به صرافت برنامهریزی برای برونرفت از یخزدگی گیشهها افتادهاند و برای تحقق این تصمیم انواع بستههای حمایتی را طراحی و وارد فاز اجرایی کردهاند.
بدون اینکه بخواهیم مدیریت بحران را با حمایتهای مرحله اکران نفی و مردود بشماریم لازم به تاکید است که هر حمایتی در این فرآیند حکم مسکن و موقتی (تازه اگر کار کند) تلقی میشود. آنچه لازم و واجب جدی است، تغییر در ریلگذاری سمت و سوی کیفیت آثار است. مدیریت کلان سینما نباید همه هم و غم خود را صرفا معطوف به برنامههای کوتاهمدت بعضا بینتیجه کند. به عبارت روشن اگر این مدیریت همه انرژی خود را خرج سازوکارهای از این دست کند، همه دوران پیشرو با وضعیتی بهمراتب هزینهسازتر مواجه خواهیم بود. چنین میطلبد که مدیریت سینما در همه بازوها و زیرمجموعههایش در عین داشتن برنامه حمایتی، اما آنچه به درمان ختم خواهد شد را سرلوحه اقدامات خود قرار دهد و آن چیزی جز برنامهریزی به منظور ارتقای کیفیت فیلمها نیست.
این واقعیتی مبرهن است که آنچه باعث و بانی گرم شدن سالنهای نمایش خواهد شد، در درجه اول، همانا تولید فیلمهای سرگرمکننده و غنی از نیازهای مختلف تماشاگر است. فیلمهای جذابی که درعین داشتن رویکردهای فرهنگی در راستای تامین تمایلات روحی روانی و پر کردن اوقات فراغت (بهخصوص خانوادهها) باشد. حمایتهای اکران گرچه بخشی از ضرر و زیان تولیدکنندگان و سینماداران را برآورده میکند، اما به ظرف فرهنگی تماشاگر (بهجز ایام نیمبها تا حدودی) چیزی افزوده نمیشود.
چنین برنامههایی مسبوق به سابقه است و نتیجه آن بارها تجربه شده است. فقط به مصداقی برای این بحث توجه کنید. حدود یک دهه قبل مجموعهای ارزشی فیلمی را با یک میلیارد بودجه نقدی حمایت کرد و ارگانی نظامی هم با همین سقف از حمایت کمر همت به پشتیبانی از فیلم بست تا به اکران رسید، اما دریغ از استقبال حداقلی تماشاگر، بهطوری که فروش ۲۰میلیونی هم نداشت؛ لذا سفارشدهندگان بهصرافت حمایت از اکران درآمدند و برای این منظور ۴۰۰میلیون تومان برای خرید بلیت اختصاص دادند و سپس بین دانشآموزان و خانوادهها بهصورت رایگان توزیع کردند، ولی ۲۰نفر هم با بلیت مجانی به تماشای فیلم نرفتند. گرچه فیلم بعدها از تلویزیون پخش شد، اما حاصل شکست فیلم در گیشه ضربه سختی به تمایل ارگانهای حامی برای تولید فیلم زد. فقط در این میان سازندگان فیلم به کارشان ادامه دادند و پروژههای بعدی هم گرفتند و مجددا شکست و شکست. پخش فیلمهای بدون تماشاگر سالنی از تلویزیون، مفری برای گریز پروژهبگیران سینمایی شده است. این دسته از سینماییها با استدلال اینکه فیلمشان چند بار از تلویزیون پخش شده است، دوباره موفق به جلب نظر مدیران برای کار ضعیف جدیدشان میشوند و این سیکل بیمار همچنان ادامه دارد.
روزنامه جام جم